• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 1259044

پرسش

برادر زاده من 7 سال سن دارد موقعی که تو هر جمعی قرار میگیرد برای همه خط و نشون میکشه و میخواد قلدری بکنه و بچه های هم سن خودش تو اون جمع میزنه لطفا راهنمایی کنید باید چی کار کنیم.

پاسخ

کودکان به دلیل های مختلفی قلدری می کنند. بعضی ها از احساس قدرت لذت میبرند و فکر می کنند با زور گویی به هدف خودشان می رسند. آدمهای قلدر و زورگو همیشه غیر محبوب نیستند و خیلی وقت ها مورد حمایت سایر دوستانشان قرار می گیرند. ممکن است بفهمند یا نفهمند و اهمیت ندهند که کسی که مورد زورگویی قرار می گیرد چه قدر زجر می کشد و ممکن است فکر کنند آن کودک حقش است یا خودش هم دلش می خواهد! که مورد آزار و اذیت واقع شود. بعضی از قلدر ها خودشان هم مورد زور گویی قرار گرفته اند و خیلی ها هم در خانواده بد رفتاری بزرگ تر ها را تجربه کرده اند. ممکن است آنها اصلا به خودشان اطمینان نداشته باشند، به خاطر شرایط خانواده یا مدرسه خودشان هم تحت فشار یا دردسر باشند.، و یا با ترساندن دیگران با ترس های خودشان کنار بیایند.در هر حال شناخت علت اولیه این قلدری خیلی مهم است خصوصا اگر این رفتار در محیط خانه اموخته شود لزوم ایجاد تغییر در رفتار والدین بسیار نقش دارد.پژوهش ها نشان می دهد وقتی بزرگسالان خصوصا والدین موضع استوار و آشکاری در برابر قلدری داشته باشند،شیوع قلدری کم می شود. باید این موضوع را روشن کرد که همه ی آدم ها باید مورد احترام باشند و همه این حق را دارند که مورد آزار و اذیت واقع نشوند. لازم است به این کودک مهارت هایی برای وساطت کردن،حل اختلاف و حمایت از دیگران بیاموزند. پرورش و تبلیغ مفاهیمی مثل دوست بودن و کمک کردن توسط والدین هم می تواند موثر باشد.ضمن اینکه هر جا رفتارهای دوستانه و محترمانه از این کودک سر زد باید مورد تشویق و تقویت جدی خصوصا در جمع قرار بگیرد تا به مرور از رفتار قلدر مابانه فاصله بگیرد.اگر این رفتارها ادامه یافت حتما این کودک به اتفاق والدین نزد روان شناس کودک و نوجوان مراجعه داشته باشد.

مشاور : خانم عطاريان | پرسش : چهارشنبه 12/3/1395 | پاسخ : دوشنبه 20/10/1395 | تربیت کودک | نا مشخص | 30 سال | شیوه های تربیتی | تعداد مشاهده: 239 بار

تگ ها : تربیت کودک قلدری راهکار

مشاوره های مرتبط

با سلام و عرض ارادت
دختر سه سال و سه ماهم مدام به بهانه بوسیدن درصدد لمس ملاجه ی دختر دوماهم هستش ، بعضی وقتها که بغل میگیرمش میاد محکم و ناگهانی دستش رو میکشه میترسم دستش رو از جا دربیاره ، میترسم صدمه جبران ناپذیری بهش وارد کنه ،‌با وجود اینکه سعی کردم به هر دوتاشون توجه کافی داشته باشم اما از این رفتارهای دخترم هل دادن و حمله ناگهانی .... دچار استرس میشم . ممنون میشم راهنماییم کنید .

ایران تهران با سلام و احترام پسرم تک فرزند۲۳ساله دانشجو و مشغول کاره حدود یک هفته است که تو کیفش سیگار پیدا کردم با پدرش در میون گذاشتم ایشون هم مثل من نظرش اینه که بخاطر حفظ حریم خصوصی و اعتماد،; در مورد پیدا کردن سیگار به خودش چیزی نگیم; ولی نمی دونیم چطور این موضوع رو حل کنیم. لازم به ذکره اخیرا با دختری که شرایط لازم رو نداشت درگیر روابط عاطفی شده و اصرار بر ازدواج داشت که با مخالفت من و پدرش و کمک از مشاور مجبور شدعلیرغم میلش رابطه رو کات کنه; نزدیک دو سال از اون ماجرا می گذره;لطفا بصورت خصوصی راهنمایی بفرمایید. سپاسگزارم.

