• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد نوزدهم - صفحه 407 -  حفظ حضور مردم در صحنه ها
سخنراني
زمان : صبح 9 آبان 1364 / 16 صفر 1406
مكان : تهران ، جماران
موضوع : اهميت حضور مردم در صحنه ، عبور از شعار و ورود به جرگه عمل
حضار: خامنه اي ، سيد علي "رئيس جمهور" - موسوي ، ميرحسين "نخست وزير" - اعضاي هيات دولت
صفحه : 407
بسم الله الرحمن الرحيم
حفظ حضور مردم در صحنه ها
اولا تبريك عرض مي كنم اين دولت جديد را و اميدوارم كه موفق بشويد به اينكه قدمتان مبارك باشد براي اين كشور. مطالب يك چيزهايي است كه همه مي دانيد و تذكراست ؛ و الا خوب ، همه اطلاع داريد كه آن چيزي كه براي همه ما لازم است ، اين است كه ما در فكر اين باشيم كه مردم را در صحنه نگاه داريم ، و اين يك سرش بسته به دولت است و رئيس جمهور است و مجلس ، يك سرش هم مربوط به خود مردم . اگر اين طرف را شما نگه داريد، ما از ملتمان مطمئن هستيم كه به حسب غالب و اكثريت ، آن طرف راحفظ مي كنند. اين طرف بايد بنا بگذارد بر اينكه با هم مثل يك دست باشند، و اين كاري را كه انجام مي دهند، همه با هم همصدا باشند.
اگر بنا باشد در يك دولتي ، يك وزارتخانه اي بخواهد مخالفت بكند در يك امري ،اين كار پيش نمي رود. حالا در يك ممالكي كه آسوده هستند، كاري ندارند - اگر در دنياباشد - يا يك رژيمي باشد كه اين طور نباشد كه مخالفي داشته باشند، آنجا خيلي صدمه نمي خورند. اما در يك رژيمي كه مي دانيد همه مخالف شما هستند و دنبال اين اند كه يك چيزي را درست بكنند و منتشر بكنند و هرچه بخواهند بگويند و هر كاري هم بخواهند بكنند، در يك همچو وضعي كه الان ما مبتلا به آن هستيم و شما مبتلاي به آن هستيد، عقل و انصاف اقتضا مي كند كه ما ديگر در بينمان چيزي نباشد. وقتي همه با ما
صفحه : 408
مخالف اند، ما بر فرض اينكه در بين خودمان هم يك اختلاف نظري باشد، لكن با هم باشيم در دفع او.
اين گفته مي شود كه در اين وضع ايلاتي كه ايلات بزرگ ايران بودند آن وقت ، اينها باهم مخالف بودند، يك دسته شان از آن ور مي كشيد، جنگ هم با هم شايد داشتند، لكن اگر يك كسي به يك دسته اي حمله مي كرد، همه با هم او را دفع مي كردند. خوب ، اين مقتضاي عقل است كه انسان ، كسي كه بخواهد به تيره هاي او حمله بكند، او را دفعش بكند؛ خودش هم اگر اختلاف دارد بعد حساب خودشان را صاف بكنند. ما الان در يك همچو قضيه اي واقع هستيم كه همه كشورها - به استثناي خيلي كم - با ما مخالفند؛ بعضي اظهار مخالفت هم مي كنند و عمل هم مي كنند، و بعضي هم در واقع مخالف اند وليكن اظهارش را هم شايد نكنند.
در داخل هم كه مي بينيد كه باز شياطين موجودند براي اينكه اختلاف بيندازند، براي اينكه يك كاري انجام بدهند. بحمدالله الان ساكت شده است به حسب غالب اين مسائل ، اما هست باز و عقل اقتضا مي كند كه ديگر ما آنهايي كه متعهد هستند به اسلام ومتعهد هستند به جمهوري اسلامي و مي خواهند در زير بار ابرقدرتها ديگر نباشند، اينهاديگر با هم باشند. يك همچو عمل بزرگي كه بيرون رفتن از زير تعهد قدرتهاي بزرگ ،يك همچو عمل بزرگي نمي شود، الا اينكه يك ملت و دولت و همه با هم باشند؛ اگرنباشند، ممكن نيست يك همچو مطلبي . تا حالا هم هر چه انجام گرفته در سايه همين اتحاد بوده است ؛ اگر يك اختلافي بوده ، جزئي بوده و بايد كوشش كنيد كه حتي آن اختلاف جزئي هم نباشد؛ يعني جوري عمل بكنيد كه مردم از شما انتزاع اين را بكنند كه شما مي خواهيد خدمت بكنيد.
مشاركت دادن مردم در امور
وقتي مردم ديدند كه شما در صدد خدمت به آنها هستيد، طبيعي است كه آنها هم كمك به شما مي كنند، و اين به اين است كه همه وزارتخانه ها، هركسي كه متصدي يك
صفحه : 409
وزارتخانه است ، وزارتخانه خودش را بنابر اين بگذارد كه اصلاح كند به نفع مردم ، به جوري كه مردم وقتي كه در آن وزارتخانه وارد مي شوند با رضايت خاطر، با اطمينان خاطر بيرون بيايند. اگر اينطور بشود، بلااشكال مردم حاضرند. مردم ، مردم خوبي هستند.ما از مردم تشكر بايد بكنيم ، ما همه مرهون آنها هستيم . عمده اين است كه ما هم بتوانيم خدمت متقابل بكنيم .
