کد:
32165
پرسش
به نام خدا امیدوارم مطلب من برای شما خنده دار نباشد.اما مشكلی دارم كه شما اولین شنونده ی آن پس خداوند هستید. من زمانی آرزو داشتم از خدمتگزاران و دوستان امام زمان (ع) باشم اما حالا كه جوانی ام روبه اتمام است می بینم فقط كوله باری از گناه بردوشم دارم.وگاهی احساس میكنم هیچ راه نجاتی برایم نمانده چون تا به حال بارها با تمام وجود خدایم را صدازده ام ولی جوابی از او نشنیده ام.فقط از شما می خواهم برای غفرانم دعا كنید چون انگار صدایم برای خدا هم ازار دهنده شده. نكته دیگر این كه من دوستانی بسیار عالی وازدید من مقرب دارم .وقتی با دوستانم هستم از یك طرف لذت بسیار زیادی به خاطر همنشینی با این افراد عزیز و صالح میبرم و از طرفی به خاطر فاصله ای كه بین خودم وآنان حس میكنم زجر زیادی می كشم تاحدی كه جدا" در تمامی شبانه روز این درد و رنج من را رها نمیكند.بهنظر شما من چه كنم. با آرزوی سعادت مسلمین ح.ب.(پسر)
پاسخ
با سلام و عرض تحیت!
"زان یار دلنوازم شوقی است با شكایت
گر نكته دادن عشقی بشنو تو این حكایت"
شوق از این كه حالتان بد نیست، گر چه می رود كه به یاری خدا و همت شما بهتر هم بشود. این كه انسان بدیهای خود را ببیند و از آن آزرده باشد، توفیق كمی نیست. این همان جواب خدا به صدا و ندای شما است! چرا گمان می كنید خدا جواب شما را نداده است!؟
با این وجود این كه خداوند را هم بخوانید، آنقدر كه گویی خداوند از صدای شما خسته شده، باز هم خوب است.
اما شكایت از این كه یأس چرا؟ اولاً هنوز اول جوانی هستید نه پایان آن. خدا هم پاسخ گفته است شما نشنیده اید! آن رفیقهای خوب و صالح، جز پاسخ خدا چه می باشد؟! حال گفتگو و مناجات با خدا پاسخ خدا به صىا و نىای شما است! و همین زجری كه می كشید لطف پروردگار است!
برای این كه اینها همه پاسخ های خداوند به شماست، هم دلایل نقلی بسیار هست وهم عقلی، كه برای جلوگیری از اطناب بدان نمی پردازیم.
دوست گرامی!
هیچ كس با كمالات خویش با امام عصر(ع) نسبت برقرار نمی كند؛ یعنی، ولو در نگاه اول به نظر آید كمالات او وجه انتساب او به امام(ع) و سنخیت او گشته است، اما با نگاه عمیق تر می یابیم همه با نیازهای خویش به امام می پیوندند. و این قاعده الهی است كه چون انسان در ركاب اولیایش درمی آید، كه به نیازها و نقایص خویش ـ و نه كمالات خود ـ رسیده باشد.
یكی تشنه عدالت بوده، و خود را حقیر برای برقراری عدالت ـ حتی در یك روستا، چه رسد به جهان ـ دیده، و با درك این نقص خویش به امام عصر(ه) پناه برده و به او ملحق شده است.
یكی خواهان علم و حكمت و یافتن همه حقایق عالم و آدم بوده، و با همه تكاپوهای دهها ساله اش بضاعت خویش را مزجات دیده، و به "علم مصوب" پناه برده، و از این طریق به امام پیوسته است.
دیگری خواهان تزكیه و فرشتگی بوده، و تقلایش جز به درودیوار نخورده، تا آنگاه كه خود را تسلیم حجت حق كرده است.
همه اینها ـ یعنی عدالت خواهی و علم دوستی و تهذیب ـ نزد ما كمال است، اما در باطن خویش جز نقص و نیاز نیست.
یكی از مجاری عام ارتباط با امام عصر(ع) و پیوستگی به او، راهی است كه سنگینی گناه و دیدن عدم قدرت خویش بر رفع و جبران آن پیش پای ما می نهد.
این از عجایب عالم و الطاف الهی است كه این توبره پر از فاضلاب و مزبله هم می تواند كالای معامله و ارتباط با بهترین و پاكترین خلق خدا، و حتی خود خدا گردد.
«الهی إن عفوت فمن أولی منك بذلك وإن كان قد دنا أجلی ولم یدننی منك عملی نقد جعلت الإقرار بالذنب إلیك وسیلتی» یعنی اگر مرا عفو كنی چه كسی بهتر از تو در این كار، و اگر اجلم نزدیك شد و عملم مرا به تو نزدیك نكرد اقرار به گناهانم را نزد تو وسیله قرار می دهم.(مناجات شعبانیه)
وقتی با این نقص كه از كردار گذشته بر جای مانده می توان با خدا مراوده كرد، چرا با خوبیها نتوان؟!
فقط شرط ادب این است كه نمره نقص و نیاز را بالا بیاوریم، و هر چه بیشتر حال اضطرار داشته باشیم؛ و البته هر چه محبت بیشتر شود قدرت بر ترك طغیانها نیز بیشتر می شود.
«لم یكن لی حول فأنتقل به عن معصیتك إلا فی وقت أیقظتنی لمحبّتك»(مناجات شعبانیه)
با التماس دعا.
مشاوره مذهبی ـ قم.
مشاور :
موسسه ذکر
| پرسش :
يکشنبه 4/8/1382
| پاسخ :
چهارشنبه 7/8/1382
|
|
|
0
سال
|
معارف اسلامي
| تعداد مشاهده:
87 بار