سلام وقت بخیر
پسرم ۱۴ ساله است.با تبلت از ۱۲ روز تا ۴ صبح آنلاین با دوستاش بازی میکنه.هیچ مسئولیتی تو خونه قبول نمیکنه.حتی یه در خونه باز کردن.کلی هم از دوستای اینترنتی که همکلاساش هم هستن فوشهای زشت یاد گرفته و همش به زبون میاره.تا بهش چیزی میگیم میگه به فلانم.بهش میگیم تایم بازیتو کم کن میگه به شما مربوط نیست هر کار میکنم دوست دارم. میگیم چشات مشکل پیدا میکنه مشکل عضلاتی پیدا میکنی میگه به کسی ربطی نداره.
چند ماهه هست که میگه تبلتم سرعتش پایینه و داغ میکنه برام گوشی بخرید.واقعا درمانده شدیم. من و پدرش نمیدونیم چیکار کنیم آیا با این روندی که پیش گرفته براش گوشی بخریم؟آیا شرط برای گوشی خریدن براش بزاریم؟
چون قبلا که تبلتش خراب بود با گوشی پدرش هم تا نصف شب بازی میکرد میگفت تبلتم رو درست کنید دیگه میدونم مال خودمه رعایت میکنم ولی وقتی درست شد به حرفاش عمل نکرد. برای بد دهنیش چه رفتاری بکنیم؟
خواهش میکنم کمکم کنید

با سلام من یک پسر 5 ساله و یک پسر 11.5 ساله دارم.پسر بزرگم از حدود سن 4 سالگی با تمایل خودش در اتاق جدا می خوابید و تا سن 8 سالگی بعضی مواقع( بعد از مسافرت, بیماری و تولد برادرش) پشیمون می شد و دوباره در اتاق ما می خوابید. اما بعد از سن 8 سالگی دیگه در اتاق ما نخوابیده. و خیلی وابسته به ما نیست و حتی تنهایی با پدر بزرگش به مسافرت و یا تفریح می ره. اما پسر کوچیکم به شدت به من وابسته است و تمایلی برای جدا خوابیدن نداره. سوال من : مدتی هست که پسر بزرگم مدام درخواست می کنه که یا من و اون جای خوابمون رو عوض کنیم و اون پیش پدرش بخوابه و یا من در اتاق اون بخوابم و موقع خواب می گه احساس تنهایی می کنم. البته براش تخت دو طبقه که دوست داشت خریدیم و اتاقش رو به رنگ دلخواهش رنگ کردیم. نمی دونم چه کمکی می تونم بهش بکنم
با تشکر

سلام
دو پسر ۱۴ و ۴ ساله دارم
پسر بزرگم با ورود من و پدرش به اتاقشان مخالف است.در حالی که من جا نمازم رو آنجا گذاشتم و نماز هایم را در اتاق آنها میخوانم.ولی او مخالف است و میگوید دوست ندارد اونجا نماز بخوانم.در حالی که من گفته ام به خاطر اینکه تاثیر مثبت برای بچه ها داره اینجا نماز میخوانم.حتی او دوست ندارد برادر کوچکش هم وارد اتاق شود و همش با او ناسازگاری دارد.لطفا راهنمایی کنید چه کنم؟
آیا موقع ورود بخ اتاقشان باید اجازه بگیرم و در بزنم؟

سلام وقت بخیر
پسر بچه ای سه سال و 10 ماهه دارم اخیرا حرکاتی انجام می دهد که برایمان عجیب است. مثلا خودش را شبیه نوزادان میکند و تا بقلش نکنیم و نازش را نکشیم این موضوع را تمام نمی کند یا موضوع رفتن به دستشویی و غذا خوردن را که تقریبا مستقل شده بود دوباره گریه میکند که ما در هنگام دستشویی کمش کنیم و در غذا خوردن باید تمام غذا را به او بدهیم.
با توجه به اینکه همسر بنده طی چند ماه آینده فرزند دوم را به دنیا می آورد نگرانی از بابت این رفتارهای فرزند اول برایمان وجود دارد لذا خواهشمندم نسبت به نحوه رفع این مسائل راهنمایی بفرمایید.

