تبیان، دستیار زندگی

اختلاف در اردوگاه جبهه ملی

آغاز ماجرا از آنجایی بود که مصدق پس از شروع تحریمهای سنگین انگلستان وعده اصلاحات اجتماعی گسترده‌ای را داد و این اصلاحات با منافع شخصی و طبقاتی متحدان همخوانی نداشت. به عنوان نمونه هنگامی که وزیر راه مصدق، ملی کردن شرکت اتوبوسرانی تهران را پیشنهاد کرد، حسین مکی هشدار داد که چنین اقدامی زمینه‌ای فراهم خواهد ساخت تا دولت همه مشاغل کوچک، حتی بقالیها را هم به دست گیرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
جبهه ملی
مصدق در انتخابات مجلس شانزدهم در شرایطی دوباره وارد سیاست شد که حزب و ائتلافی تشکیل داد با نمایندگان با نفوذ طبقات مختلف آن زمان ایران، با عنوان جبهه ملی که معروف‌ترین آنان شامل: علی شایگان، حسین فاطمی، حسین مکی و ... بودند. بدین ترتیب جبهه ملی که مصدق رهبری آن را بر عهده داشت، از همان ابتدا ائتلافی ناهمگون از بعد عقیدتی و فرهنگی بود.

این شرکا در جبهه ملی از اشتراکات سیاسی نیز برخوردار نبودند و دولت مصدق با ائتلافی ناهمگون از لحاظ ایدئولوژیکی و اهداف بازی در ساختار قدرت وارد سیاست شد و همین امر سبب می‌گشت اعضای گروه سلیقه‌ای عمل کرده و وابستگی هر کدام به جناحی از بدنه اصلی قدرت برای دولت مصدق در ادامه دردسر آفرین شود. تنها اشتراک سیاسی جبهه ملی در ظاهر ملی شدن صنعت نفت بود که با منافع فردی و گروهی شرکای مصدق گره خورده بود و جبهه ملی پس از رسیدن به هدف مشترک و برنده شدن اولیه در رقابت، با ناسازگاری مخالفین داخلی و خارجی مواجه شد.

همین نداشتن اجماع گفتمانی درون جبهه ملی و یگانه نبودن آراء و اهداف، امری بود که شرایط عینی برای بهره‌برداری مخالفین و سقوط دولت مصدق را فراهم کرد. از جمله شخصیتهای بانفوذ و مهمی که از صف پشتیبانان مصدق پس از ملی شدن صنعت نفت کنار رفت و فعالانه به اهداف جبهه ملی پشت کرد حسین مکی بود. در ادامه این نوشتار قصد داریم علت جدایی و چگونگی روند تاریخی این رخداد را واکاوی کنیم.

1. شکل گیری هسته اولیه جبهه ملی؛ حسین مکی نماینده بازاریان

در 22 مهرماه 1328 شاه در پی کمکهای آمریکا، برای سفر به آن کشور آماده می‌شد و وزیر کشور هم می‌خواست تا مجلس شانزدهم را از افراد مورد نظر پر کند. همین امر سبب بروز بحرانی شد که یک روز پیش از رفتن شاه خود را نمایان کرد و جمعیتی از سیاستمداران، دانشجویان، تجار و بازار به رهبری مصدق وارد محوطه کاخ شدند تا به نبود انتخابات آزاد اعتراض کنند.

این اعتراض تکرار همان اعتراض سال 1326 بود، با این تفاوت که اکنون شاه، مورد هجمه بود. هنگامی که تظاهرکنندگان به حیاط دربار رسیدند کمیته‌ای دوازده نفری، به سرپرستی مصدق، انتخاب کردند تا با هژیر، وزیر دربار گفت‌وگو کند.

شرکای اولیه جبهه ملی که نقش مهمی در پدید آوردن جنبش ملی ایفا کرده بودند، نقشی بس مهم‌تر در از میان بردن آن بازی کردند.



این کمیته که به هسته اولیه جبهه ملی تبدیل شد از سه گروه تشکیل می‌شد. اعضای گروه اول عبارت بودند از سیاستمداران ضد دربار برجسته‌ای مانند امیر علایی، محمود نریمان و ... . گروه دوم شامل بقایی و حائری‌زاده و از همه مهم‌تر حسین مکی بود. مکی کارمند جوان از یک خانواده بازاری یزدی بود و دیدگاه مثبتی به بازاریان و طبقه متوسط سنتی و نظر خصمانه‌ای به سلطنت پهلوی داشت و اعتراضات بازاریان علیه دولت را سازمان می‌داد. سومین گروه این کمیته را شماری از تندروهای جوان و تحصیلکرده غرب تشکیل  می‌دادند که اغلب از طبقه روشنفکران بودند مانند کریم سنجابی، حسین فاطمی، علی شایگان و ... .

