کد:
66461
پرسش
سوال یك - آیا خداوند زمان را خلق كرده؟! در این صورت كی و در چه زمانی زمان را خلق كرده؟! و قبل از خلق زمان چه میكرده؟! سوال دو - آیا دانستن اسم اعظم باعث نمیشود انسان كاری را بر خلاف رضایت خداوند انجام بدهد؟ مثلاً ورود شیطان به بهشت؟ سوال سه - علت اینكه در یكی از آیات قران گفته شده كه به جز اسلام هیچ دینی پذیرفته نیست و در آیه دیگری گفته شده هر مسیحی و یهودی و صائبی كه به خداوند ایمان داشته باشد به بهشت میرود چیست؟ سوال چهار - بعد از روز قیامت و فرستاده شدن انسانها به بهشت و جهنم؛ خلاقیت خداوند به كجا میرود؟! سوال پنج - اگر با پیشرفت علم كامپیوتر - واقیعت مجازی به جایی برسد كه تفاوتی با زندگی واقعی نداشته باشد و عده ای از زندگی واقعی دست بكشند و در دنیای مجازی به زندگی ادامه دهند- تكلیف گناهان و اعمال نیك و بد آنها كه در واقعیت اتفاق نیفتاده اند چیست؟ سوال شش - در قرآن امده كه برای هر قومی پیامبری را به زبان آن قوم فرستادیم. پیامبر قوم چینی-ژاپنی-سرخپوست و اروپایی كجاست؟ توجه كنید كه مسیح آسیایی بود...
سوال هفت - خداوند چگونه میتواند خشمگین شود؟ آیا خشم خدا علامت ضعف او نیست؟
پاسخ
با عرض سلام و تحیت.
دوست محترم!
1. زمان مقدار حركت است و حركت فقط در مادیات(كه سرای قوه و فعل می باشد) وجود دارد، پس از وقتی كه عالم ماده و فساد آفریده شده است، زمان مطرح بوده است.
به عبارت دیگر، خلق زمان خلق مستقل نبوده، بلكه خلق آن به تبع خلق عالم ماده بوده است. برای تفصیل به كتاب حركت و زمان شهید مطهری رجوع نماید.
2. شاید بتوان گفت اسم اعظم نه لفظ است و نه مفهوم، بلكه یك مقام است؛ و كسی كه به چنین مقامی نایل آید از رذایل و انانیت رهیده است، و در عادت محال است كه غیر از رضای الهی چیزی بخواهد.
3. برای یافتن پاسخ به نكات ذیل توجه كنید:
الف. اسلام روح دعوت همه انبیاء است«ان الدین عندالله الاسلام»(آل عمران/19) این اسلام یعنی تسلیم در برابر فرمان الهی.
ب. طبق آیات 81 تا 84 سوره آل عمران و آیه 15 سوره شوری و...، باید به همه پیامبران ایمان داشت. این آیات به تصریح می گویند تعارضی بین تعالیم واقعی انبیاء نیست و ایمان به همگی آنان لازم است.«یا أیّها الذین آمنوا آمنوا بالله ورسوله والكتاب الذی نزّل علیه رسوله و الكتاب الذی أنزل من قبل» یعنی ای كسانی كه ایمان آورده اید به خدا و پیامبرش و این كتاب كه بر پیامبرش نازل كرده ایم و آن كتاب كه پیش از آن نازل كرده بودیم به حقیقت ایمان آورید.(نساء/136)
در آیات 149ـ152 سوره مباركه نساء به تصریح پذیرش برخی پیامبران و رد برخی دیگر را كفر معرفی می فرماید.
ج. دین اسلام آخرین دین نازل شده است كه اگر حجیت آن برای سایرین اثبات شود، تن ندادن به آن مساوی با كفر است؛ چرا كه عدم قبول آن پس از تمامیت حجت بر آن با روح دین ـ یعنی تسلیم به خواست الهی ـ ناسازگار است. چنان چه در آیات 149ـ152 سوره مباركه نساء گفته شده است كه «ومن یبتغ غیر الاسلام دیناً فلن یقبل منه وهو فی الآخرة من الخاسرین» یعنی هر كسی كه دینی جز اسلام اختیار كند از او پذیرفته نخواهد شد و در آخرت از زیان دیدگاه خواهد بود.
این آیه تصریح دارد كه پس از رسالت حضرت محمد(ص) دین حق اسلام است، و در صورت اتمام حجت، عدم پذیرش آن مساوی با كفر می باشد.
