سیاست مقوله جدیدی در فقه نبود اما پس از انقلاب با سوالات بیشتر و در بعض احوال با اشکالاتی در عرصه عمل مواجه شد و یا نیاز به موشکافی بیشتری داشت که لزوم توجه بیشتر به این قسمت فقه را ایجاب می نمود.

ضرورت الگوي فقه سياسي سياست مقوله جديدي در فقه نبود اما پس از انقلاب با سوالات بيشتر و در بعض احوال با اشکالاتي در عرصه عمل مواجه شد و يا نياز به موشکافي بيشتري داشت که لزوم توجه بيشتر به اين قسمت فقه را ايجاب مي نمود. يکي از مشخصه هاي اصلي مذهب تشييع، پيروي از سيره انبياء و معصومين است که معناي لفظ شيعه هم به همين معنا دلالت دارد.فقهاء بر اين اساس مي کوشند تا بر اساس منابع متقن، احکام الهي را از گفتار و رفتار معصومين(ع) استخراج و حکم مقتضي را بيان کنند. فقهاء در طول ساليان و با زحمات بسيار کوشيده اند تا با اجتهاد پويا، جوابگوي مسايل نوظهور مردم در عرصه هاي گوناگون زندگي باشند و از همين رو دامنه مسايل فقهي با تکثر علوم و گسترده شدن عرصه هاي جديد از زندگي، وسيع تر خواهد شد. بعد از انقلاب با بروز مسايل جديدي در عرصه حکمراني و روابط حاکم با مردم و نقش مردم در حکومت و حق وتکليف مردم و مسولين، نياز به باب هاي جديد و بديعي در فقه احساس شد که مي توان از آن به فقه سياسي تعبير کرد. تاکيد امام خميني (ره) بنيانگذار انقلاب اسلامي بر اينکه ولايت فقيه امتداد حکومت انبياء و اوصياء است، لزوم الگو گيري از روش حکمراني پيامبر اکرم (ص) و امير المومنين علي (ع) را دوچندان کرد همانطور که مقام معظم رهبري نيز همواره بر الگو گيري از دوران معصوم(ع) توجه داشته و از باب نمونه مي توان به صحبت هاي ايشان در طبقه بندي عوام و خواص و نقش آنها در واقعه عاشورا و تطبيق با مسايل جاري نظام مطرح کرد. البته در اين بين بايد به سوء تفسير ها و سوء رفتارهاي بعضي کج انديشان از متحجران و دگر انديشان اشاره کرد که همواره روحانيت و در راس آنها امام خميني و شاگردانش مانند شهيد مطهري و دکتر بهشتي در مقابل تفسير نادرست و مغرضانه آنها، موضع گرفته و به روشنگري مي پرداختند. نمونه، گروهک منحرف منافقين با استفاده از بخش هايي از تفسير آيت الله طالقاني و نوشته هاي دکتر علي شريعتي سعي در القاي افکار انحرافي خويش و ارايه شيوه حکومتي مورد نظر خود داشتند. البته بايد اذعان کرد در زمان فعلي نيز به علت روشن نبودن تمام زواياي فقه سياسي و روش حکمراني نبوي و علوي، تعدادي به فراخور اوضاع و احوال کوشيده اند تا با دست گذاشتن بر يک بخش از رفتار معصومان(ع)، براي رفتار خود، وجهي شرعي درست کنند، اما آنچه در اين بين نبايد مورد غفلت قرار گيرد اين است که اشتباه عده اي در تطبيق مصاديق، نبايد ما را از اصل پيروي از قول، فعل و تقرير معصوم(ع) در مسايل اجتماعي و سياسي غافل کند که متاسفانه برخي به اين لغزش دچار شده اند. اما به هر حال نقاط ابهام در فقه سياسي کم نبوده و واژه هاي مانند بغي، محارب، ملت،امت، مرز، دار الحرب، و... نياز به تعريف دقيق دارند.اما به نظر مي رسد پس از گذشت سي سال از انقلاب اسلامي لازم است تا دانشمندان اسلامي که دستي بر آتش دارند با در نظر گرفتن شرايط زمان و نياز هاي آن با جامع نگري و ژرف نگري در منابع اسلامي به تبيين دقيق اين حوزه از فقه بپردازند. برخي با اين استدلال که ائمه، معصوم هستند و رهبران انقلاب اسلامي غير معصوم، خواسته اند اين طور وانمود کنند که تطبيق مسايل روز با دوران صدر اسلام قياس و نادرست مي باشد در حالي که برداشت از رفتار معصومين و نصب العين قرار دادن آن از امور مسلم بوده و قول معصوم هم براي مشافهين و غير مشافهين و حتي غيرمقصودين به افهام حجيت دارد، علاوه بر اينکه اگر صحبت اين عده درست باشد ديگر سيره اي از امامان معصوم(ع) براي تبعيت در مسايل اجتماعي و سياسي باقي نخواهد ماند. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نوشته :عليرضا استاديان تنظيم :مجيد نقدي گروه حوزه علميه