تبیان، دستیار زندگی

درباره سریال نجوا

تطهیر با عشق

سریال «نجوا» از نیمه مهرماه روی آنتن شبکه یک رفت و دوشنبه شب پخش آن به پایان رسید. این سریال را ابراهیم شیبانی کارگردانی کرده و سعید شاهسواری نویسنده، تدوینگر و تهیه کننده‌اش بوده است. این یعنی سهم شاهسواری از «نجوا» بالا است؛ کما این که امضای او پای دیگر سریال‌هایی که پیش‌تر نوشته شده و تهیه کنندگی کرده پررنگ است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : احمد رنجبر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
نجوا
شیبانی هم فیلم‌های «زهر عسل»، «صحنه جرم ورود ممنوع»، «هیچ کجا هیچ کس» و سریال «پازل» را کارگردانی کرده بود و «نجوا» آزمومی جدی برایش محسوب می‌شد. به مناسبت پایان «نجوا» گزارش امروزمان به این سریال اختصاص دارد.

فیلمنامه

فیلمنامه سعید شاهسواری این بار همتم معمایی داشت؛ با یک تفاوت. در «نجوا» برخلاف سریال‌هایی چون «داوران»، «بی‌گناهان» و «اولین شب آرامش» خبری از کارآگاه و پلیس نبود. از همان قسمت اول پای پرونده قاچاق الماس به میان می‌آید و کم‌کم نوبت به خلاف‌های دیگر می‌رسد ولی پای کارآگاه وسط کشیده نمی‌شود. نویسنده این بار انسان‌ها را نه در سیستم اداری قضاوت، که با محک وجدان به چالش می‌کشد. حتی وکیل قصه (مسعود کرامتی) شنونده و ناظر ماجراها است. و جالب آن‌که حتی در قسمت آخر که دوئل مرگبار بین دو رقیب (پوریا رحیمی سام و ایوب آقاخانی) درمی‌گیرد، پلیس وارد قصه نمی‌شود.

در طول سریال شاهد خرده داستان‌ها، شخصیت‌ها، دیالوگ‌ها و موقعیت‌هایی بودیم که گویی آینه‌ای است در برابر ما که گاهی خود را در آن می‌دیدیم و گاه دیگران را. در «نجوا» هم از عشق گفته شد، هم طمع و زیاده‌خواهی انسان. در این قصه کلاه‌برداری، فرهیختگی، دزدی، پاک‌دامنی، ازدواج، طلاق، قدرت و ... هم جا داشت. کارخانه‌ای که محل دعوا بود را می‌شد نمادین دید؛ جایی که اصحاب ثروت و قدرت در پی تملک آن هستند و خون‌هایی که به پایش ریخته شده و جسدهای مدفون در آن را نادیده می‌گیرند.

کارگردانی

با احترام به ابراهیم شیبانی، «نجوا» را باید محصول سعید شاهسواری دانست. او قصه را پازل گونه طراحی کرده بود و کارگردان بر اساس این نقشه راه، داستان را تصویری کرده. چه‌بسا اگر قدرت کارگردانی شیبانی همپای قصه می‌بود، «نجوا» تا این حد مهجور نمی‌ماند و مخاطب بیشتری را با خود همراه می‌کرد. از وجه تصویری کردن قصه که بگذریم، نمی‌توان تلاش شیبانی درگرفتن بازی‌ها عمدتاً خوب از بازیگران را نادیده گرفت. «نجوا» ستاره نداشت اما بازی غالب آن‌ها قابل دفاع است.

سعید شاهسواری قصه‌اش را تودرتو نوشته. این شیوه‌ای است که در سریال‌های قبلی او نیز شاهد بودیم. این بار اما فرم روایت قصه به‌ویژه در 15 قسمت ابتدایی پیچیده‌تر بود و همین مخاطب را سردرگم می‌کرد. از آن‌سو کارگردان هم قاب‌هایی نامتعارف برای روایت داستان انتخاب کرده بود. وانگهی آن چه یک قصه سرراست را دیرفهم می‌کرد، انتخاب چند زاویه برای روایت فرازهای مهم آن است. به علاوه این که فاصله گذاری‌ها کمرنگ بود و در موارد زیادی فقط مخاطب تیزهوش از روی تفاوت رنگ و موسیقی پی به تغییر زمان می‌برد.

چرا سریال دیده نشد؟

حاصل بازی فرمی «نجوا» گیج شدن بیننده و دیده نشدن یک سریال ارزشمند است. می‌گوییم ارزشمند چون به دام شعار و توصیه نیفتاد و حرف‌هایی اساسی در دل یک قصه جذاب داشت. این قصه جذاب و حرف‌های اساسی اما به دلیل بازی فرمی به دست مخاطب گسترده نرسید. در قسمت‌های ابتدایی بین خیال و واقعیت فاصله‌ای آشکار وجود نداشت و همین باعث می‌شد بیننده‌ای که فاقد دقت است و نیز کسانی که یکی دو قسمت سریال را از دست می‌دادند، از «نجوا» عقب بمانند. مدرک محکمی که ثابت کنیم «نجوا» بیننده زیادی نداشته است در اختیار نداریم. استنادمان به بازخورد رسانه‌ای، حرف‌وحدیث در اینستاگرام، مصاحبه کم عوامل و البته میزان بازدید در اپلیکشین تلوبییون است. هر قسمت از این سریال به‌طور میانگین 10 هزار بازدید داشته که میزان پایینی است.

«نجوا» مناسب شبکه چهار بود؛ شبکه‌ای که لوگوی آن مشخص می‌کند با چه محصولی مواجه هستیم. قاطبه مخاطبان، سریالی ریتمیک با داستانی سرراست می‌خواهند. برای آن‌ها تصنیف «آتش‌دل» و «دیدی که رسوا شد دلم» می‌تواند جذاب باشد اما در دل یک قصه ساده. نویسنده برای دیالوگ‌های فخیم «نجوا» کلی مطالعه داشته ولی وقتی شنیده می‌شوند که سریال دیده شود. شیبانی گفته قصدشان بالا بردن سطح سلیقه است؛ اما نباید از یاد برد خیلی‌ها حوصله نماهای طولانی و صحنه‌های کشدار ِفاقد دیالوگ را ندارند و گاه از درک منظور قصه عاجز هستند. هنر این است که همین حرف‌های ارزشمند از جنس «نجوا» در قالبی همه فهم زده شود.