پدر خوبم شهادت مبارک
شهید بارها به همسر خود گفته بود، عزیزم اگر اتفاقی برایم رخ داد نمی‌خواهم حتی سراغ دوستان من بروی، این وصیت شهید باعث شد تا او هم دو فرزند خرد خود را به خانه پدریش در بومهن ببرد و تا سال‌ها نه کمیته انقلاب اسلامی و نه بنیاد شهید از این خانواده خبری نداشت. امروز که فرزند نادیده جعفر بزرگ شده تمام تلاشش این است که به داشتن پدری همچون «جعفر» افتخار کند. هر بار که پای صحبت‌های محسن بنشینی فقط با پدر خود در دل می‌کند امروز که سالروز عروج شهید جعفر طهماسبی فرد است پای صحبت‌های این پسر با پدرش می‌نشینیم تا یادی کرده باشیم از این شهید بزرگوار شهید جعفر طهماسبی فرد که خود خواست گمنام بماند.
محسن در ابتدای سخن می‌گوید: «پدر خوبم 13 بهمن 92 بیست و ششمین سالگرد شهادتت مبارکت باشد.»
دلم سفر می‌خواهد من و تو دو نفری، به سرزمین دور، مقصد با شما هر جا که شد، خانه‌ام اینجا کوچک و گران است، کارهایم را تقریباً انجام داده و منتظرت هستم زیاد دیر نکن، انتظار خیلی سخت است، بیا تا برای اولین بار ببینم و در مسیر برایت تعریف کنم که چه گذشت. خبر از نرخ دلار و مسکن و نان داری؟ از آلودگی هوا چطور؟ میگویند سرب هوا باعث شده بعضی‌ها فراموش کار شده‌اند، خیلی چیزها یادشان رفته اما قیمت‌ها را خوب بلدند البته نه هر قیمتی را! سال‌هاست که سنگ مزار کهنه‌ات جزء بدست من آب و شاخه گلی به خودش ندیده است، سالروز شهادتت مصادف است با دهه فجر؛ رسانه‌ها خیلی یاد از شهدا می‌کند و من هنوز منتظرم تا کسی زنگ خانه را بزند و بگوید: «منزل شهید طهماسبی اینجاست؟» اما دریغ حتی از یک تلفن.
دلم سفر می‌خواهد من و تو دو نفری، به سرزمین دور، مقصد با شما هر جا که شد، خانه‌ام اینجا کوچک و گران است، کارهایم را تقریباً انجام داده و منتظرت هستم زیاد دیر نکن، انتظار خیلی سخت است
رهبر انقلاب، حضرت امام خمینی (ره) فرمودند: «نگذارید پیشکسوتان جهاد و شهادت در پیچ‌وخم زندگی روزمره خود به فراموشی سپرده شوند»
مادر خیلی تنهاست. 17 سال بیشتر نداشت که با دختر دو ساله و پسری در راه تنهایش گذاشتی و رفتی. عکس‌هایت را می‌بینم. عکست که به عنوان محافظ ایت ا... جنتی اسلحه به دست گرفته‌ای، همراه شهید حکیم، راپل بین کوه‌های دربند، پرش از برج آزادی اما جای یک عکس خالی است عکس با پسرت. بیست و یکی دو سال زندگی‌ات چه رشادت‌ها که نداشتی بهت افتخار می‌کنم و ای کاش فرصت کنم زندگی‌ات را کتابی نفیس کنم و جاودان. حرف برایت زیاد دارم. بیا باهم بریم در مسیر برایت می‌گویم.
پدرم یعنی شهید جعفر طهماسبی فرد 13 فروردین 1344 متولد شد همچنین روز تولد همسرش یعنی مادر مهربانم نیز است اما با اختلاف 4 سال.
سال 1358 درست در 14 سالگی به خدمت کمیته انقلاب اسلامی درآمد، عکس زیر تصویر شهید در 17 سالگی است که محافظ ایت ا... جنتی را به جان خرید. نکته‌ای که دوست دارم بدانید این است که پدرم با آن سن کمی که داشتند دو خانواده را سرپرستی می‌کرد و با اینکه مأموریت‌های مهمی داشت اوقاتی را برای امرار معاش در بسته بندی کار می‌کرد و بهش افتخار می‌کنم او زمان تولد خواهرم چند ماه نبود و 5 ماه قبل از تولد تنها پسرش به درجه رفیع شهادت نائل شد.
بیست و ششمین سالگرد شهادتت مبارک دیر نکن از انتظار خوشم نمی‌اید ...
محسن طهماسبی فرد
پسرت که هرگز ندیده‌ای
روحت شاد و راهت پر رهرو.
13 بهمن 1392
منبع: خبرگزاری فارس
