کد:
24549
پرسش
لطفا تفسیر و شان نزول آیات 1 و 4 سوره تحریم را بفرمایید
پاسخ
دوست عزیز!
در شأن نزول آیات 1-5 سوره شریفه "تحریم"، روایات زیادى در كتب تفسیر و حدیث و تاریخ شیعه و اهل سنت نقل شده است.
آنچه در مجموع به دست می آید این است كه دو تا از همسران پیامبر آن حضرت را تحت فشار قرار دادند به گونه ای كه حضرتش برای جلب رضایت آنان چیزی را كه بر آن حضرت حلال بود، از آن پس بر خود حرام كردند. در این كه آن چیزی كه حضرت آن را بر خود حرام كردند چه بوده روایات متفاوتی هست كه هیچ كدام از صحت سند برخوردار نیست.
مثل آن كه حضرت رسول(ص) خوردن غذای حلالی را به خاطر رضایت برخی همسران خود بر خود حرام كرد؛ و یا این كه حضرتش(ص) مراوده و معاشرت با كنیز خود را به خاطر رضایت برخی همسران خود بر خود حرام كرد؛ و یا غیر آن.
به علاوه كه آن حضرت مطلبی را به عنوان راز و سر برای یكی از همسران خود به نام "حفصه" نقل كردند و از او خواستند كه آن را با كسی در میان نگذارد، ولی او نافرمانی كرد و آن را با "عایشه" مطرح نمود، و سپس همه از آن خبردار شدند. در اینجا بود كه آیات شریفه نازل شد و علاوه بر اینكه به پیامبر عتاب نمود كه چرا چیزی را بر تو حلال است حرام كردی (البته این عتاب در واقع با آن همسرانی بود كه پیامبر را تحت فشار قرار دادند)، و سپس خداوند با بیان تندی همسران پیامبر را مورد عتاب قرار داده و می فرماید: اگر آنها توبه نكنند عذاب سختی در انتظار آنها است. بنابر این آن دو زن از همسران پیامبر(ص) كه در این آیات مورد نكوهش قرار گرفته اند، یكی "حفصه" دختر عمر، و دیگری "عایشه" دختر ابوبكر بوده اند.
بدون شك مرد بزرگى همچون پیغمبر اسلام(ص) تنها به خودش تعلق ندارد، بلكه به تمام جامعه اسلامى و عالم بشریت متعلق است؛ بنابراین اگر در داخل خانه او توطئه هائى بر ضد وى، هر چند به ظاهر كوچك و ناچیز، انجام گیرد نباید به سادگى از كنار آن گذشت؛ و حیثیت او نباید ـ نعوذ بالله ـ بازیچه دست این و آن گردد. و اگر چنین برنامه اى پیش آید باید با قاطعیت با آن برخورد كرد.
آیات فوق در حقیقت قاطعیتى است از سوى خداوند بزرگ در برابر چنین حادثه اى، و براى حفظ حیثیت پیامبرش. نخست روى سخن را به خود پیامبر (ص) كرده مى گوید: اى پیامبر! چرا چیزى را كه خدا بر تو حلال كرده به خاطر جلب رضایت همسرانت بر خود تحریم مى كنى؟!«یا ایها النبى لم تحرّم ما أحلّ الله لك تبتغى مرضات أزواجك»
معلوم است كه این تحریم، تحریم شرعى نبود، بلكه به طورى كه از آیات بعد استفاده مى شود سوگندى بوده كه از ناحیه پیامبر(ص) یاد شده بود؛ و از آنجا كه مى دانیم كه قسم خوردن بر ترك بعضى از مباحات گناهى ندارد، بنابراین جمله "لم تحرّم" (چرا بر خود تحریم مى كنى ؟) به عنوان عتاب و سرزنش نیست، بلكه نوعى دلسوزى و شفقت است. درست مثل این كه ما به كسى كه زحمت زیاد براى تحصیل درآمد مى كشد و خود از آن بهره چندانى نمى گیرد، مى گوئیم چرا اینقدر به خود زحمت مى دهى، و از نتیجه این زحمت بهره نمى گیرى؟
سپس در پایان آیه مى افزاید: خداوند غفور و رحیم است.«والله غفور رحیم» این عفو و رحمت نسبت به همسرانى است كه موجبات آن حادثه را فراهم كردند كه اگر راستى توبه كنند مشمول آن خواهند بود، یا اشاره به این است كه بهتر آن بود كه پیامبر(ص) چنین سوگندى یاد نمى كرد ـ كارى كه احتمالا موجب جرأت پیدا كردن و جسارت بعضى از همسران حضرت(ص) مى شد.
در آیه بعد نیز اضافه مى كند: خداوند راه گشودن و فسخ سوگندهایتان را ـ در این گونه موارد ـ روشن ساخته است.«قد فرض الله لكم تحلة أیمانكم» به این ترتیب كه كفاره قسم را بدهید و خود را آزاد سازید. البته اگر موردی كه سوگند بر آن خورده می شود، امر راجحی است، باید به سوگند عمل كرد، و شكستن آن گناه است و كفاره دارد. اما اگر در مواردى باشد كه آن عمل مرجوح باشد ـ مانند آیه مورد بحث ـ در این صورت شكستن آن جایز است؛ اما براى حفظ احترام قسم بهتر است كفاره نیز داده شود.
سپس مى افزاید: خداوند مولاى شما و حافظ و یاور شما است، و او علیم و حكیم است.«والله مولاكم و هو العلیم الحكیم»
او راه نجات از این گونه سوگندها را براى شما هموار ساخته، و طبق علم و حكمتش مشكل را براى شما گشوده است.
