«نسرین یاسین بلوط» شاعر و نویسنده لبنانی است که ابتدای هفته پیش پس از یک سفر یک هفته‌ای به ایران به بیروت بازگشت.این شاعر لبنانی متولد سال 1975 میلادی است که دارای سه کتاب شعر و دو رمان است و علاوه بر آن در برخی مجلات و پایگاه‌های اینترنتی به نوشتن مقالا

سه‌شنبه ۱۲ شهریور ۱۳۹۲ - ۰۰:۰۰
ارتباط ادبی ایران و لبنان ضعیف است
ارتباط ادبی ایران و لبنان ضعیف است «نسرین یاسین بلوط» شاعر و نویسنده لبنانی است که ابتدای هفته پیش پس از یک سفر یک هفته‌ای به ایران به بیروت بازگشت.این شاعر لبنانی متولد سال 1975 میلادی است که دارای سه کتاب شعر و دو رمان است و علاوه بر آن در برخی مجلات و پایگاه‌های اینترنتی به نوشتن مقالات مشغول است. از حضور او در ایران که عضو اتحادیه نویسندگان لبنان است، استفاده کردیم و گفت‌وگوی زیر را درباره ادبیات عرب و رابطه آن با ادبیات فارسی و همچنین درباره فعالیت‌های ادبی پس از بیداری اسلامی انجام دادیم. نهج‌البلاغه و جبران خلیل جبران نقش موثری در شعرسرایی‌ام داشتند ** من شعرم از احساس کودکی‌ام شکل گرفته است؛ آن هنگامی که صوت اذان را گوش می‌دادم؛ این صدا احساسات را برمی‌انگیخت. موهبات بسیاری در طبیعتی که در آن بزرگ شدم، دور و بر ما بود و از کودکی و تا ده سالگی با ما بود.علاوه بر این در آن سال‌ها نهج‌البلاغه امام علی(ع) و کتاب‌های «جبران خلیلی جبران» را خواندم.کتاب‌های «نجیب محفوظ»، «مصطفی منفلوطی» و «الکیلانی» که قصه‌سرا بودند را نیز خواندم؛ این‌ها افرادی بودند که در رمان‌های خود دین را با ادبیات و مسائل اجتماعی همراه می‌کردند و این عوامل موجب شد تا خلاقیت‌های من شکوفا شود چرا که خلاقیت اگر صیقل پیدا نکند و آثار دیگران را مطالعه نکنیم ادامه نخواهد یافت حتی اگر به آنجا که دوست داشتیم، رسیده باشیم نباید مغرور شویم و فقط آثار خود را مطالعه کنیم.البته وفات خانواده‌ام در 12 سالگی‌ام و سپس مهاجرت من به کانادا عوامل دیگری بودند که در روح من حس شعر را افزایش داد تا جایی که دوست داشتم بنویسم. شعر برای من «زندگی» و رمان و داستان، «جزئیات زندگی» است ** قصیده و شعر برای من «زندگی» و رمان و داستان، «جزئیات زندگی» بود چرا که رمان و داستان، زندگی و سرنوشت قهرمانان را به تصویر می‌کشید و من در آنها غور می‌کردم و قبل از اینکه درباره هر یک از آنها بنویسم از آنها درس‌های دقیقی گرفتم چرا که من الگویی از واقع و کمیتی از خیال را ارائه نکردم مگر اینکه سعی کنم احساسم به مخاطب نزدیک شود. من در بیروت به دنیا آمدم و پدر و مادرم از جنوب لبنان بودند، جنوب لبنانِ مقاوم همیشه یکی از عوامل خلاقیت بوده است چرا که ما سختی‌های بسیاری از دشمن اسرائیلی کشیدیم و در همین زمینه من شعری با عنوان «نامه‌ای به اسرائیل» دارم که اسرائیل را خطاب قرار دادم و اسرائیل دشمن حقیقی است که در ورای هر شری است که در زندگی بر ما مستولی شده است. خلاقیت ادبی که شکل بگیرد شهرت و جایزه و چیزهای دیگر را با خود می‌آورد ** من 3 مجموعه شعر دارم که اولی آن «ارجوان الشاطی»(ساحل ارغوانی) است که خلاصه‌ای از مهاجرت و غربت من در کانادا و مصائب من در بیروت است و نغمه‌ای از غربت و گم‌گشتگی من است