ماهيت دين اسلام به لحاظ اعجاز قرآني از انحراف و اعوجاج مصون بوده و لكن از ناحيه روايات مبتلا به دروغ پردازان و راويان جعال و كذاب مي باشد. به همين دليل عمليات، آسيب شناسي به طور جدي و عميقي نسبت به روايات بخصوص مأثوراتي كه در اختيار عامه مردم قرار دارند ل

دغدغه ديرين دين مداري انسان در طول تاريخ حيات اجتماعي اش از انواع انحرافها و آسيبهاي اجتماعي رنج برده وهمواره در جستجوي علل و عوامل رهايي ازآن بحرانها بوده است. مطالعات جامعه شناختي و آسيبهاي اجتماعي در چند دهه اخير بيش از گذشته مورد توجه قرار گرفته و درسهايي را با عنوان آسيب شناسي اجتماعي و جامعه شناسي انحرافها در برخي از رشته هاي دانشگاهي گنجانيده است. ناهنجاريهاي اجتماعي کمتر از بيماريهاي جسماني نيستند، به همين دليل شناسايي آنها و علل و عوامل و انگيزه هاي به وجود آمدن آنها و نيز راههاي پيشگيري آنها لازم است. انقلاب اسلامي ايران به عنوان مهمترين پديده اجتماعي معاصر نيز از آسيبهاي اجتماعي و بحرانهاي فرهنگي، سياسي، اقتصادي و ديني در امان نيست و پيگيري، پيشگيري و درمان آنها بدون شناسايي ميسر نخواهد بود. مقاله اي که پيش روي شماست با عنوان آسيب شناسي ديني انقلاب اسلامي ايران تنها به برخي از آسيبهاي مربوط به معارف ديني که در جامعه رواج يافته و منشأ انحرافهاي اجتماعي شده است، اشاره مي کند و ساير آسيبهاي ديني و اجتماعي را از قلمروي بحث خود خارج مي سازد. 1. مفهوم آسيب شناسي اجتماعي آسيب شناسي اجتماعي مفهوم جديدي است که از علوم زيستي به عاريه گرفته شده و مبتني بر تشابهي است که دانشمندان بين بيماريهاي عضوي و انحرافهاي اجتماعي قائل مي شوند. در واقع با شکل گيري و رشد جامعه شناسي در قرن نوزدهم ميلادي بهره گيري از علوم مختلف براي بيان فرايندهاي اجتماعي معمول شد و در نتيجه بسياري از اصطلاحات و واژه هاي رايج در علوم ديگر چون زيست شناسي، علوم پزشکي، زمين شناسي و مانند آن در جامعه شناسي نيز به کار گرفته شد. آسيب شناسي در اصطلاح علوم طبيعي عبارت است از مطالعه و شناخت ريشه بي نظمي ها در ارگانيسم انساني، بنابراين در مشابهت کالبد انساني با کالبد جامعه اصطلاح آسيب شناسي اجتماعي Social Pathology براي مطالعه و ريشه يابي بي نظمي هاي اجتماعي و انحرافها و بيماريهاي اجتماعي بکار مي رود. 2. مفهوم آسيب شناسي ديني با توضيح و تبيين آسيب شناسي اجتماعي روشن مي گردد که آسيب شناسي ديني درصدد مطالعه و شناخت و پيشگيري و کجروي و جلوگيري از بازگشت مجدد بحرانهايي است که با انتظارهاي ديني، جامعه ديني ايران و ماهيت دين اسلام سازگاري ندارد، توضيح مطلب آنکه آسيبها و بحرانها و به تبع پيشگيري و درمان آنها به دو شاخه تعلق دارد، نخست به ماهيت دين و دوم به وجود دين. ماهيت دين عبارت است از آنچه از ناحيه پيامبر و پيشوايان ديني به ما رسيده است، حقايق، معارف و احکامي که به صورت متن و نص ظاهر شده اند. اما وجود خارجي دين عبارت است ازآنچه در جامعه جريان پيدا مي کند و نهادهاي اجتماعي