در پی روزهای بعدی و در ادامه اعتراضات، این سه گروه ائتلاف و مصدق را دبیرکل جبهه انتخاب و کمیته‌ای برای تدوین برنامه و اساسنامه جبهه تعیین کردند. اعضای این سه گروه حتی در سلیقه‌های غذایی، گذران اوقات فراغت، لباس و زبان نیز متفاوت بودند.

اما تنها سه علاقه و تعهد مشترک این گروه‌های متفاوت را در قالب جبهه ملی گردآورده بود: مبارزه مشترک علیه ائتلاف دربار و ارتش، مبارزه با شرکت انگلیسی نفت، و عقاید سیاسی و شخصیت فرهمند مصدق. در ادامه بازاریان و تجار به واسطه نفوذی که حسین مکی در بین آنان داشت حمایت و پشتیبانی گسترده‌ای صورت دادند، به گونه‌ای که ائتلاف جبهه ملی با تکیه و پشتیبانی طبقات متوسط سنتی و نفوذ حسین مکی در بین آنان، با قدرت در انتخابات دور بعد شرکت کردند و افرادی همچون مصدق و مکی وارد مجلس شانزدهم شورای ملی شدند.

از جمله اختلافات مصدق و حسین مکی در وزارت نفت خود را نشان می‌داد و یا بر سر انتخاب وزیر نفت، مکی مخالف فرد پیشنهاد شده از سوی مصدق بود و شخص مورد نظر خود را در نظر داشت و به گفته دکتر فاطمی بر سر این موضوع، سنجابی با مکی تا آستانه نزاع و درگیری هم پیش رفتند...
 

2. فعالیتهای حسین مکی در مجلس شانزدهم

حسین مکی پس از ائتلاف با گروه جبهه ملی به ریاست مصدق و انتخاب شدن به عنوان نماینده در مجلس شانزدهم بسیار فعال نشان داد و در ابتدا پلیس را به دخالت در انتخابات اصناف متهم ساخت و در ادامه در طول دوران نمایندگی بارها به ثروتمندان ایراد گرفت که با هدر دادن پولهای خود برای گشت و گذار در اروپا و اشرافی‌‎گری و مصرف‌گرایی در برابر دیدگان ملت ایران، غیر مستقیم کمونیسم را در کشور تشویق می‌کنند.

او همچنین اعمال محدودیت بر واردات منسوجات ارزان قیمت را پیشنهاد کرد و از دولت شکایت کرد که پیشه‌وران خرده‌پا را به جرم رعایت نکردن قانون مهار قیمتها شلاق می‌زند اما تجار عمده را با میلیونها ریال کالا‌های احتکاری به حال خود گذاشته است.

یکی دیگر از فعالیتهای مکی مبارزه با لایحه انجمنهای ایالتی بود. مکی در این ارتباط در مجلس بارها هشدار می‌داد که تمرکززدایی اداری در کشوری با تفاوتهای زبانی گوناگون عاقلانه نیست، زیرا همیشه این خطر وجود دارد که یکی از سازمانهای محلی استقلال خود را از مرکز اعلام کند.

از جمله مهم‌ترین فعالیتهای مکی در ارتباط با ملی شدن نفت بود و همگام با مصدق و جبهه ملی پیش می‌رفت. مکی و جبهه ملی اعلام کردند که رزم‌آرا نخست‌وزیر وقت در نظر دارد به بهانه اصلاحات گسترده، نوعی دیکتاتوری نظامی به وجود آورد تا از این راه پیشنهاد‌ها را به زور به ملت بقبولاند.


مکی گفت اصلاحات داخلی باید تا حل شدن این مسئله خارجی به تعویق افتد، زیرا این پرسش که آیا باید اصلاحات ارضی انجام دهیم در مقایسه با خطر شرکت نفت انگلیس بی اهمیت است. در ادامه اوج همکاری مصدق و همپیمانانش همچون مکی مربوط می‌گشت به انتخاب مصدق به نخست‌وزیری و لایحه ملی کردن صنعت نفت و مبارزه با شرکت نفت انگلستان در مجلس هفدهم، که به دلیل اتحاد و اشتراک در این دو موضوع کاملاً موفق عمل کردند.

