با توجه به نظرات موافقان و مخالفان پذیرش قطعنامه 598، برخی قائل به پذیرش قطعنامه پس از فتح خرمشهر بودند كه به دلایل زیادی مخالف داشت.

مخالفان و موافقان قطعنامه
با توجه به نظرات موافقان و مخالفان پذیرش قطعنامه 598، برخی قائل به پذیرش قطعنامه پس از فتح خرمشهر بودند كه به دلایل زیادی مخالف داشت.
اگر قطعنامه را در آن مقطع زمانی میپذیرفتیم قسمتی از خاك ما هنوز در دست دشمن بود و از طرف دیگر به دلیل حمایت دو ابرقدرت جهان و سازمانهای بینالمللی از او مورد اعتماد نبود.
عملیات والفجر 8 در سال 64 با موفقیت صورت گرفت و ما را به اهداف خود رساند. در سال 65 عملیات كربلای 4 انجام شد كه منجر به عدم موفقیت ما و پیروزی عراقیها شد اما عملیات كربلای 5 در كمتر از 15 روز از عملیات كربلای چهار انجام شد و از منطقه شلمچه كه به گفته عراقیها 93 درصد از نظر پدافندی كامل بود عبور كرده و به كانال ماهی رسیدند. پس از موفقیت در این عملیات بود كه پیغام دادند هرچه میخواهید در قطعنامه بنویسید در حالی كه پس از فتح خرمشهر چنین پیغامی ندادند.
افراد داغ و داغدار
سال 1367 با پذیرش قطعنامه 598، وزارت خارجه از نهاد پیگیری دیپلماتیک امور جنگی به مسوول مذاکرات آتش بس با عراق تبدیل شد. اما چنانکه پایان جنگ در نهادهای نظام و اجتماع موافقان و مخالفانی و به تعبیر هاشمی رفسنجانی «افراد داغ و داغداری» داشت، در وزارت امور خارجه هم بودند طیفهایی که به گفته سیدمحمد صادق خرازی، «موافق پایان جنگ به هر نوع آن بودند و برخی مخالف پایان جنگ بودند و تحلیلهای داغ آسمانکوب آنچنانی میکردند.»
بخش عمدهای از کتاب خاطرات هاشمی رفسنجانی در سال 1367 به پذیرش قطعنامه 598 و پایان جنگ با عراق اختصاص دارد و نگرانی از عکسالعمل به تعبیر هاشمی «افراد داغ یا داغدار»؛ هاشمی در خاطرات روز 30 تیر سال 67 نوشته است: «محمد جواد لاریجانی و سیروس ناصری از وزارت خارجه آمدند و درباره عوامل کند کننده کار تعقیب آتش بس در وزارت خارجه گفتند.»
در گفتوگو با صادق خرازی که در دوره جنگ معاون ستاد تبلیغات جنگ شورای عالی دفاع، عضو ستاد پدافند کل کشور و عضو ستاد پشتیبانی جنگ بود و پس از آن عضو هیات مذاکرات قطعنامه 598 شد، اختلافنظرها در وزارت خارجه حین و پس از پذیرش قطعنامه 598 را بررسی شده است:
بسیار از کسانی که بعدها خود را نماد انقلاب و انقلابینمایی در اجتماع معرفی کردند، از جمله کسانی بودند که موافق پایان جنگ به هر نوع آن بودند
موافق پایان جنگ به هر نوع آن
وزارت امور خارجه هم مثل همه نهادها و سازمانهای کشور طیفهای مختلف سیاسی و دیدگاههای مختلف مخالف و موافق با قطعنامه را داشت. اتفاقاً بسیار از کسانی که بعدها خود را نماد انقلاب و انقلابینمایی در اجتماع معرفی کردند، از جمله کسانی بودند که موافق پایان جنگ به هر نوع آن بودند و برخی از کسانی که بعدها به عنوان نماد سازش و فکر موسع شدند، از کسانی بودند که مخالف پایان جنگ بودند و تحلیلهای داغ آسمانکوب آنچنانی میکردند. صف بندیهای سیاسی امروز ایران هم آن روزها بگونه دیگری بود، اما مهم این بود که اراده امام و مسئولان نظام بر پایان جنگ و بهرهگیری از فرصت مغتنم قطعنامه بود.
حساسیت به عکس العمل مطبوعات
محمد جواد لاریجانی تیرماه 1386 گفته بود یکی از دلایلی که منجر به جدایی او از وزارت امور خارجه شد قطعنامه 598 بود. به گفته معاون وقت وزارت امور خارجه، «علی اکبر ولایتی وزیر خارجه خیلی نسبت به عکسالعمل مطبوعات حساس بود و هنوز هم است. اگر کسی یک کلمه در مطبوعات راجع به این قضایا و قطعنامه مطلبی مینوشت او حاضر بود این پروژه را متوقف کند.» ولایتی هم در پاسخ گفته بود: «اختلاف سلیقه در جایی مثل وزارت امور خارجه یا هر وزارتخانه دیگر، امری طبیعی است اما با توجه به حساسیت تصمیمگیریها در وزارت امور خارجه، آن هم در یک امر بسیار مهم ملی و تاریخی که مربوط به قطعنامه 598 و قرار داد 1975 میشود، اگر یکی از معاونین وزارت امور خارجه، به عنوان یک کارشناس نظری میداشت، باید در شورای معاونین مورد بحث و مداقه قرار میگرفت و سپس به اطلاع نخستوزیر و رییسجمهوری و رهبری نظام که آن موقع حضرت امام (ره) بودند، میرسید و مورد تصویب سران سه قوه و در نهایت پس از تایید رهبری نظام به اجرا در میآمد. طبیعی است که به صرف ارائه یک پیشنهاد نمیشود نظری را پذیرفت و بر اساس نظرات یک فرد اقدام کرد.»
