• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 37100

پرسش

با سلام
ایا نظریه داروین با اصول اسلام تناقضی دارد ؟لطفا توضیح دهید
با تشكر

پاسخ

دوست گرامی!
در ابتداء به شكل اجمالی نظریه تكامل(فرضیه معروف داروین) را تعریف می كنیم : نظریه تكامل مدعی است كه، به طور عام، انواع متكامل حیات از انواع ناقص تر آن بوجود آمده است؛ و به طور خاص، انسان از نسل میمون است. یعنی انسان از جهشی بوجود آمده كه در بعض افراد میمون تحقق یافته است.
داروین ـ كسی كه این نظریه را عرضه داشته ـ شواهدی از علوم زیستی در تأیید آن ارائه كرده است.
قبل از بیان نظر اسلام در باره این نظریه لازم است ذكر كنیم كه:
اولا) داروین و هیچ كس دیگری در این ارتباط ادعای قطع و یقین نداشته، كما این كه شاید نتوان در باره هیچ نظریه علمی تجربی ادعای آن را داشت.
و ثانیا) نظریه داروین اگر چه در چند دهه نظریه پر سر و صدا و با نفوذی در محافل علمی بود، ولی در یكی دو دهه اخیر شواهد تجربی بدست آمده كمتر آن را تقویت كرده، بلكه در بعض موارد تضعیف هم كرده است. با این وجود، نظریه تكامل داروینی هنوز هم نظریه مطرحی در جهان علم تجربی است.
اما نظر اسلام در باره نظریه تكامل:
متفكرین اسلامی به طور مشخص سه رویكرد نسبت به این مسئله اتخاذ كرده اند.
یك رویكرد پذیرش نظریه فوق و ادعای هماهنگی آیات قرآنی با آن است. كسانی كه رویكرد علمی در تفسیر قرآن داشته اند، جزء این گروه هستند.
رویكرد دوم این نظریه را با ظواهر قرآنی نا سازگار می داند و لذا آن را انكار می كند و می گوید: ظواهر قرآن حجت است الا آن كه دلیل قطعی بر تأویل آن اقامه شود، و نظریه داروین، به اعتراف همه اهل علم نظریه ای قطعی نیست، و لذا به موجب آن نمی توانیم از ظاهر قرآن دست بكشیم.
این بیان ملایمترین و علمی ترین بیانی است كه مخالفان ابراز داشته اند.
رویكرد سوم می گوید: قرآن هم با نظریه داروین، و هم معمولا با هیچ كدام از نظریه های علوم تجربی ناسازگاری قطعی و آشكار ندارد. و نوعا می توان، در عین ایمان و اعتقاد به قرآن این نظریه ها را نیز پذیرفت.
بیان علمی این رویكرد آن است كه ظواهر هر متن در انشاء و اخبار از اعتباریات حجت است، ولی اساسا حجیت در اخبار از تكوینیات معنا ندارد. ظاهر هر كلام تنها چیزی كه موجب می شود ایجاد درجات متفاوتی از ظن و احتمال در تصویر یك رخداد است. تصویری كه در اكثر موارد سر در آخور ذهنیت های سابق انسان دارد. و بر همین اساس، هر كس به حسب سعه معرفتی خود برداشتی از یك كلام خواهد داشت. این امر، به خصوص، در كلام خداوند ـ و هر كس كه از افق بالاتری با انسان سخن می گوید ـ قابل لمس و محسوستر است.
اگر به تاریخ معرفت رجوع كنیم به عینه این تفاوت برداشتها را خواهیم دید.
قصه موسی و شبان نمونه خوبی از این تفاوت است كه یك عامی با یك پیامبر در تصویر خدا دارند.
اگر این مبنا را در استظهار بپذیریم، از آنجا كه آیات قرآنی خلقت انسان، اخبار از یك امر تكوینی است، نمی توان اصل حجیت ظواهر، و یا به تعبیر دیگر قاعده «ظاهر حجت است الا آن كه دلیل قاطعی بر خلاف آن اقامه شود» را مطرح ساخت.
تنها چیزی كه می توان به ظاهر آیات خلقت نسبت داد احتمال اقوایی است كه این آیات بدوا دارند. و البته این احتمال با كشفیات علمی می تواند دگرگون شود و جای خود را احتمالات دیگری بدهد. و یا به تعبیر بهتر، تصویر ما از مضمون آیه دستخوش تغییر گردد.
و البته میزان تأثیر یك اكتشاف علمی در تصویر ما از یك آیه بستگی كامل به دلبستگی های ما به تجربه و علوم تجربی دارد.
این تغییر در صورت صحت دستاوردهای پژوهشی رو به تكامل و پیشرفت و در صورت خطای آن رو به خطا خواهد داشت.
با این بیان كشفیات علمی تجربی می توانند قرینه ای باشند كه به موجب آن تصویر ما از بیان آیات تحول می پذیرد.
آنچه در باره تأثیر علوم تجربی در برداشت و تصویر ما از یك متن، به خصوص متن دینی گفتیم، بعینه، در سایر علوم مثل فلسفه و تعقل، عرفان و شهود، و حتی باورهای بی مبنای انسانی هم صادق است.
به یك مثال توجه كنید:
اگر تا دیروز به ما می گفتند انسان از خاك و گل آفریده شده است، شاید ذهن ما به سوی تصویر كوزه گری میل می كرد كه با گل كوزه گری خود مجسمه ای می سازد. و لی امروزه این تعبیر مفاهیم و احتمالات دیگری را نیز به ذهن انسان خطور می دهد، منجمله این كه شاید مراد از آن نحوه تغذیه آدمی و هر موجود زنده دیگر باشد كه بالاخره هر غذایی به نوعی به خاك ارتباط می یابد و از خاك سر چشمه می گیرد.
آیا این تغییر در برداشت جز به معارف امروز بشر می تواند مستند باشد؟
نكته ای كه در آخر لازم است كه ذكر شود آن است كه همه آنچه گفتیم در اخبار از تكوینیات جاری است و نه در انشاء و اخبار از انشائیات. این نكته ای است كه عدم توجه به آن بسیاری را به اشتباه انداخته است.
آراء دیگری نیز در نحوه استظهار از متون، منجمله متون دینی، ابراز شده، ولی آنچه عرضه شد، به نظر نگارنده، آراء قابل اعتنا در این زمینه است.
در این جواب نگارنده سعی كرده است، بدون آن كه قولی را صریحا ترجیح دهد، آراء موجود و قابل اعتنا را در بحث تكامل از نظر اسلام مطرح كند و مبنای فكری هر یك را به اشاره بازگوید؛ ولی به این حقیقت معترف است كه پرداختن به چنین مباحثی با این اجمال و اشاره كافی نیست و بیش از آن كه مسئله را حل كند، دشواری حل مسئله را نشان می دهد. و البته اگر به این هدف رسیده باشد خدا را شاكر است.
قدم اول در حل هر معضله ای آن است كه عمق آن مشكل روشن شود.
پیروز باشید.
مشاوره مذهبی_ قم.

مشاور : موسسه ذکر | پرسش : چهارشنبه 28/8/1382 | پاسخ : چهارشنبه 5/9/1382 | | | 0 سال | معارف اسلامي | تعداد مشاهده: 75 بار

تگ ها :

UserName