3. اختلاف و انشقاق در نهضت ملی

جبهه ملی با وجود اختلافات درونی و طبقاتی اعضایش، تا هنگامی که انگلیس و شاه بسیار خطرناک به نظر می‌رسیدند، ظاهراً یکپارچه باقی ماندند، اما پس از آن به مرور قدرت ناپایدار و غیر واقعی جبهه ملی نمایان گشت و مصدق متحدان پیشین خود را از دست داد، بسیاری از این اختلافات ریشه در تعارضات و اختلافات منافع شخصی و طبقاتی داشت.

آغاز ماجرا از آنجایی بود که مصدق پس از شروع تحریمهای سنگین انگلستان وعده اصلاحات اجتماعی گسترده‌ای را داد و این اصلاحات با منافع شخصی و طبقاتی متحدان همخوانی نداشت. به عنوان نمونه هنگامی که وزیر راه مصدق، ملی کردن شرکت اتوبوسرانی تهران را پیشنهاد کرد، حسین مکی هشدار داد که چنین اقدامی زمینه‌ای فراهم خواهد ساخت تا دولت همه مشاغل کوچک، حتی بقالیها را هم به دست گیرد.

به نظر او نتیجه چنین روندی گرفتار شدن کشور به سرنوشت اتحاد شوروی بود که دولت همه چیز را در اختیار دارد و شهروندان چیزی از خود ندارند. و یا هنگامی که وزیر اقتصاد مصدق می‌کوشید تا با ایجاد نانواییهای جدید قیمت نان را پایین آورد، اصناف بازار به تشویق مکی و هم صنفانش به مخالفت برخاستند و مدعی شدند که دولت حق ندارد در بازار آزاد دخالت کند.

اما این تنها یک بُعد از جریان است و از دید مصدق، مکی و دیگر جدا شدگان از نضت ملی، خودپرستانی بودند که در اندیشه پرکردن وزارتخانه‌ها از دوستان و اقوام خود هستند. به عنوان نمونه گویا بر سر انتخاب وزیر نفت، مکی مخالف فرد پیشنهاد شده از سوی مصدق بود و شخص مورد نظر خود را در نظر داشت و به گفته دکتر فاطمی بر سر این موضوع، سنجابی با مکی تا آستانه نزاع و درگیری هم پیش رفتند.


این اختلاف نظرها و کشمکشها در رهبری جبهه ملی از مدتها پیش وجود داشت اما تا قبل از قیام سی تیر هیچ کدام علنی نشده بود. اولین مخالفت علنی مکی با مصدق از تیرماه 1330 آغاز شد. مصدق در آن هنگام سرلشکر زاهدی را به جرم وفادار نبودن یا نادیده گرفتن دستورات وی در روز ورود «اورل هریمن» به تهران، از کابینه برکنار کرد چون در تظاهرات که به مناسبت ورود هریمن برپا شد، عده‌ای کشته و مجروح شدند.

این عمل مصدق با مخالفت علنی و اعتراض مکی مواجه شد و مصدق هنگامی بیشتر دستخوش حیرت گردید که از مکی که از متحدان نزدیکش بود شنید، آنان در صورت بروز هر نوع حادثه‌ای برای مصدق، زاهدی را بهترین نامزد نخست وزیری می‌دانند.6 در ادامه روابط دوستانه‌ای بین زاهدی و مکی پیدا شد و در هنگام کودتا توسط زاهدی، اعتراضی از جانب مکی و دیگر همپیمانان جدا شده جبهه ملی صورت نگرفت.

شرکای اولیه جبهه ملی که نقش مهمی در پدید آوردن جنبش ملی ایفا کرده بودند، نقشی بس مهم‌تر در از میان بردن آن بازی کردند. چرا که این گروه از مخالفان مصدق شدند و سنگ‌اندازی آنان کار دشمنان خارجی مصدق را بسیار آسان کرد. به عنوان نمونه مقامات انگلیسی و آمریکایی پشت کردن متحدان اولیه جبهه ملی به مصدق را علت اصلی فروپاشی جنبش ملی و دولت مصدق پیش از کودتا می‌دانستند.

در مجموع اختلاف سلیقه، خودمحوری و جاه‌طلبی برخی اعضا، ضعف سازماندهی و نداشتن شفافیت ایدئولوژیک، از جمله عللی بود که موجبات سقوط جریان نهضت ملی و سرنگونی مصدق توسط کودتا انگلیسی ـ آمریکایی 28 مرداد 1332 را تسریع کرد. هرچند اگر حمایت نیروهای مردمی و مذهبی نبود حکومت مصدق 13 ماه قبل و پس از اختلافات با دربار و استعفای او پایان می‌گرفت و تنها قیام عمومی 30 تیر بود که دیگر بار امکان قدرت مصدق را فراهم کرد.
منبع: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران