با ارزشترین گورستان ایران
تخت فولاد اصفهان

این گورستان كهن طی قرون متمادی به صورت حافظهای تاریخی گردآورنده آثار بسیاری در خود بوده است و پیشینه تاریخی تخت فولاد به گواهی شواهد تاریخی و بقایای معماری كه تا دهه قبل در لسانالارض موجود بود به اوایل دوره اسلامی برمیگردد و به احتمال زیاد بخشی از محل سكنی گزینی قبل از اسلام و صدر اسلام شهر تاریخی اصفهان بوده است.
وجود آثار و یادمانهای ارزشمند تاریخی عده بسیاری از مشاهیر و علمایی كه طی قرون متمادی در این مكان دفن شدهاند، گذشته از ارزشهای والای هنری و معماری به این مجموعه هویت ویژهای به مثابه شناسنامه تاریخی، فرهنگی شهر بخشیده است.
سابقه تاریخی و نام تخت فولاد با افسانه و حرف و حدیث توامان است. آنچه قطعی است و بر پایه شواهد مستند تاریخی استوار اینكه تاریخ این محل حداقل به دوران آلبویه میرسد.
گورستان تخت فولاد در طول تاریخ به نامهای «لسان الارض»، «بابارکن الدین» و «تخت فولاد» شهرت داشته که برای هر کدام از این اسامی وجوهی ذکر شده است.
قرنها قبل از اسلام، زمانی که بخت النصر قوم یهود را از فلسطین کوچانیده و به آزار و اذیت آنها پرداخته بود، کوروش پادشاه هخامنشی ایران، یهودیان را از اسارت بابل نجات داد و آنهارا به ایران کوچ داد و تعدادی از آنها را در اصفهان ساکن گردانید.این یهودیان برای خود شهری به نام «یهودیه» احداث کردند که در محل «جوباره» فعلی اصفهان واقع بوده است و هنوز تعدادی از آنها در این منطقه زندگی میکنند. چنانکه گفته میشود دو تن از پیامبران و پیشوایان مذهبی آنان به نامهای «شعیا» و «یوشع» در اصفهان مرده و به خاک سپرده شدند. «شعیا» در امامزاده اسماعیل در محله گلبهار و «یوشع» در تخت فولاد در اراضی لسان الارض مدفون گردید. مردم اصفهان «یوشع» مدفون در لسان الارض را «یوشع نبی» میدانند و او را به عنوان یکی از پیامبران بنی اسرائیل میشناسند؛ اما در منابع یهودی اشارهای نشده است که «یوشع» از پیامبران یهود در اصفهان مدفون باشد. با توجه به تحقیقاتی که اخیراً انجام شده مشخص گردیده که «یوشع نبی» مدفون در تخت فولاد از بزرگان و روحانیون و فردی قدیس در قوم بهود بوده و در طول تاریخ چه قبل از اسلام و چه بعد از آن مورد توجه یهودیان و مسلمانان بوده است. بهرحال وجود مقبره «یوشع» میتواند نشانگر سابقه طولانی سرزمین تخت فولاد باشد.
سابقه تاریخی اسلامی تخت فولاد همانگونه كه اشاره شد حداقل به دوران آل بویه میرسد.
گورستان تخت فولاد در طول تاریخ به نامهای «لسان الارض»، «بابارکن الدین» و «تخت فولاد» شهرت داشته که برای هر کدام از این اسامی وجوهی ذکر شده است.
از قرن اول تا سوم هجری آثاری در تخت فولاد به دست نیامده است، امااز قرن چهارم به بعد شواهدی بر تاریخ تخت فولاد موجود است. در جریان تعمیراتی که در تکیه بابارکن الدین و برخی تکایای تخت فولاد صورت گرفته تعدادی آجر نوشته منقوش به طرحهای تزیینی و خطوط به دست آمده که نشانگر معماری و هنر عهد دیالمه و سلجوقیان میباشد این آجرها به خطوط کوفی و گل و بوتههای تزیینی منقوش است و بررسی ومقایسه آنها با سایر نمونههای خط و طرح آجر نوشتههای ابنیه تاریخی ایران نشان میدهد که این آجرها متعلق به دورههای مختلف از قرن چهارم تا ششم هجری میباشند.
همچنین سنگ قبوری نیز متعلق به قرون چهارم و پنجم هجری در این منطقه توسط سازمان میراث فرهنگی یافت شده است. تا دو دهه پیش نیز در محل لسان الارض ساختمانی بر قبر «یوشع» وجود داشت که به گفته برخی باستان شناسان در بعضی از قسمتهای آن آثار آجری سبک دیلمی به خوبی آشکار بود.
در قرنهای پنجم تا نهم هجری مزار تخت فولاد یکی از جایگاههای عبادت و ریاضت بوده و عرفا و صوفیان و عبادو زهاددر آنجا برای خود عبادت خانه ساخته بودند و در آنها شب و روز به عبادت و راز و نیاز با خداوند متعال مشغول بودند، چنانچه «کمال الدین اسماعیل اصفهانی» شاعر معروف، در یکی از همین عبادت خانههای تخت فولاد به دست مغولان کشته شد.
در قرن هفتم و هشتم هجری عدهای از عرفای بزرگ که در آن عهد عموماً به «بابا» و «عمو» شهرت داشتند در این مکان متبرک ساکن بودهاند که مهمتر از همه آنها «بابا رکن الدین»، عارف و صوفی معروف میباشد. پس از وفات بابارکن الدین،وی را در تخت فولاد به خاک سپردند و از آن پس این ناحیه به نام «مزار بابارکن الدین» شهرت یافت و مزار وی جایگاه ریاضت و عبادت عرفا و پارسایان گردید.

