براى افراد عاقل، در هر حالى كه هستند، شايسته نيست سه چيز را از ياد ببرند. اول، فانى شدن دنيا. دوم، دگرگونى‏ها و تغيير حالات. سوم، آفات و بلايايى كه بى‏امان دامنگير مى‏شود.

دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۰ - ۰۰:۰۰
عالم به زمانه باش
عالم به زمانه باش در منابع اسلامي به اين نکته اشاره شده که کسي که نسبت به زمانش آگاه باشد، اشتباه‌ها بر او هجوم نمي آورند. به عبارت ديگر يکي از راههايي که باعث مي‌شود انسان کمتر دچار لغزش و اشتباه شود، آگاهي نسبت به زمانه اي است که در آن زندگي مي‌کند . « العالم بزمانه لا تهجم عليه اللوابس » البته اين مساله براي خطيب و سخنور، اهميت دوچندان دارد. چرا که وظيفه يک سخنران، هدايت و جهت دهي مخاطب و جامعه است و اگر او نسبت به زمان خودش ناآگاه باشد، درک درستي از مسائل نداشته و سبب انحراف جامعه خواهد شد. لذا مي‌بينيم که امام خميني نيز يکي از شرايط مجتهد را اين مي‌دانستند که عالم به زمانه باشد . حال در اين نوشتار بر آنيم که درباره اين مهم باشما سخن بگوييم و اهميت علم به زمانه را براي يک سخنور، و اقسام اين علم را مشخص کنيم. از جمله امورى که در امر بلاغت اهميت بسيار دارد و سخنران بايد آن را مورد کمال توجه قرار دهد، شناخت زمان است و چون زمان طبيعى و زمان تاريخى و زمان اجتماعى با هم متفاوت‏اند و مقتضيات هر يک با ديگرى فرق دارد و درباره هر کدام رواياتى از اولياى اسلام رسيده است، خطيب اسلامى بايد هر يک از آنها را در جاى خود مورد توجه قرار دهد، مقتضيات آن را در سخنرانى رعايت نمايد و يک يا چند حديث را که در آن مورد از ائمه معصومين (عليه السلام) رسيده، در نظر بگيرد و با عنايت به تمام جهات و جوانب، سخنرانى نمايد. مقصود از زمان طبيعى مدتى است کوتاه يا بلند، که حوادث و رويدادهاى طبيعى آن به وقوع مى‏پيوندد و مردم را گرفتار مى‏کند. براى آن که زمان‏هاى سه گانه و نقشى که هر يک از آن‏ها در بلاغت خطيب دارند، روشن گردد، لازم است در اين جا پيرامون هر کدام به اختصار توضيح داده شود. زمان طبيعى دنيايى که در آن زندگى مى‏کنيم، عالمى است ناپايدار و گذران. تحول و دگرگونى، به قضاى حکيمانه الهى، با طبع جهان آميخته و در بنيادش پايه گذارى شده است. براى هيچ يک از شئون دنيا، ثبات و بقا مقدر نگرديده و هر يک از آنها را ضدى است که به فنا و نابودى تهديدش مى‏کند. حيات را مرگ، سلامت را مرض، جوانى را پيرى، قوت را ضعف، عزت را ذلت، غنا را فقر، آسايش را نگرانى، امنيت را ناامنى، و ديگر امورى از اين قبيل. جالب آن که در کنار اين تضادهاى عمومى و همگانى، که پيوسته در جريان است، گاهى حوادث و رويدادهايى در طبيعت واقع مى‏شود، از قبيل زلزله، آتش فشان، سيل، صاعقه، طوفان و امثال اين‏ها، که در مدت کوتاهى، خانواده‏ها را از هستى ساقط مى‏کند و بعضى را بى‏امان طعمه مرگ مى‏سازد. مقصود از زمان طبيعى مدتى است کوتاه يا بلند، که حوادث و رويدادهاى طبيعى آن به وقوع مى‏پيوندد و مردم را گرفتار مى‏کند. اى دل از پست و بلند روزگار انديشه کن در برومندى ز قحط مرگ و بار انديشه کن از نسيمى دفتر ايام بر هم مى‏خورد از ورق گردانى ليل و نهار انديشه کن تحولات و تغييرات زمان طبيعى، مخصوص مردم معينى نيست، بلکه در گذشته و آينده، تمام مردم جهان، از هر ملت و آيين و از هر قوم و نژاد با آن مواجه بوده و خواهند بود. زيرا منشاء دگرگونى‏هاى طبيعى، قوانين و مقررات تکوينى است که در نظام خلقت بر قرار گرديده و تمام انسان‏ها در مقابل آن نظام، متساوى و يکسان‏اند. از اين رو، مردم عاقل و آگاه بايد هميشه و در همه ادوار زندگى، مهياى حوادث و پيش آمدهاى روزگار باشند. اولياى گرامى اسلام، براى آن که در مقام تربيت، پيروان خود را قوى و مقاوم بسازند و آنان را براى مواجه با ناملايمات طبيعت آماده و مهيا بار آورند، ضمن روايات متعددى، خاطرنشان ساخته‏اند که در هر حال، از دگرگونى‏هاى زمان غافل نباشيد و پيش آمدهاى ناگوار آن را، که بى‏خبر دامنگير مى‏شود، از ياد نبريد، تا در مقابل تحولات سنگين و جان‏کاه خود را نبازيد و شخصيت انسانى خويش را از دست ندهيد . در اين جا به پاره‏اى از آن روايات اشاره مى‏شود: عن ابى عبدالله (عليه السلام) قال ثلثه اشياء لا ينبغى للعاقل ان ينساهن على کل حال فناء الدنيا و تصرف الاحوال و الافات التى لا امان لها.(164) امام صادق (عليه السلام) فرمود: براى افراد عاقل، در هر حالى که هستند، شايسته نيست سه چيز را از ياد ببرند. اول، فانى شدن دنيا. دوم، دگرگونى‏ها و تغيير حالات. سوم، آفات و بلايايى که بى‏امان دامنگير مى‏شود. عن على (عليه السلام) قال من عرف الايام لم يغفل عن الاستعداد.(165) على (عليه السلام) فرمود: آن کس که زمان را مى‏شناسد، از حوادث و رويدادهاى آن غافل نمى‏شود. و عنه (عليه السلام) اعرف الناس بالزمان من لم يتعجب من احداثه.(166) و نيز فرموده است: آگاه‏ترين مردم به زمان، کسى است که از تحولات آن به شگفت نيايد. ينبغى لمن عرف الزمان ان لا يامن الصروف و الغير.(167) آن کس که زمان را شناخته، سزاوار است هرگز از تصرفات و تغييرات آن ايمن نباشد. لا يامن احد صروف الزمان و لا يسلم من نوائب الايام.(168) هيچ کس از تغييرات روزگار ايمنى ندارد و از مصائب و ناملايماتش به سلامت نمى‏ماند. 1. بحار، ج 75 ص 138. 2- تحف العقول، ص 98. 3- فهرست غرر الحکم، ص 148. 4- فهرست غرر الحکم، ص 148. 5- فهرست غررالحکم، ص 148. تهيه و توليد: محمد حسين امين - گروه حوزه علميه تبيان
  • [placeholder]
  • [placeholder]

پربازدیدها

پربحث‌ها