و بايد ما از مرحله لفظ و شعار بيرون برويم و به مرحله عمل برسيم ؛ يعني هر وزيري در وزارتخانه خودش واقعا بين خودش و خدا، خودش را موظف بداند به اينكه آن پرسنل آنجا را، هركس در تحت نظر او هست ، آنها را بسيج كند به اينكه با مردم رفتارخوب بكنند و با مردم رفتار سالم داشته باشند. و همين طور شركت دادن مردم را در امور،اين را كرارا گفتم ، شما هم خودتان گفتيد كه يك كشوري را كه بخواهيد اداره بكنيد،يك دولت تا شركت مردم نباشد نمي شود اداره صحيح بشود. وقتي بنا شد كه مردم شركت كردند در كارها، شما شركت داديد مردم را، آنهايي كه الان خدمت مي كنند وسابق هم خدمت كردند به شما، به ما، به همه ، به اسلام و شما را رساندند به اينجا، آنها راكنار نگذاريد، رد نكنيد، آنها را وارد كنيد در كار. وقتي وارد كرديد در كار و آنها ديدندكه شما مي خواهيد همكاري كنيد با آنها، آنها هم همكاري مي كنند با شما. و بي همكاري امثال بازار، كارگرها - نمي دانم - زارعين ، بدون اين قشرهاي مختلفي كه هستند كار ازپيش نمي رود، بايد آنها هم وارد باشند در كار و كمك كنند. كارهايي كه آنها مي توانندانجام بدهند، انجام بدهند؛ مثلا، بازرگاناني كه مي توانند كارهاي ، بازرگانان متعهد، نه هرچيز، آنهايي كه در صدد اين اند كه براي كشور خدمت بكنند، آنها را دستشان را بازبگذاريد خدمت بكنند.
و دنبال اين نباشيد كه هي هر چيزي را دولتي اش كنيد. نه ، دولتي در يك حدودي است ، آن حدودي كه معلوم است ، قانون هم معين كرده وليكن مردم را شركت بدهيد،بازار را شركت بدهيد. در كارخانه ها خيلي نظارت بكنيد به اينكه هيچ اجحافي به كارگرهادر آنجا نشود. كارمندان خودتان را، همه اينها را وقتي كه با هم بكنيد و محبت ببينند از
صفحه : 410
شما، عمده اين است كه روح محبت از شما ببينند، وقتي ديدند شما محبت به آنها داريد،آنها هم به شما محبت پيدا مي كنند، يك امر طبيعي است اين معنا. و من اميدوارم كه اين امر متحقق بشود و ما شاهد اين باشيم كه بعد از يك چند ماهي رضايت همه قشرها را به دست آورده باشيد. و من از خداي تبارك و تعالي مي خواهم كه همان طوري كه شمامي خواهيد خدمت بكنيد، مردم هم همه به شما خدمت بكنند. و مخصوصا من ازروحانيون همه كشور مي خواهم كه در يك همچو موقعي كمك كنند به دولت و كمك كنند به آرمانهاي اسلام . اگر بخواهند يك وقت خداي نخواسته ، آنها هم در آنجا يك كارهايي بكنند، كه نمي كنند ان شاءالله ، وليكن اگر يك وقتي جوري بشود كه شكست بشود براي دولت ، شكست بشود براي - عرض بكنم كه - مجلس ، امثال اينها، اين يك امري است كه خوب ، خودمان را با دست خودمان مي خواهيم فدا كنيم . و بايد عقلمان راباز كنيم به اينكه ما گرفتار به چنگال يك ديوهايي هستيم كه بايد خودمان ، خودمان رانجات بدهيم . ننشينيم به اينكه ديگري بشود، ديگري هم ما نداريم ، ما خودمانيم ، ما الان ديگري نداريم كه او بيايد ما را نجات بدهد. ما خودمان بايد خودمان را نجات بدهيم ، واين بسته به دست شماهاست ، و بسته به دست علماي اسلام است ، و بسته به دست مجلس است و اينها.
و از مجلس هم من بايد تشكر كنم به اينكه زود مسئله را انجام دادند، به طوري كه ديگر تزلزلي در كار نباشد و آنها هم مورد تشكر ما هستند.
حاضر دانستن خداوند در انجام كارها
و شما هم ان شاءالله خدمتگزار همه هستيد و همه ما خدمتگزار ملت هستيم . و خدا رادر همه امور، شما حاضر بدانيد، مهم آن معناست ، ما از اينجا خواهيم رفت ، هيچ شكي نيست ، من زودتر و شما هم بعدا مي آييد، اين مسئله اي نيست ، بلااشكال است مسئله .بايد فكر اين را بكنيم كه حالا كه رفتيم ، آنجا از ما پرسيدند كه شمايي كه رئيس جمهوربوديد براي مردم چه كرديد؟ شمايي كه نخست وزير بوديد چه كرديد؟ شمايي كه وزير
صفحه : 411
بوديد چه كرديد؟ شمايي كه وكيل بوديد چه كرديد؟ ملت را ازشان مي پرسند كه شمابراي اسلام چه كرديد؟ عمده اين است كه ما آنجا آبرو داشته باشيم . اگر آن مطلب رادرست بكنيم ، هم اينجا درست مي شود و هم آنجا درست مي شود. و اگر خداي نخواسته ، بخواهيم يك تخلفي بكنيم ، نه اينجا خيرش را مي بينيم ، نه آنجا خيرش رامي بينيم
من از خداي تبارك و تعالي توفيق و سعادت و سلامت همه شما را خواستار هستم . واز همه تان تشكر مي كنم كه در يك همچه موقعي همه با حسن تفاهم ، باخوبي و با صفامشغول خدمت هستيد.
والسلام عليكم و رحمه الله