این محدوده در دوره صفوی گسترش زیادی مییابد، زمان شاه سلیمان صفوی این محدوده به حداكثر وسعت خود رسیده به طوری كه گفته میشود در این زمان 400 تكیه و خانقاه وجود داشته است. از اواخر دوره صفوی به خصوص از زمان شاه سلطان حسین تخریب تكیهها آغاز و در زمان حضور افغانها در اصفهان این ناحیه خالی از سكنه میشود.
در زمان قاجار به خصوص در دوره حاج محمد حسینخان صدر شاهد اصلاحاتی در این محدوده همراه با ایجاد بنای مسجد و تكیه و آبانبار و ... هستیم. لیكن از اواخر دوره قاجار تخت فولاد دوباره دچار دگرگونی میشود.
«مسجد و آب انبار رکن الملک» به دستور میرزا سلیمان خان رکن الملک شیرازی نایب الحکومه ظل السلطان حاکم اصفهان در تخت فولاد بنا شد. وی همچنین دستور داد بقعهای برمزار «آقا محمد بید آبادی»بنا شود. ملک التجار «تکیه ملک» را برای «آخوند ملا محمد کاشانی» بنا کرد و «کاروانسرای تخت فولاد» را مرمت نمود.
محمد حسین کازرونی هم «تکیه کازرونی» را برای «ملا عبدالکریم گزی» بنا نمود و آب انباری در مقابل آن ساخت و «میرزا محمد تقی نقشینه» به تعمیر «تکیه خوانساریها» و «مصلای تخت فولاد» مبادرت نمود.
در کنار این فعالیتها برای علما و عرفای بزرگ آن زمان تکایای «میرزا ابوالمعالی کلباسی»،«صاحب روضات»،«صاحب روضات»،«ریزی»،«آغاباشی» ،«حاج آقا مجلس»و«امین» ساخته شد. همچنین خوانین بختیاری در جوار تکیه میر« تکیه بختیاریها»را برای خود بنیاد نهادند.
در دوران پهلوی تکایایی در تخت فولادو به دست خیرین آن روزگار بناشد که اغلب برسر مزار علما و بزرگان آن بقعهای احداث شده بود. از جمله تکایای مهم این دوره می توان به تکایای «آقا سید محمد لطیف خواجویی»، «زرگرها» ، «سیدالعراقین» ،«امام جمعه»، «آقا باقر قزوینی»، «ایزدگشسب»،«بروجردی»،«حجت نجفی»،«گلزار»و «مقدس» اشاره کرد.
در اواخر حکومت پهلوی ظرفیت گورستان تخت فولاد تکمیل شده و جایی برای دفن اموات جدید و جوابگویی به نیاز شهر پرجمعیت اصفهان وجود نداشت.
دراین زمان احداث فرودگاه اصفهان در اراضی جنوب تخت فولاد و احداث خیابانهای سعادت آباد و فیض موجب گسیختگی بافت تاریخی تخت فولاد شد.
در دوران پهلوی تکایایی در تخت فولادو به دست خیرین آن روزگار بناشد که اغلب برسر مزار علما و بزرگان آن بقعهای احداث شده بود. از جمله تکایای مهم این دوره می توان به تکایای «آقا سید محمد لطیف خواجویی»، «زرگرها» ، «سیدالعراقین» ،«امام جمعه»، «آقا باقر قزوینی»، «ایزدگشسب»،«بروجردی»،«حجت نجفی»،«گلزار»و «مقدس» اشاره کرد.
در دوره سلطنت رضاشاه دفن اموات در قبرستانهای شهر ممنوع گردید و کلیه قبرستانهای داخل شهر تخریب شده و تخت فولاد به عنوان تنها گورستان شهر مورد استفاده قرار گرفت. بسیاری از تکایا مملو از قبور شد و زمینهای کشاورزی و بایر نیز به گورستان و تکیه تبدیل شد.
از آخرین وقایع مهم تخت فولاد در این دوران دفن شهدای انقلاب در تخت فولاد به ویژه در نزدیکی لسان الارض بود. این شهیدان کسانی بودند که علیه رژیم پهلوی دست به مبارزه زده و به دست ماموران رژیم به شهادت رسیده بودند.
همزمان با انقلاب اسلامی و مدتی پس از آن جنوب تکیه لسان الارض به نام «تکیه شهدا» نامیده شد. با شروع جنگ ایران و عراق در سال 1359 هـ.ش و افزایش تعداد شهداء،تکایای مجاور همچون «لسان الارض»، «کوهی» «بروجنیها» و «ملک» تجمیع شده و توسعه یافت و به تکیه شهدا ملحق گردید. از طرف دیگر پس از احداث گورستان جدید باغ رضوان در شرق شهر اصفهان و در نزدیکی روستای «گورت» در مسیر جاده اصفهان – یزد، دفن اموات در تخت فولاد به طور کلی ممنوع شد و فقط شهدا در تکیه شهدای تخت فولاد به خاک سپرده شدند.
با ممنوعیت دفن اموات در سال 1363 هـ .ش تخت فولاد به تدریج متروکه شد و آهسته آهسته رونق خود را از دست داد. خوشبختانه در سالهای اخیر بیشتر تکایای تخت فولاد و بقعه های علما مورد تعمیر و مرمت قرار گرفتند.
فراوری:سمیه رمضان ماهی
بخش هنری تبیان
منبع:
میراث خبر/ علی خواجویی
پرتال استان اصفهان