از روایات استفاده مى شود كه پیامبر(ص) بعد از نزول این آیه برده اى آزاد كرده، و آنچه را بر خود از طریق قسم حرام كرده بود حلال نمود.
در آیه بعد، شرح بیشترى پیرامون این ماجرا داده، مى فرماید: به خاطر بیاورید هنگامى را كه پیامبر(ص) یكى از رازهاى خود را به بعضى از همسرانش گفت، ولى او رازدارى نكرد و به دیگران خبر داد، و خداوند پیامبرش را از این افشاى سر آگاه ساخت. حضرت قسمتى از آن را براى همسرش بازگو كرد و از قسمت دیگرى خوددارى نمود.«وإذ أسرّ النبى إلى بعض أزواجه حدیثا فلما نبّأت به و أظهره الله علیه عرف بعضه و أعرض عن بعض» پیامبر(ص) چون از طریق وحى، از این افشاى راز، آگاه شده بود، قسمتى از آن را به "حفصه " فرمود، و براى آنكه او زیاده شرمنده و خجل نشود، از ذكر قسمت دیگرى خوددارى كرد. هنگامى كه پیامبر(ص) این افشاى سر را به او خبر داد، او گفت: چه كسى تو را از این موضوع آگاه كرد؟ «فلما نبّاها به قالت من أنباك هذا» فرمود: خداوند دانا و آگاه مرا با خبر ساخت.«قال نبّأنى العلیم الخبیر»
از مجموع این آیه برمى آید كه بعضى از همسران پیامبر (ص) نه تنها او را با سخنان خود ناراحت مى كردند، بلكه مسأله رازدارى كه از مهمترین شرائط یك همسر باوفا است نیز در آنها نبود؛ اما به عكس، رفتار پیامبر(ص) با آنها با تمام این اوصاف چنان بزرگوارانه بود كه حتى حضرت حاضر نشد تمام رازى كه او افشا كرده بود به رخ او بكشد، و تنها به قسمتى از آن اشاره فرمود.
در حدیثى از امیر مؤمنان على(علیه السلام ) آمده است: «ما استقصى كریم قط، لان الله یقول عرف بعضه و اعرض عن بعض» یعنی افراد كریم و بزرگوار هرگز در مقام احقاق حق شخصى خویش تا آخرین مرحله ، پیش نمى روند، زیرا خداوند در اینجا براى پیامبر(ص) مى فرماید: او قسمتى را خبر داد و از قسمتى خوددارى كرد.
به هر حال در نهایت، خداوند روى سخن را به این دو همسر كه در توطئه بالا دست داشتند، كرده می فرماید: اگر شما از كار خود توبه كنید، و دست از آزار پیامبر(ص) بردارید، به سود شما است، زیرا دلهاى شما با این عمل از حق منحرف گشته، و به گناه آلوده شده است.«إن تتوبا إلى الله فقد صغت قلوبكما»
همانطور كه گفته شد، منظور از این دو نفر به اتفاق مفسران شیعه و اهل سنت، "حفصه" و "عایشه" است كه به ترتیب دختران "عمر" و "ابوبكر" بودند.
سپس اضافه مى كند: اگر شما دو نفر بر ضد او دست به دست هم دهید كارى از پیش نخواهید برد، چرا كه خداوند مولى و یاور او است، و همچنین جبرئیل و مؤمنان صالح، و فرشتگان نیز بعد از آنها پشتیبان او هستند. «وإن تظاهرا علیه فإن الله هو مولاه وجبریل و صالح المؤمنین والملائكة بعد ذلك ظهیر»
قابل توجه اینكه در كتاب "صحیح بخارى" از "ابن عباس" نقل شده كه مى گوید: از عمر پرسیدم آن دو نفر از همسران پیامبر (ص) كه بر ضد او دست به دست داده بودند چه كسانى بودند؟ عمر گفت: حفصه و عایشه بودند؛ سپس افزود: به خدا سوگند ما در عصر جاهلیت براى زنان چیزى قائل نبودیم تا اینكه خداوند آیاتى را در باره آنان نازل كرد، و حقوقى براى آنان قرار داد، و لذا آنها جسور شدند.
در آخرین آیه مورد بحث خداوند روى سخن را به تمام زنان پیامبر (ص) كرده، با لحنى كه خالى از تهدید نیست مى فرماید: هرگاه او شما را طلاق گوید، امید مى رود كه پروردگار به جاى شما همسرانى بهتر براى او قرار دهد؛ همسرانى مسلمان، مؤمن، متواضع، توبه كار، عبادت كننده و مطیع فرمان خدا، زنانى غیر باكره و باكره.«عسى ربه إن طلقكن أن یبدّله أزواجا خیرا منكن مسلمات مؤمنات قانتات تائبات عابدات سائحات ثیبات و أبكارا»
به این ترتیب به آنها هشدار مى دهد تصور نكنند كه پیامبر هرگز آنها را طلاق نخواهد داد، و نیز تصور نكنند كه اگر آنها را طلاق دهد همسرانى بهتر از آنان جانشین آنها نمى شود؛ دست از توطئه و مشاجره و آزار بردارند، و گرنه از افتخار همسرى پیامبر براى همیشه محروم مى شوند، و زنانى بهتر و با فضیلت تر جاى آنها را خواهند گرفت.
برای مطالعه بیشتر علاوه بر مراجعه به كتب تفسیری در ذیل آیات ذكر شده، می توانید به تفسیر نمونه، ج24، ص 272 به بعد مراجعه نمایید.
پیروز باشید.
مشاوره مذهبی ـ قم.
مشاور :
موسسه ذکر
| پرسش :
پنج شنبه 27/6/1382
| پاسخ :
پنج شنبه 3/7/1382
|
|
|
0
سال
|
معارف اسلامي
| تعداد مشاهده:
820 بار