و روابط ميان دينداران را پديد مي آورد. موافقان و مخالفان و مذاهب مختلف و غيره را تحقق مي بخشد. البته اين حقايق و امور خارجي گر چه منسوب به دين اند، ولي تنها زاييده ماهيت دين نيستند و دهها عامل فرهنگي، اجتماعي و رواني نيز بر آنها تأثير مي گذارند. ماهيت دين اسلام به لحاظ اعجاز قرآني از انحراف و اعوجاج مصون بوده و لکن از ناحيه روايات مبتلا به دروغ پردازان و راويان جعال و کذاب مي باشد. به همين دليل عمليات، آسيب شناسي به طور جدي و عميقي نسبت به روايات بخصوص مأثوراتي که در اختيار عامه مردم قرار دارند لازم و ضروري است. آسيب شناسي در باب ماهيت ديني به معناي معرفت ديني و درک عالمان و انديشمندان ديني از دين نيز از اهميت خاصي برخوردار است، تاريخ معرفت ديني گواه بر حضور انديشه هاي باطل و خرافي و غير مطابق با متون ديني و تفسيرهاي به رأي در ميان معارف ديني مي باشد که بايد به اصلاح و حذف آنها پرداخت و در بازفهمي و کسب معارف صحيح ديني تلاش مجدد نمود. گاه ماهيت دين و معرفت ديني از آسيبهاي ديني در امان است، ولي جامعه ديني از حقيقت دين و مراکز و نهادهاي ديني و روابط اجتماعي متدينان از معارف اصيل ديني فاصله گرفته اند، به نام دين به سوء استفاده ها و تصميم گيريهاي نادرست مشروعيت مي بخشند و در يک کلام جامعه، مصداق کلام سرور شهيدان مي گردد که فرمود: انسانها بندگان دنيايند و دين آويز زبان آنان است و تا وقتي معيشت شان از راه دين بگذرد، با آن بازي مي کنند، ولي همين که امتحانهاي دشوار پيش آيد دين داران کم مي شوند. (تحف العقول) وقتي سخن از آسيبهاي جامعه ديني و وجود خارجي دين مي رود، تنها جامعه عوام مد نظر گرفته نمي شود جوامع و نهادهاي خواص از جمله نظاميان، دانش پژوهان، دانشگاهيان، روحانيون، حاکمان و... نيز مورد نظر است. 3. آسيب شناسي معرفت ديني انديشمندان ومتفکران اسلامي معاصر از جمله سيد جمال الدين اسد آبادي، اقبال لاهوري، شريعتي، آية ا... مطهري، علامه طباطبايي و همچنين بسياري از محققان پيشين از جمله علامه حلي، خواجه نصير طوسي، ابن سينا، فارابي، غزالي و... در اين مسير گام برداشته، از انحرافهاي فکر ديني جلوگيري کرده و به دفاع از انديشه اصيل ديني پرداخته اند. براي نمونه مرحوم مطهري اعتقاد غلط نسبت به مفاهيمي همچون معاد، شفاعت، تقيه، انتظار فرج، صبر، سيستم اخلاقي اسلام، حکومت اسلامي، اقتصاد اسلامي، قوانين جزايي اسلام، حقوق زن در اسلام، قوانين بين المللي اسلام را منشأ انحطاط مسلمانان معرفي مي کرد و آسيب شناسي در اين قلمرو را ضروري مي دانست. ( استاد مرتضي مطهري، انسان و سرنوشت، ص20) سيد جمال الدين اسد آبادي نيز در مقالات جماليه و عروة الوثقي مهمترين پرسش خود را در علت يابي انحطاط مسلمانان جستجو مي کرد و معارف غلط و ذليلانه در حوزه دين و ذلت و ضعف مسلمانان را پاسخ آن مي دانست و به همين دليل کليد حل معضلات مسلمانان را حضور علماي جليل و سلاطين مقتدر معرفي مي کرد. جامعه ايران پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران