کد:
57576
پرسش
لطفا داستان معراج پیامبر را به اختصار بنویسید. لطفا هر چه سریعتر ارسال فرمایید. با تشكر قبلی
پاسخ
با عرض سلام و تحیت.
دوست محترم!
در شب 17 رمضان سال قبل از هجرت، پیامبر(ص) با مركبی به نام بُراق همراه با جبرئیل سفری را آغاز كردند كه در تاریخ اسلام به "معراج" شهرت یافت.
پیامبر گرامی اسلام سفر باشكوه خود را از مكه آغاز كرد، و با همان مركب به سوی "بیت المقدس"، واقع در كشور اردن كه آن را "مسجد الأقصی" نیز می نامند، روانه شد؛ و در مدت بسیار كوتاهی در آن نقطه فرود آمد، و از نقاط مختلف مسجد، و همچنین "بیت اللحم" ـ كه زادگاه حضرت مسیح(ع) است ـ و منازل انبیاء و آثار و جایگاه آنان نیز دیدن به عمل آورد، و در برخی از منازل دو ركعت نمازگزارد.
این پایان بخش اول سفر معراج بود. این سفر در زمین بوده است. پیامبر اكرم(ص) پس از آن قسمت دوم از برنامه خود را آغاز نمود.
در این بخش ـ كه قسمت اصلی سفر معراج است، و گاه معراج تنها بر ان اطلاق می شود ـ از بیت المقدس به سوی آسمان ها پرواز نمود؛ ستارگان و نظام جهان بالا را مشاهده كرد؛ عالم ملكوت را هم به طور كامل دید، و با ارواح پیامبران و فرشتگان آسمانی سخن گفت، و از مراكز رحمت و عذاب(بهشت و دوزخ) بازدید به عمل آورد؛ درجات بهشتیان و اشباح دوزخیان را از نزدیك مشاهده نمود؛ و در نتیجه از رموز هستی و اسرار جهان آفرینش و وسعت عالم خلقت و آثار قدرت بی پایان خداوند كاملاً آگاه گشت.(مجمع البیان، سوره"اسراء"، ج3، ص395)
سپس به سفر خود ادامه داد، و به "سدرة المنتهی" رسید، و آن را سراپا پوشیده از شكوه و جلال و عظمت دید. این سفر بدون مركبی بوده است.
وقتی سفر وی پایان یافت، مأمور شد از همان راهی كه پرواز نموده بود، بازگشت نماید.
در مراجعه نیز در "بیت المقدس" فرود آمد، و راه مكه و وطن خود را در پیش گرفت. این قسمت سفر هم با براق بوده است. در بین راه به كاروان بازرگانی قریش برخورد، در حالی كه آنان شتری را گم كرده بودند و به دنبال آن می گشتند، و از آبی كه در میان ظرف آنان بود قدری خورده، و باقی مانده آن را به روی زمین ریخت و بنا به روایتی سرپوشی روی آن گذارد، و از مركب خود در خانه "امّ هانی" پیش از طلوع فجر پایین آمد. برای اولین بار راز خود را به او گفت، و در روز همان شب، در مجامع و محافل قریش، پرده از راز خود برداشت.
داستان معراج و سیر شگفت انگیز او كه در فكر قریش امر ممتنع و محالی بود، در تمام مردم، دهن به دهن گشت، و سران قریش را بیش از همه عصبانی نمود.
قریش به عادت دیرینه خود به تكذیب ایشان برخاستند و گفتند: در مكه كسانی هستند كه "بیت المقدس" را دیده اند؛ اگر راست می گویی، كیفیت ساختمان آنجا را تشریح كن. پیامبر نه تنها خصوصیات ساختمان بیت المقدس را تشریح كرد، بلكه حوادثی را كه در میان مكه و بیت المقدس رخ داده بود را نیز بازگونمود، و گفت: در میان راه به كاروان فلان قبیله برخورد نمودم كه شتری از آنان گم شده بود، و در میان اثاثیه آن ها ظرفی پر از آب بود و من از آن نوشیدم، و سپس آن را پوشانیدم ـ و بنا به نقل برخی، باقی مانده آن را ریختم ـ و در نقطه ای به گروهی برخوردم كه شتری از آنان رمیده و دست آن شكسته بود.
قریش گفتند: از كاروان قریش خبر ده. فرمود: آنان را در "تنعیم" ـ كه در ابتدای حرم است ـ دیدم، و شتر خاكستری رنگی در پیشاپیش آنان حركت می كرد، و كجاوه ای روی آن گذارده بودند، و اكنون وارد شهر مكه می شوند. قریش از این خبرهای قطعی سخت عصبانی شدند، و گفتند: اكنون صدق و كذب گفتار او برای ما معلوم می شود. ولی چیزی نگذشت كه طلائع كاروان وارد شهر شد، و مسافران جزئیات گزارش های آن حضرت را تصدیق نمودند.
برای مطالعه بیشتر می توانید به كتاب "فروغ ابدیت"، تألیف استاد جعفر سبحانی، قم: دفتر تبلیغات اسلامی، مراجعه نمایید.
با آرزوی توفیق.
مشاوره مذهبی ـ قم.
مشاور :
موسسه ذکر
| پرسش :
سه شنبه 18/1/1383
| پاسخ :
دوشنبه 24/1/1383
|
|
|
0
سال
|
معارف اسلامي
| تعداد مشاهده:
64 بار