کاربرد: وقتی کسی بیش از اندازه به خود مغرور باشد و به دیگران فخر بفروشد، از این ضرب‏المثل استفاده می‏کنند.

چهارشنبه ۴ شهریور ۱۳۸۸ - ۰۰:۰۰
آن قدر باد کرده که می‏ترسم بترکد.
آن قدر باد کرده که می‏ترسم بترکد. کاربرد: وقتی کسی بیش از اندازه به خود مغرور باشد و به دیگران فخر بفروشد، از این ضرب‏المثل استفاده می‏کنند. آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت. توضیح: در گذشته، نوشیدنی‏ها و مایعات خوراکی را در ظرف‏های مخصوصی از جنس سفال می‏ریختند که به آن سبو می‏گفتند. به دلیل شکننده بودن سفال، اگر ضربه‏ای به سبو می‏خورد، می‏شکست و مایع داخل آن به زمین می‏ریخت و دیگر قابل استفاده نبود. پارسائی در نزدیکی گله‏ داری مسکن داشت. گله‏دار هر روز کمی روغن گوسفند به پارسا می‏داد و او آن را در سبویی می‏ریخت و کنار می‏گذاشت. روزی سبو پر و سرشار شد. آنگاه پارسا فکر کرد: «این روغن را می‏فروشم. از پولش میش‏هایی می‏خرم. میش‏ها بزودی می‏زایند و بعد از مدت‏ کوتاهی دارای گله می‏شوم و بسیار سود می‏کنم و خانه و باغ می‏خرم و دختری از یک خاندان بزرگ را به زنی می‏گیرم و دارای فرزندانی می‏شوم که همه دانا و مطیع باشند و اگر جز این باشند با این چوبدستی ادبشان می‏کنم.» و با این سخن چوبدستی را بر سبو زد و سبو شکست و روغن همه بر خاک ریخت. کاربرد: 1- این مثل، زمانی به کار می‏رود که آنچه در گذشته می‏توانست موجب سود و فایده شود، امروز هیچ فایده‏ای نداشته باشد و دیگر به درد نخورد. 2- زمانی که فرصت ‏های خوب از دست رفته باشد، از این ضرب‏المثل استفاده می‏شود. 3- همچنین وقتی که کسی بخواهد به دیگری بگوید که دیگر در فکر کارها و برنامه ‏های گذشته نیست. مشابه: - آن قفس بگسست و آن هندو گریخت. - آن مرغ که تخم طلا می‏کرد، مرد. آن قدر بایست تا زیر پایت علف سبز شود. کاربرد: هرچه انتظار بکشی، به نتیجه‏ای نخواهی رسید. اگر کسی برای رسیدن به مقصودی یا دریافت چیزی و یا گرفتن جوابی بیهوده پافشاری کند، این مثل را می‏شنود. مشابه: - اگر پشت گوشت را دیدی، فلان‏کس (فلان چیز) را هم خواهی دید. - باش تا قائم مقام از باغ درآید. - آن‏قدر بمان تا گیست مثل دندان ‏هایت سفید شود. - هنوز از میوه‏ها، توتش رسیده. آن‏قدر بمان (باش)، تا قائم‏ مقام از باغ بیرون آید. توضیح: این مثل داستانی دارد؛ می‏گویند در سال 1251، اطرافیان محمدشاه قاجار، قائم مقام فراهانی را به بهانه اینکه شاه او را به باغ نگارستان دعوت کرده و با او کار مهمی دارد، به باغ بردند و در آنجا او را به قتل رساندند. همراهان و خادمان وزیر، بیرون باغ منتظر ماندند تا قائم مقام باز گردد؛ ولی او هرگز از باغ خارج نشد. فوت کوزه گری تنظیم : بخش کودک و نوجوان ************************************** مطالب مرتبط شیطان بیدارمان کرد آن ریشی را که گرو می‏گیرند، این نیست. آمد ثواب کند،کباب شد آن روزی کشته شدم که آن گاو سفید را کشتی. خدا خر را شناخت و شاخش نداد. اگر تو کیفی، من بند کیفم. آن ذره که در حساب ناید،ماییم آنجا رفت که عرب نی اندخت آلبالو گیلاس که گل کند،تازه چهارده سالش می شود. شام و ناهار هیچی!

برچسب‌ها

پربازدیدها

پربحث‌ها