و قصائدی ملی و احساسی و در عشق وطن در آن موجود است. وقتی که در لبنان بود آثاری داشتم که حتی به خاطر آنها جایزه گرفتم اما کتاب نشده بود چرا که به کانادا رفتم و بعدها آنها را در «ارجوان الشاطی» در الجزایر منتشر کردم. مجموعه شعر دیگر من «رویا فی بحر الشوق»(رویایی در دریای شوق) است که آن را پس از دیدارم از الجزایر سرودم؛ در این مجموعه شعر خلاصه‌ای از دیدارم از الجزایر را عرضه کردم و آن را به مردم این کشور اهدا کردم که قصیده «سفینةالشهدا» مهمترین شعر این مجموعه شعر است. پس از آن، مجموعه شعر سوم من شکل گرفت که نام آن «مهربة کلماتی الیک»(فرار کلماتم به سوی تو) است که در آن از جو غم و اندوه دور شدم و از مصیبت‌های جهان عرب به‌ویژه از مصر، لیبی و تونس سرودم و قصائد جنوبی در آن نوشتم که اشغالگری و اشغالگر از خود سخن می‌گوید و قصایدی از عشق در این دیوان هست که عشق را نمی‌توانیم از زندگی دور کنیم و‌ آن را نفی کنیم و این عشق همیشه در قلب است. یکی از دو رمان من، «شب‌های درد تو» نام دارد که در آن برخی از مشاکل اینترنت و آسیب‌های آن را در قالب یک داستان ارائه کرده‌ام و رمان دومم هنوز اسم ندارد. هر چند جایزه را برخی با پول می‌خرند اما به نظر من یک ادیب باید استحقاق گرفتن جایزه را داشته باشد مثلاً هنگامی که در لبنان محمدعلی شمس‌الدین جایزه «عواض» را کسب کرد در واقع استحقاق آن را داشت و خدا می‌داند در آینده چه می‌شود و چه جایزه‌ای به ما می‌رسد. محمدعلی شمس‌الدین در 70 سالگی صاحب جایزه شد؛ من معتقدم مهم این است که خلاقیت شکل بگیرد و کتاب‌ها نوشته شود و بعد از آن شهرت و جایزه و چیزهای دیگر می‌آید و باید انسان پله پله مراحل زندگی را طی کند. وقتی امام خمینی(ره) با روس‌ها سخن می‌گوید به آنها می‌گوید که شما سلاح دارید و ما حافظ شیرازی داریم یعنی به حافظ شیرازی افتخار می‌کرد. برای همین بوده است که شاعران همیشه مورد ظلم و ستم قرار می‌گرفتند؛ مثلاً در زمان صدام حسین بسیاری از شعرا که با قلم‌های خود مقابل او ایستادند مورد ظلم و ستم قرار گرفتند وقتی امام خمینی(ره) از حافظ دربرابر سلاح روس‌ها یاد می‌کند یعنی قلم سلاح است ** قلم همیشه سلاح بوده و همچنان در همه مکان‌ها و زمان‌ها هست.وقتی امام خمینی(ره) با روس‌ها سخن می‌گوید به آنها می‌گوید که شما سلاح دارید و ما حافظ شیرازی داریم یعنی به حافظ شیرازی افتخار می‌کرد. برای همین بوده است که شاعران همیشه مورد ظلم و ستم قرار می‌گرفتند؛ مثلاً در زمان صدام حسین بسیاری از شعرا که با قلم‌های خود مقابل او ایستادند مورد ظلم و ستم قرار گرفتند.مقاومت با قلم تأثیر بیشتری دارد برای همین اگر قلم از قلب و احساس واقعی خارج نشود پیام آن با قدرت به هدف می‌رسد. بسیاری از انقلاب‌ها بوده است که تنها با قلم شکل گرفته است؛ مثلاً ویکتور هوگو آثارش در انقلاب فرانسه تأثیرگذار بوده است. دوست دارم با جنبش فرهنگی و شعرای معاصر ایران آشنا شوم ** از دوستم شاعر لبنانی «محمدعلی شمس‌الدین» که شاعری قوی و خوبی است، کتابی خواندم که اشعاری را از حافظ شیرازی به عربی ترجمه کرده بود که این شعرها واقعاً زیبا بود و زیباترین چیزهایی است که او گفته بود.