گرفتار دو آسيب مهم در معرفت ديني شده است، نخست سکولاريزم و نفي حضور اجتماعي دين و به حاشيه راندن آن از صحنه فعاليتهاي اجتماعي و دوم انديشه جامعيت دين و حضور تمام عيار آن در همه صحنه هاي فردي و اجتماعي و به حاشيه راندن علوم تجربي و انديشه هاي عقلي. توضيح مطلب آن است که متفکران ايراني در باب قلمرو و انتظار بشر از دين به دو دسته اساسي منشعب مي شوند نخست دسته اي که پاسخ هر پرسشي را از درون دين جستجو مي کند و بهره اي از واقعيت براي دو ابزار ديگر شناخت يعني حس و تجربه قايل نمي شود، اين رويکرد در دوران قاجاريه و قبل از آن طرفداران فراواني داشت متفکراني همچون غزالي بر اين عقيده اصرار داشتند. دسته دوم نقطه مقابل رويکرد نخست بوده و به حذف دين از زندگي اجتماعي و لاغر نمودن آن تأکيد مي ورزيدند بسياري از قلم بدستان دوران قاجاريه با ورود تمدن غرب به جامعه ايران بخصوص پس از شکست ايران در جنگ با روس ميزبان اين فرآيند فکري يعني سکولاريزم شدند، اين گروه با ديدن پيشرفت و تمدن مغرب زمين شيفته بي چون و چراي غرب شدند و بدون توجه به بنيادهاي فکري و نظري اين فرآيند، دينداري و حضور اجتماعي دين را عامل عقب ماندگي مسلمانان قلمداد کردند و با اعزام دانشجويان به اروپا، محصول ناميموني چون روشنفکري سکولار با دايگي انگليس و فرانسه در سرزمين ايران پديد آمد. ميرزا آقا خان، احمد روحي، افضل الملک، رجبعلي آخوند زاده، فروغي، صادق هدايت و... از اين طيف گسترده اند. اين جريان با پيروزي انقلاب اسلامي کمرنگ و تا حدودي ناپديد شد، اما در سالهاي اخير اين فکر با رنگ و لعاب ديني پا به عرصه انديشه ديني نهاده و بخش وسيعي از نسل جوان را به خود جلب کرده است. به نظر نگارنده اين تفکر که همان سکولاريسم اسلامي و ديني نام دارد و تأييدات درون ديني نيز بر آن نهاده مي شود، مهمترين آسيب بر انقلاب اسلامي ايران است، براي اينکه احياگران ديني از سيد جمال الدين و شيخ محمد عبده و رشيد رضا گرفته تا شريعتي، مطهري و در رأس همه متفکران امام خميني(ره) حذف دين از صحنه اجتماع و آميختگي تفکر خالص و ناخالص يا سره از ناسره در انديشه ديني را عامل عقب ماندگي مسلمانان معرفي مي کردند و به همين دليل ايدئولوژي کردن دين و حضور آن در صحنه اجتماع توسط مرحوم شريعتي و مطهري مطرح شد و انديشه ولايت مطلقه فقيه و حکومت ديني توسط حضرت امام(ره) بسط و گسترش پيدا کرد. نکته قابل توجه اينکه نبايد از طيف ديگر يعني اسلام شناسان بي درد غفلت کرد متديناني که با بي توجهي به مقتضيات و نيازهاي زمان در انديشه سنتي خود فرو رفته و نه درد عقب ماندگي مسلمانان را احساس مي کنند و نه به درمان آن مي پردازند. در ادامه آسيب شناسي دين پژوهي معاصر خواهد آمد نوشته دکتر عبدالحسين خسروپناه تنظيم حسن رضايي گروه حوزه علميه منابع: 1- مرتضي مطهري: انسان و سرنوشت 2- جامعه شناسي کجروي 3- ساموئل کينگ: جامعه شناسي، ترجمه مشفق همداني 4- محمدحسين فرجاد: آسيب شناسي اجتماعي و جامعه شناسي انحرافها