رز گمشده درباره خودیابی انسان است، درباره به هم بافتن فرهنگها، فلسفهها و اعتقادات گوناگون با زندگی مدرن کنونی و نقش پل بین غرب و شرق را ایفا میکند. با دنبال کردن دیانا، قهرمان زن کتاب، خواننده سفری را آغاز میکند که از اساطیر یونان تا یونس امره، شاعر .

گفتوگو با سردار ازکان نویسنده رمان «رز گمشده» بین شرق و غرب پل زدهام «رز گمشده» اولین رمان سردار ازکان، تاکنون در45 کشور به 36 زبان ترجمه شده است. رز گمشده درباره خودیابی انسان است، درباره به هم بافتن فرهنگها، فلسفهها و اعتقادات گوناگون با زندگی مدرن کنونی و نقش پل بین غرب و شرق را ایفا میکند. با دنبال کردن دیانا، قهرمان زن کتاب، خواننده سفری را آغاز میکند که از اساطیر یونان تا یونس امره، شاعر صوفی، از ویلیام بلیک تا سقراط، از عرفان شرق تا شازده کوچولو ، از مادر مریم تا نصرالدین هوجا، از زندگی مدرن تا متافیزیک، از دنیای واقعی تا عالم خیال و از سانفرانسیسکو تا استانبول پیش میرود. رمان مشهور رز گمشده با ترجمه بهروز دیجوریان چندی است که از سوی نشر آموت روانه بازار کتاب شده و به همین بهانه گفتوگوی نشریه ترکیهای زمان امروز با سردار ازکان را پیش روی شما میگشاییم. سردار ازکان در رمانش به ویژگیهای مشترک انسانها بیشتر از تفاوتهایشان اهمیت میدهد. او در حالی که تفاوتهای میان مردم فرهنگهای مختلف را میپذیرد، معتقد است که هنوز هم شباهتهای ما به عنوان انسان، بیشتر از تفاوتهایمان اهمیت دارد. وقتی داشتید رز گمشده را مینوشتید، درگیر چه احساسهایی بودید و کدام حس راهنمای اصلی نوشتن این کتاب بود؟ از وقتی بچه بودم داشتم سعی میکردم تا معنای زندگی، مردم، محیط پیرامونم، خودم و همه چیز را درک کنم. بعضی وقتها با پرسیدن سوالهای خاص، میخواستم به این درک برسم. اما اکثر ما انسانها دست از پرسیدن برمیداریم، زیرا فکر میکنیم که هیچ جوابی برای سوالهایمان وجود ندارد. من به پرسیدن سوالهایم ادامه دادم و بالاخرهداستانی که به اعتقاد خودم بامعنا بود، شکل گرفت و پدید آمد. فکر میکنم، این داستان، بامعنی بود. مانند اکثر انسانها از احساسهای زیبایی که نمیتوانستم با کسی دربارهشان صحبت کنم رنج میبردم. در نتیجه، میخواستم داستانی پرمعنا و متشکل از این احساسها را با دیگران در میان بگذارم. از طرف دیگر، از وقتی که خیلی کوچک بودم تا اکنون «شازده کوچولو» کتاب مورد علاقهام بوده است. بعد از سالها دوباره آن را خواندم و دیدم که کاملا تغییرش دادهاند. این کتاب همیشه مرا به فکر واداشته است. میتوانم بگویم که شازده کوچولو الهامبخش من بوده. وقتی اولین بار کتابتان منتشر شد، خیلی مورد استقبال قرار گرفت و سریع به فروش رفت. پس چرا انتشار چاپ دوم آن اینقدر طول کشید؟ وقتی اولین بار در ترکیه منتشر شد، خوانندگانی که کتاب را خواندند، عاشقانه با کتاب ارتباط برقرار کردند. به هرحال، تیراژ اولش خیلی کم بود. با صراحت میتوانم بگویم که خوانندگان کشورها و فرهنگهای دیگر، قبل از خوانندگان ترکیه، رز گمشده را کشف کردند. البته، به نظرم این امری طبیعی است. زیرا زمان میبرد که یک کتاب بخواهد در میان تمام آثار چاپ شده در کشور کشف شود. بعد از این که خوانندگان سراسر دنیا، رز گمشده را کشف کردند، خوانندگان ترک هم فورا شروع کردند به جستجوی آن. از این که کتابتان با کتابهایی مانند شازده کوچولو، جاناتان مرغ دریایی و کیمیاگر مقایسه میشود، چه احساسی دارید؟ منتقدان کتاب و رسانههای دنیا دائم دارند رز گمشده را با این کتابها مقایسه میکنند. در این باره 2 نظر دارم. یکی این که هر سه کتاب، روی بعد جهانی بیش از بعد منطقهای و محلی متمرکز هستند. اینها کتابهایی هستند که با وجود اختلافهای فرهنگی مردم دنیا، به طور یکسان با آنها ارتباط برقرار کردهاند. دوم این که به عنوان یک رمان، این سه کتاب خیلی ساده هستند، اما مفاهیم عمیقی در بین سطرهایشان جاخوش کرده است. آنها کتابهایی استعاری هستند که دارای لایههای معناییاند. خبرنگاری میگفت که چنین داستانی هر 10 سال یکبار خلق میشود و رز گمشده، کتاب این دهه است. خوانندگان ادبیات ترکیه به مولفههای فرهنگ فولکلوریک و صوفیانه و نویسندگانی مانند یونس امره و نصرالدین هوجا اهمیت میدهند. فکر میکنید کدام گروه بیشتر تحت تاثیر رمانتان قرار میگیرند؟ درباره خوانندگان سراسر دنیا چه نظری دارید؟ من به خواننده فقط به عنوان یک خواننده نگاه میکنم، نه به عنوان فردی که اهل ترکیه یا یک کشور دیگری است، اما وقتی داستانم به خواننده منتقل میشود، میخواهم میراث فرهنگیمان را با تلفیق آن با یک سبک غربی برای دیگران مطرح کنم. این کار به من فرصت میدهد تا درباره مفاهیم و معیارهای بسیار متفاوت میراث فرهنگی ترکیه با خوانندگان کشورهای مختلف صحبت کنم. از این موضوع خیلی خوشحالم. ایمیلهای زیادی از سراسر دنیا دریافت میکنم. خوانندهای از برزیل میگفت که داستان یونس امره را بارها خوانده و گریه کرده است. این موضوع با ارزش نیست؟ وقتی داشتید کارتان را شروع میکردید، تصمیم داشتید که برای جلب نظر جهانی، از عناصر محلی و منطقهای استفاده کنید؟ هنگام نوشتن این کتاب، این طور نبود که بگویم «باید از این سبک یا آن سبک استفاده کنم». در نهایت فکر میکنم هرکسی که از این فرهنگ غنی بهره میبرد، میخواهد آن را با دیگران شریک شود. بعلاوه، من دیدگاه آکادمیکی درباره سبک نداشتم. فقط سعی کردم داستانی را که در ذهنم شکل گرفته بود، مجسم کنم و آن را روی کاغذ بیاورم. چرا موفقیت کتابتان را مدیون ترجمه آن به زبانهای متعدد میدانید و محبوبیتش را مخصوصا به خوانندگان خارجی نسبت میدهید؟ وقتی داشتم رز گمشده را مینوشتم، میدانستم که فراتر از مرزهای ترکیه میرود و یک داستان بینالمللی میشود. اما صادقانه بگویم، باتوجه به شناختی که از شرایط دشوار دنیای نشر داشتم، انتظار چنین موفقیتی را نداشتم. رز گمشده تاکنون به 36 زبان ترجمه شده و همچنان دارد این عدد بزرگتر میشود. پیشبینی میشود که به 50 برسد. البته، اصلا فکر نمیکردم که در مدت کوتاهی، چنین جغرافیای وسیعی را در بر بگیرد. اگر نویسندهای چنین چیزی را پیشبینی کند و انتظار داشته باشد، مردم او را خیالباف مینامند. غافل از این که کار نویسنده خیالبافی است. از طرف دیگر، فکر نمیکنم موفقیتی که داریم در موردش صحبت میکنیم به موفقیت نویسنده نیاز داشته باشد. موضوع و محتوای رمانتان خیلی به فیلمنامه نزدیک است. اگر به شما پیشنهاد شود که از روی رمانتان فیلم ساخته شود، به این پیشنهاد توجه میکنید؟ تاکنون چنین پیشنهادی نداشتهام اما اگر این کار به دست افراد خیلی ماهر و توانمند انجام شود، ممکن است قبول کنم. به عنوان مثال، در هالیوود کارگردانهای خیلی خوبی هستند، اما فقط تعداد کمی ـ چیزی حدود یک درصد ـ از کتابهای معروف، به فیلمهای خوب تبدیل شدهاند. اگر کسی باشد که بتواند با نهایت توجه از کتابم فیلم تهیه کند، در این صورت میتوانم اجازه دهم که فیلم رزگمشده ساخته شود. درغیر این صورت، هیچ برنامهای برای این کار ندارم زیرا با ساخت فیلمهای ضعیف از روی کتابهای خوب، نویسندهها سرخورده میشوند. رز گمشده به شکل فوقالعاده خاص و دقیقی در ترکیه به چاپ رسید. از این بابت خوشحال بودید؟ شکر خدا رز گمشده در بیش از 45 کشور منتشر شده است. در همه کشورها، معتبرترین ناشران، اقدام به چاپش کردهاند. بیشک، کیفیت و اعتبار ناشر بر اعتبار کتاب هم تاثیر میگذارد. مسلما برایم خیلی خوشایند بود که کتابم با همان کیفیت چاپش در ترکیه و حتی بهتر از آن چاپ میشد. البته، مهمترین اصل، خود داستان است. پوست پرتقال خوب است اما پرتقال را به خاطر میوه درون پوستش میخریم. فکر میکنم که یک انسانم سردار ازکان نامی آشنا در ادبیات ایران نیست، چرا که اولین کتاب این نویسنده به نام «رز گمشده» بتازگی در ایران ترجمه شده است، اما جالب اینکه او بعد از اورهان پاموک و یاشار کمال، سومین رماننویس ترک محسوب میشود که کتابهایش به بیشترین تعداد زبانهای دنیا ترجمه شده است. کتابی که چندین هفته پیاپی عنوان پرفروشترین رمان خارجی در کشورهای مختلف جهان را از آن خود کرده است. از آنجا که سردار ازکان به یک اندازه از درونمایه غربی و شرقی در آثارش استفاده میکند، در مصاحبهای، وقتی از او میپرسند «شما یک نویسنده شرقی هستید که درباره غرب مینویسید یا یک نویسنده غربی که درباره شرق مینویسید؟» ازکان در پاسخ، اولویت را به جهانشمولی انسان و ویژگیهای مشترکمان میدهد: «خب، فکر میکنم که یک انسانم.» سردار ازکان در رمانش به ویژگیهای مشترک انسانها بیشتر از تفاوتهایشان اهمیت میدهد. او در حالی که تفاوتهای میان مردم فرهنگهای مختلف را میپذیرد، معتقد است که هنوز هم شباهتهای ما به عنوان انسان، بیشتر از تفاوتهایمان اهمیت دارد. ازکان که طی دوره تحصیلات دانشگاهیاش، مدت 4 سال در آمریکا زندگی کرده است، میگوید این ایدهها و عقایدش زمانی شکل گرفتند که او داشت در فرهنگی کاملا متفاوت از فرهنگ خودش زندگی میکرد. در حقیقت رز گمشده داستان فرد خارجیای را روایت میکند که به استانبول میآید تا دنبال خواهر دوقلویش بگردد. روزنامه زمان ترکیه / مترجم: پرستو عوضزاده