آنها اشعاری بود که شور و شعف برای قرب به خدای سبحان و عشق را می‌توانستید در آنها بیابید؛ شور و شعفی که ما را به ضمیر و ماورای او می‌برد و باعث می‌شد که در برابر نوشته‌های او تعظیم کنیم. خیلی خوشحال شدم که از طریق خانم بتول مشکین‌فام با شعرای معاصر ایران و با جنبش فرهنگی امروز در ایران آشنا شدم و برای همین دوست دارم جلسات دیگری در این زمینه داشته باشم و به اطلاعات دیگری درباره اخبار و دیگر شعرای معاصر ایران دست یابم و بتوانم کتاب‌های آنها را بخرم و از آثار آنها بهره‌مند شوم. زبان و ادبیات فارسی را زیاد نمی‌شناسم اما وقتی «محمدعلی شمس‌الدین» شعری فارسی می‌خواند و به عربی ترجمه می‌کرد، حس می‌کردم که در کلمات و اوزان این اشعار حس عمیقی وجود دارد و دارای اصول و تعابیر خاص خودش است و ادبیات فارسی مکتب خودش را دارد. پل‌های ارتباط ادبی بین ایران و لبنان ضعیف است ** هنگامی که ما یک اثر ترجمه شده را می‌خوانیم بیشتر به آنها جذب می‌شویم البته مردم در جهان عرب زیاد زبان فارسی نمی‌دانند هرچند برخی لبنانی‌ها بلدند اما به اندازه مطلوبی نیست لذا اگر قصاید و اشعار ترجمه شود و به قلب خوانندگان برسد به‌ویژه اینکه توسط یک شاعر ترجمه شود خیلی خوب است چرا که شاعر، حقیقت کلمه را حس می‌کند و آن را به دل‌ها و قلب‌ها می‌رساند. باید به صراحت بگویم پل‌های ارتباطی بین ایران و لبنان ضعیف است لذا حمایت از مۆسسات فرهنگی دو کشور برای تقویت این روابط ضروری است تا کتاب‌ها و دیوان‌ها را ترجمه کنند البته کتاب‌هایی ترجمه شده مثل همین کتابی که «محمدعلی شمس‌الدین» ترجمه کرده است اما به اندازه کافی و کاملی نیست و این حرکت باید گسترش بیشتری پیدا کند تا از مرز کشورها عبور کند و روابط فرهنگی ایجاد کند. برخی از نویسندگان در انقلاب‌های عربی از دل دشمن قلم‌فرسایی کردند ** نکته دیگری که باید بگویم این است که من ضد حسنی مبارک، محمد قذافی و ... بودم و انقلاب‌های تونس، مصر و لیبی درست آغاز شد و وقتی درباره این انقلاب‌ها بنویسم از این می‌نویسم که این انقلاب‌ها از قلب جور این حکام خارج شد اما همه اینها نباید باعث شود که فریب دشمن اصلی یعنی دشمن صهیونیستی و آمریکا را بخوریم یعنی نباید از یک سختی و صعوبت به سختی و صعوبت بیشتری برسیم و باید در نوشته‌های خودمان مواظب باشیم. شخصا ترجیح می‌دهم از انقلاب‌های عربی ننویسم و فقط مستقیماً علیه دشمن صهیونیستی بنویسم که او در پشت همه دشمنی‌هایی است که در این دنیا شکل می‌گیرد. مسلماً ادبیات مقاومت نقش بزرگی در این انقلاب‌ها بازی کرده است اما متأسفانه برخی در این انقلاب‌ها به دنبال این افتادند که با برادر مسلمان خود بجنگد و وقتی برخی نویسندگان از این مسایل نوشتند گویا که در دل دشمن صهیونیستی قرار گرفته‌اند. وقتی شما علیه حسنی مبارک قیام کردید یعنی اینکه شما علیه همه کسانی که پشت او بودند و دوست او بودند یعنی آمریکا و اسرائیل قیام کردید اما بعد آنها این انقلاب‌ها را به خطا تفسیر کردند؛ تفسیر این بود که باید علیه برادر مسلمان خود اسلحه بکشند و بگویند الله‌اکبر و او را سر ببرند و این اشتباه بزرگی بود. بخش ادبیات تبیان منبع: فارس

برچسب‌ها

پربازدیدها

پربحث‌ها