ماهها بود که دوستانمان در وزارت خارجه در تهران، ژنو، نیویورک و پایتختهای مهم به رایزنی و تلاش برای تغییر برخی از بندها پرداخته بودند.
موضوعات در حضور وزیر خارجه بحث میشد و سپس به مقامات بالای نظام ارائه میشد. نظر حضرت امام و رئیس جمهور وقت و جناب آقای هاشمی که علاوه بر فرماندهی جنگ و جانشین فرماندهی کل قوا، مسئولیت یکی از قوا را هم برعهده داشت و اختیارات ویژه برای جنگ و صلح داشت آن بود که کلیه موضوعات سیاسی جنگ بویژه امر مهم قطعنامه در جلسه سران قوا مطرح و تصمیمگیری شود. جلسات سران قوا آن موقع با حضور رئیس جمهور، رئیس مجلس، نخست وزیر، رئیس دیوانعالی کشور که مهمترین مرجع قضایی بود، بعلاوه مرحوم حاج سید احمد آقا تشکیل میشد.
مخالفت بدون خواندن حتی یک سطر
محمدجواد لاریجانی در ماجرای قطعنامه با تیم بینالمللی بسیار فعال بود، چون مسئولیت کار هم در حوزه او بود. البته دوستان چپ در دولت و وزارت خارجه سر سازگاری با لاریجانی نداشتند و بر روی وزیر خارجه فشار میگذاشتند و معاون مربوطه و مدیران و کارشناسان را نقد میکردند. در آن ایام مجلس سوم بر روی کار بود و ماهیت مجلس سوم هم چپ بود. خیلیها بدون آنکه یک سطر قطعنامه را خوانده باشند، با آن مخالفت میکردند. چون که مثلاً از فلان فرد خوششان نمیآمد، جالب است که سالهای بعد که جامعه باز شده بود همه چیز و همه کس را نقد میکردند و کسی را بیبهره از حملات سیاسی نمیگذاشتند و آن روزها مخالف قطعنامه و پایان جنگ بودند و در نسیان سیاسی و بیتوجهی به خاطرهها و واقعیت تاریخی، شعارهای آسمانکوب میدادند که چرا جنگ را پس از فتح خرمشهر تمام نکردید.
کسانی بودند که خیلی راحت حرف میزدند و میگفتند بایست برویم کل مسائل را یک جای دیگر حل و فصل کنیم و به پدیده پایان جنگ سیاسی صرف میاندیشیدند و قائل به هنجارها و ظرفیتهای بینالمللی نبودند
تحلیل وقایع جنگ خارج از حب وبغض
در وزارت خارجه دوستانی بودند که علاقهمند بودند پایان جنگ با پیروزی رزمندگان اسلام و نابودی رژیم بعث همراه باشد. اما خب ما در جهان واقعیات زندگی میکنیم و باید به عناصر و عواملی که باعث شد پایان جنگ بدین صورت شود با نقادی ملی همراه سازیم. وضعیت نظامی و اتفاقات ماههای پایانی جنگ بیش از آنکه بحران مدیریت و یا فرماندهی جنگ و یا خستگی مردم باشد، ماهیت خارجی داشت. دو سال آخر جنگ تفوق نظامی با نیروهای ایران بود، کشورهای منطقه و قدرتهای بزرگ جهانی بر نمیتابیدند که ایران انقلابی فاتح این جنگ باشد. تحلیل وقایع سیاسی جنگ بسیار مهم است و حتماً بایست فارغ از حب بغض و ورای جدولبندیهای صوری و سیاسی و تعلقات حزبی این مسائل را تحلیل کنیم.
در وزارت خارجه سه دسته بودند که نظرات کارشناسی متفاوتی داشتند؛ یک دسته کسانی که با مذاکرات سیاسی مخالف بودند و سرشت و سرنوشت جنگ را در جبههها میدیدند. دوم کسانی بودند که قائل به مذاکره سیاسی برای پایان جنگ از طریق فشارهای بینالمللی به صدام حسین بودند، میشود گفت مکتب بچههای بینالملل وزارت خارجه جزء این دسته بودند و سوم هم کسانی بودند که خیلی راحت حرف میزدند و میگفتند بایست برویم کل مسائل را یک جای دیگر حل و فصل کنیم و به پدیده پایان جنگ سیاسی صرف میاندیشیدند و قائل به هنجارها و ظرفیتهای بینالمللی نبودند.
فرآوری : سامیه امینی
بخش فرهنگ پایداری تبیان
منبع: شفاف/مشرق