د. «إنِّ الذین آمنوا والذین هادوا والصّابئون والنّصاری من آمن بالله والیوم الآخر وعمل صالحاً فلاخوف علیهم ولاهم یحزنون» یعنی كسانی كه ایمان آوردند و كسانی كه آیین یهود و ترسایان و صائبان را برگزیدند اگر به خدا و روز آخرت ایمان داشته باشند و كاری شایسته كنند خدا به آنان پاداشی نیك می دهد و نه ترسی برایشان است و نه محزون می شوند.(مائده/69)
برخی از این آیه توهم كرده اند كه منظور این است كه خدا در این زمان همه ادیان مختلف را می پذیرد، و مانعی ندارد كه در این زمان هم كسی یهودی و یا نصرانی باشد، و به عبارتی همه ادیان حقند؛ اما تصریح آیه قبل ـ «فلن یقبل منه» ـ و این كه عدم پذیرش پیامبری حضرت محمد(ص) از باب «نؤمن ببعض و نكفر ببعض» ملحق به كفر است ـ (آیات149ـ151 سوره نساء) ـ این تفسیر صحیحی نیست. جمع آیات قرآن چنین است كه در صورت عدم اتمام حجت می توانند بر دین خود باقی بمانند و در صورت اتمام حجت باید به دین اسلام درآیند.(برای تفصیل بیشتر ر.ك. به معارف قرآن، جلد4و5، تالیف آیت الله مصباح یزدی، ص213ـ235)
4. چه مانعی دارد كه پس از آن خداوند با خلقی دیگر، حشری دیگری داشته باشد؟ چنان چه از برخی روایات هم همین استفاده می شود، كما این كه از بعضی روایات برمی آید كه قبل از خلقت آدم انسانهای دیگری زندگی می كرده اند.
5. منظورتان روشن نیست؛ بیشتر توضیح دهید.
6. آیه ای كه شما آورده اید مربوط به این است كه وقتی پیامبر اكرم(ص) فرستاده شد ـ كه لاجرم در زمان خاص و مكان خاصی بوده است ـ به زبان همان قوم و با آداب و رسوم همان قوم زندگی می كرده است؛ و معنا ندارد كه غیر از این باشد، و به طور مثال یك پیامبر چینی برای مردم سرخ پوست مبعوث شود. البته این به آن معنا هم نیست كه اگر رسالت آن پیامبر جهانی بود ـ چنانچه پیامبران اولوالعزم چنین بوده اند ـ دین او به زبان همه اقوام باشد؛ بلكه تعالیم او می تواند از سوی پیروانش به سایر اقوام و نژادها هم برسد.
البته در آیات دیگری آمده است كه هر قومی هدایتگری دارد. «ولكل قوم هاد»
بله، تقدیر خدا آن بوده است كه برای هدایت اقوام مختلف هدایتگری بفرستد؛ حال این هدایتگر لزوما پیامبر اولوا العزم نیست، بلكه می تواند پیامبر غیر اولواالعزم باشد كه مبلغ رسالت پیامبران اولوا العزم باشند؛ و یا حتی اوصیای پیامبران و یا علمای بالله باشد.
دوست عزیز!
ما از یكصد و بیست و چهار هزار پیامبر الهی ـ كه به حسب بعضی روایات این چنین بوده است ـ تنها تعداد معدودی از پیامبران را می شناسیم. چه اشكالی دارد كه پیامبران اقوامی كه برشمردید از میان این عدد بزرگ بوده باشند.
این كه همه پیامبران اولوا العزم در منطقه خاورمیانه مبعوث شده اند هم به سبب آن بوده در آن زمان تمدن تنها در این منطقه قدرتمند بوده، از این طریق پیام پیامبران راحت تر به نقاط دیگر عالم می رسیده است، تا بالعكس.
7. خشم خداوند مثل ما از سر انفعال و حوادث عارضی نیست، چون خداوند در محل حوادث قرار نمی گیرد، بلكه مراد از خشم الهی اخبار از صفات ذاتی او و كیفیت خلقت او است.
از ابتدا خداوند نسبت به متكبّران و گردن كشان در موضع نكال و نقمت است.
دوست گرامی! برای دریافت پاسخ بهتر به سؤالات خود، آن ها را جداگانه و تك تك بفرستید.
با التماس دعا.
مشاوره مذهبی ـ قم.
مشاور :
موسسه ذکر
| پرسش :
پنج شنبه 14/3/1383
| پاسخ :
جمعه 29/3/1383
|
|
|
0
سال
|
معارف اسلامي
| تعداد مشاهده:
84 بار