• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 53314

پرسش

با سلام و عرض خسته نباشد
چند سوال برای من مدتی است مطرح شده كه می خواستم راهنماییم كنید:
1) ما بسیار شنیده ایم كه حضرت علی اصغر (ع) نزد خدا مقام و ارزش والایی دارند به طوری كه باب الحوائج گفته می شوند و می دانیم كه این كودك در زمان شهادت تنها 6 ماه داشته و تا جایی كه من می دانم فلسفله شهادت جهاد در راه خدا با اراده و هدف و قصد و نیت خدایی است حال این كودك 6 ماهه كه خود اراده ای در جهت رفتن به میدان و شهادت نداشته چگونه این منزلت را دارد یعنی امام حسین این كودك را به میدان می آورند و این كودك صغیر بدون آگاهی و قصدی وارد این معركه می شوند بنابراین شهادت ایشان بدون آگاهی فرد بوده و طبعا اجر و منزلت این شهادت و درك این مصیبت و این ایثارگری باید برای امام حسین كه فرزند 6 ماهه را هم در راه خدا قربانی می كنند باشد نه كودكی كه دریافتی از این موضوع ندارد.
2- افراد نابالغ و كسانیكه قبل از سن تكلیف و یا دیوانگان و افرادی كه از بدو تولد یا قبل از بلوغ و تكلیف عقل خود را از دست داده اند در آن دنیا چه جایگاهی دارند و اعمالشان چگونه محاسبه می شود(به بهشت می روند یا جهنم)
3- فردی كه در زمان جنون آنی دست به خطای بزرگی بزند در آن دنیا حساب و كتابش چگونه است
4- حدیثی را كه در آن اعمالی را برای روشن شدن ، مفروش شدن و نجات از مار و مور قبر ذكر شده بفرمایید و بفرمایید از كدامیك از معصومین است
با تشكر و عذر زحمت خواهشمندم جوابم را سریعتر بدهید.

