• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد شـشم - صفحه 35 -  فرهنگ استعماري و وابسته
صفحه : 35
مي شد چه داشتيم ؟ وعده ها زياد است البته ! وعده به اينكه صنعتي مي كنيم مملكت را !كدام صنعتي كرديد شما؟ ذوب آهنتان براي اين بوده است كه يك دسته از اين شوروي ها را بياوريد در اينجا بر شما حكومت كنند! شما كاري نكرديد. شما از آنجا همه چيزها را گرفتيد آورديد اينجا چفت و بندش مي كنيد: مونتاژ! نه صنعتتان صنعت است ، نه زراعت ما داريم ، نه فرهنگ داريم .
فرهنگ استعماري و وابسته
آقا، نيروي انساني ما را به باد دادند اينها. اين فرهنگ ما يك فرهنگ استعماري است كه نگذارد اين نيروي انساني رشد بكند. اينها را به يك حد محدودي نگه بدارد، نگذارداينها رشد بكنند. رشد انساني را نمي گذارند بكنيم . من كه در فرانسه بودم از اين اطراف مي آمدند سراغ من ؛ منجمله از آلمان مكرر آمدند اينهايي كه در نيروهاي اتمي كارمي كنند. مطالبي اينها مي گفتند؛ منجمله اينكه نمي گذارند كه ما چيز بفهميم ! چند صد نفرآنجا برده اند و مي خواهند نيروي اتمي درست كنند براي خودشان . مي گويند نمي گذارندما كار [ياد بگيريم ] علاوه بر اين ، مي گويند اينكه الان دارند درست مي كنند براي مملكت مضر است . آنهايي كه در همان جا كار مي كردند به ما گفتند كه اين كار براي مملكت مضر است ، خطر دارد براي مملكت اينها! هر جا الان شما دست بگذاريد، اسم محمدرضا خان رويش نوشته و خيانتش ! هر جا[ي ] ارتش را دست بگذاري ، اين مستشارهاي امريكايي كه آمده ، اسم او رويش ثبت است و خيانتش . فرهنگ را رويش دست بگذاري ، عقب ماندگي اش ، اسم او رويش ثبت و خيانتش . زراعتمان را دست رويش بگذاريم همين طور. مراتعمان را همه را دادند به اين و آن . "ملي " كردند! ملي كردن معنايش اين است كه دادند يكي اش را، يك مرتع بسيار بزرگي كه غنيترين مراتع مي گويند هست ، به ملكه انگلستان و به بعضي از كساني كه - شركتي كه با او هست - دادند!مراتع ما از بين رفته ؛ داده اند به آنها. جنگلهاي ما را به كسان ديگر دادند. "ملي " كردنديعني دست مردم را از آن كوتاه كردند و به غير دادند!