با سلام و عرض خدا قوت خدمت شما بزگواران عارضم خدمتتون که بنده پسرم امسال پایه اول ابتدائی میباشند و با توجه به شرایط فعلی کرونایی کلاس و مدرسه هم تعطیل هست.متاسفانه به جهت اینکه درس و مشق کلاً مجازیه؛پسرم همکاری خوبی ندارن؛و به همین جهت بنده نگران تحصیل و یادگیری و مسائل تربیتی پسرم هستم. لطفا راهنمایی بفرمایید که در ماههای پیشرو چه راهکار و روشی رو به کار بگیریم تا بیش از این آسیب و لطمه ای در این خصوص نباشد ویا کمتر وارد شود.با تشکر

سلام پسر پانزده سالم ام عاشق یکی از دختران فامیل شده که سه سال از او بزرگتر است و حجاب درست و حسابی ندارد و می گوید قصد ازدواج با او را دارد و جدیدا هم سیگار می کشد با توجه به اینکه قبلا ورزشکار بود. ما در خانواده ای هستیم که نه اهل سیگار و قلیان نیستیم. البته با ایشان بدرفتاری هم نمی کنیم ولی دیگر کلافه شده ایم و نمی دانیم با او چه رفتاری داشته باشیم؟

با سلام و احترام دختری متولد 94 و پسری متولد 96 دارم
با کد1323890 یک سوال پرسیده بودم که فرموده بودید دو ادامس به او بدهید و اگر نگه داشت ... اگه نگه نداشت چی؟ چه کنیم؟
1.بچه ها (عمدتا ) به حرفای من و مادرشان گوش نمیدند مثلا می گوییم آب بازی نکنید... گوش نمیدهند و آب بازی میکنند مادرشان بیشتر از روش تهدید استفاده میکند و میگوید مثلا اگر اسباب بازی هایتان را جمع نکنید به مهمانی نمیرویم و از این مدل تهدید ها... بنده میگویم این روش درست نیست، حال ما چه کنیم؟
2. دخترم(که بزرگتر است) وقتی یک چیز میخواهد انقدر دنبال قضیه را میگیرد و گریه میکند که مرا کلافه میکند
مثلا دیشب من خسته بودم و نتونستیم بریم مراسم عزاداری (خونه عمه اش ) انقدر گریه ک.......رد هر چی براش توضیح میدادام خیییییییلی طولانی شد و همه اش میومد با جیغ گریه میگفت بریم بریم .... که مجبور شدم سرش داد بزنم
چه کنیم؟

سلام
وقت بخیر
خانواده ایی چهار نفره هستیم
فرزند اولم پسر ۲۲و دومی دختر۱۹ساله هستند، سعی داریم اصول دینی و انسانی رو در کنار هم رعایت کنیم. مشکل فعلی من با دخترم است که خلاف جریان موجود در خانواده، دو سه سالی است که حرکت میکند، چادری و‌محجبه کامل بود نماز و روزه ها سر وقت و عبادات مستحبی هم یکی در میون به میل خودش انجام میشد، رابطه ی عاطفی با پدر و برادر عالیه، از نظر انسانی، بسیار درست عمل میکنه،بسیار باهوشه و بسیار درون کرا، اما دو سه سالیه که، حجابش روز به روز شل تر شده ، و نمازش هم اولش یکی درمیون شد و الان مدتیه که نمیبینم بخونه. با مشاوران زیادی مشورت کردم همه معتقد بودند ، باید به حال خودش بزارمش و مدتی حتی نامحسوس هم ، مراقبش نباشم. درست میشه . اما نشد. امسال که دیگه خیلی شبک، ماه رمضون روزه هاشو گرفت اما نمازاشو نخوند، حتی نماز صبحی رو‌که به خاطر سحری بیدار بود.
گله ایی که از اکثر مشاوران مذهبی هم دارم، اینه، هی میگن باید فلان میشده باید فلان نمیشده(که نود درصدش رو هم من انجام دادم ) اما ، الان چاره میخوام. مثل اینه بگم غذام شور شده چه کنم، بگن خب نباید نمک زیاد بریزی . حالا به هر دلیلی شده، الان راهکار چیه؟
ممنونم از وقتی که میگذارید، تقریبا در شرف دیوانگی هستم،از زمانی که در شکمم بوده تا الان هر وقت، تاکید میکنم «هر وقت و هرجا »دعا کردم، برای ایمان بچه هام و نسلم و همه ی جوانانی که میشناسم یا نمیشنام، دعا کردم. پس اگه قراربود خدا دعامو مستجاب کنه، از راهی که توش بود برش نمیگردوند، میگن دعای مادر مستجابه، اما نشد. سه ساله که به هر دستاویزی از دعا و مشورت آویزون شدم. از کودکیش مطلب خوندم و تحقیق کردم و پرس و جو کردم و ..... تا درست ترین راه رو پیش ببرم. اما الان تنها حسم اینه، که یه مادر بی ارزش شکست خورده ام، که چهل سال برای هدفش( داشتن فرزندان امام زمانی) تلاش کرده و حالا با سر کوبوندنش زمین. منگم. گیجم. حتی نمیدونم کجا رو غلط رفتم.

UserName