پاسخ

با عرض سلام و تحیت.
دوست محترم!
1. مقام و ارزش و باب الحوائجی همیشه متفرع بر عمل آگاهانه و اختیاری نیست. به دیگر سخن در امام حسین(ع) یا عباس بن علی(ع) كه كاملاً آگاهانه و اختیاری عمل كرده، و به شهادت رسیده اند، و به مقام وجاهت و باب الحوائجی نائل آمده اند نیز، این عمل آگاهانه و اختیاری آنها نیست كه تمام العلة آن مقام است، بلكه آن اعمال تنها بهانه ای است تا رحمت الهی شامل حال آنان گردد.
توضیح این كه واقعا و بالاصاله خداوند است كه گره می گشاید و حوائج را روامی كند، لكن از طریق اسباب و عللی كه یكی از عالی ترین آنها ذوات مقدس اهلبیت(ع) و اولیاء خداست؛ لكن اعطاء این مقام به اهلبیت(ع) تنها معلول عمل آنها نیست، بطوری كه آن عمل علت تامه باشد، والا باید چنین عملی از هر كس دیگر هم همان نقش و تأثیررا داشته باشد!
حداكثر، عمل آگاهانه و اختیاری آن ذوات مقدس جزء العلة برای این مقام است، و اصل اعطاء آن مقام تفضلی از سوی خدای متعال است.
شاید سؤال شود كه چرا اینان مشمول عنایات خاص خدا هستند؟ جواب آن است كه تفضل الهی دلیل نمی خواهد. خدا به هر كه بخواهد نعمتش را می دهد. بله، خود مقرر داشته كه رحمت او بر غضبش پیشی دارد، و لذا هرگز كسی را بی سبب از رحمتی محروم نمی كند. لذا است كه این رحمت خدا نیست كه سبب می خواهد، بلكه سلب آن است كه به سبب مانعی بوده است.(لطفا در این مطلب به خوبی دقت كنید)
با این توضیح روشن می شود علی اصغر(ع)، ولو به حسب ظاهر اختیاری و آگاهانه وارد میدان فداكاری نشده است، ولی به موجب خواست الهی مستحق آن مقام خواهد بود. این در حقیقت، لطفی است كه خداوند بر خاندان عصمت دارد. معصومین با اعمال اختیاری خود همه موانع را از سر راه عنایات و الطاف الهی بر همه اهل خاندان برداشته اند، و خود را مستحق فیض رحمانی حضرت حق كرده اند. از این رو باب الحوائجی علی اصغر(ع)، در واقع باب الحوائجی امام حسین(ع) است.
شاید هم بتوان گفت همه شهدای كربلا به نوعی این استحقاق را در سایه كمالات سیدالشهداء(ع) دارند.
همه اصحاب و یاران حسین(ع)، شعب و شئونی از فعل الهی او در كربلا ـ كه آگاهانه و مختارانه بود ـ هستند، بلكه تو گویی هر یك بمثابه اعضاء و جوارح منفصل اویند كه اراده ولایی او در آنها جاری است؛ از این رو توسل به هر یك از آنها می تواند، در حقیقت، توسل به خود سیدالشهداء باشد.
با تقرب به امام می توان به خدا نزدیك شد.
در زیارت عاشورا همین حقیقت را به زبان می آوریم كه "إنی أتقرب إلی الله وإلی رسوله وإلی أمیرالمومنین وإلی فاطمه وإلی الحسن وإلیك بموالاتك ..." یعنی ای حسین من به خدا تقرب می جویم و به رسولش و علی (ع) و فاطمه زهرا(س) و امام مجتبی(ع) و به سوی خودت با دوستی ات.
در ضمن در كد 3530، در بخش تازه های مذهبی سایت نیز مطالبی ذكر شده كه مطالعه آنها مفید به نظر می رسد. اگر باز هم ابهامی در مسئله هست با ما در میان بگذارید.
2. همه این افراد تحت قاعده معتبر "لایكلف الله نفسا إلا وسعها" قرار می گیرند؛ یعنی انسانها به اندازه وسع ادراك و امكانی كه دارند مورد مؤاخذه قرار می گیرند؛ و لذا نابالغان و مجانین تكلیفی ندارند و مشمول عنایت حق خواهند بود.
3. آنچنان كه گذشت، اگر واقعا جنون یا چیزی در حد جنون باشد كه زائل كننده ادراك یا اختیار باشد، عقابی بر این اعمال مترتب نیست. یكی از شروط تكلیف عقل و اختیار است كه در مجنون منتفی است.
البته اگر كسی خود مقدمات جنون خود را فراهم آورده باشد ـ مثل آن كه با خوردن اختیاری مسكر عقلش زائل شده باشد ـ مورد مواخذه قرار می گیرد.
4. در مجامیع روایی اعمال متفاوتی ـ از جمله قرائت سوره هایی از قرآن ـ برای نورانی شدن قبر و ... ذكر شده است؛ از جمله رجوع كنید به كتاب روایی "وسایل الشیعة"، ج4، ص806 و ص892 و كتاب "منازل الآخرة والمطالب الفاخرة"، تألیف مرحوم حاج شیخ عباس قمی، ص141 تا ص150.
برای نمونه قسمتی از یك حدیث نبوی(ص) را می آوریم. در این حدیث كه به شرح ماجرای معراج و مشاهده بهشت و دوزخ در آن سفر آسمانی می پردازد، پیامبر(ص) می فرمایند: "بهشت هشت در داشت، و بر هر دری چهار كلمه نوشته شده بود كه از تمام دنیا و آنچه در دنیاست برای كسی كه بداند و عمل كند بهتر است"؛ سپس حضرتش این كلمات را بیان می كنند، و با این تذكر كه بر سر هر در قبل از ذكر این چهار كلمه، جمله "لا اله الا الله، محمد رسول الله وعلی ولی الله" آمده است، ... در باره درب ششم می فرمایند: "و روی در ششم نوشته شده ... هر كس می خواهد قبر او گشاده باشد بنای مسجد كند؛ و هر كس می خواهد بدنش طعمه حشرات زیر زمین نشود در مسجد بسیار بماند؛ و هر كس می خواهد جسدش سالم بماند و پوسیده نشود مساجد را نظافت كند؛ و هر كس می خواهد جایگاه خویش را در بهشت ببیند مساجد را فرش نماید.(ر.ك. به بحارالانوار، ج8، ص145، حدیث67)
با التماس دعا.
مشاوره مذهبی ـ قم.

مشاور : موسسه ذکر | پرسش : چهارشنبه 20/12/1382 | پاسخ : چهارشنبه 5/1/1383 | | | 0 سال | معارف اسلامي | تعداد مشاهده: 81 بار

تگ ها :

UserName