تبیان، دستیار زندگی

نقش کتاب به مثابه رسانه

کتاب‌ها می‌گویند چطور بیندیش

کتاب‌ها در شیوه اندیشیدن ما و ساخت چهارچوب‌ها دخیل هستند. چطور و چگونه؟ در این مطلب به برخی موارد اشاره شده است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مریم سمیعی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 
اسلام هراسی
کاریکاتور اسلام هراسی اثر محمد کارگر است که پیش تر در سایت نسیم منتشر شده.

نتایج تحقیقات دنیل کانمن (Daniel Kahneman) و آموس تورسکی (Amos Tversky) در دهه هشتاد نشان داد که برخلاف تصور ما که طرز تفکر و رفتار جوامع بشری بر حول محور منطق گردش می‌کند، شیوه تفکر ما برای سادگی بیشتر به کلیشه‌ها و چهارچوب‌های رایج تکیه می‌کند؛ چهارچوب‌هایی که غیرمنطقی و صرفاً بین مردم مرسوم هستند.

این کوتاه کردن مسیر به دلیل دوری از پیچیدگی‌های احتمالی راه تفکر منطقی است. اما این چهارچوب‌ها چیستند و از کجا منشأ می‌گیرند؟ در این نوشتار سعی خواهد شد ضمن ارائه تعریفی از چهارچوب‌ها به تأثیر کتاب‌ها در شکل‌گیری و تداوم یا رنگ باختن این چهارچوب‌ها بپردازیم.

چهار چوب‌بندی (framing) در طول تاریخ تعریف و جنبه‌های گوناگونی از آن پررنگ شده است. برخی چهارچوب را به معنی الگو و سناریو در نظر گرفته‌اند، بعضی دیگر به اثری که بر درک مخاطب یا پردازش پیام می‌گذارد، تأکید می‌کنند. گیتلین (Gitlin) چهارچوب را به‌عنوان الگوهای یکنواخت شناخت، تفسیر، ارائه، گزینش، تأکید و از قلم انداختن دسته‌ای مطالب و اخبار تعریف می‌کند. از نظر‌گاه ریز (Reese) چهارچوب‌ها در بطن جوامع انسانی یکسان می‌مانند و نهادینه می‌شوند و به جهان اجتماعی معنا می‌بخشند. بیندر (Binder) این چهارچوب‌ها را به‌عنوان عقل سلیم و اصلی که مردم مدام به آن ارجاع می‌کنند، تعریف می‌کند.(Kenix 2011)

این چهارچوب‌ها در ذهن عموم مردم به‌عنوان حقایقی صددرصدی پذیرفته می‌شوند و درباره آن‌ها هیچ سؤالی پرسیده نمی‌شود. چهارچوب‌ها به‌مرورزمان و با زیرورو شدن نظام اجتماعی و سیاسی تغییر می‌کنند و همیشه یکسان نیستند. اما چه چیزی در شکل گرفتن این چهارچوب‌ها دخیل است؟

 در دنیای کنونی کمونیسم ستیزی همان‌طور که در رمان‌های اورول نقش داشت هم‌اکنون جای خود را به مبارزه با تروریسم و اسلام‌هراسی مطابق رمان دان دلیلو داده است.



رسانه‌ها در شکل بخشیدن به این چهارچوب‌ها نقشی اساسی دارند. از یک‌سو به گفته شئوفل (Scheufele) رسانه‌ها، چهارچوب‌ها را شکل می‌دهند و از سوی دیگر رسانه‌ها از چهارچوب‌های فکری رایج تأثیر می‌پذیرند. این فرآیند دوسویه در درک ما از وقایع بسیار تأثیرگذار است. کتاب‌ها، نیز چنین هستند. رسانه کتاب، چهارچوب‌ها را دستخوش دگرگونی می‌کند به این معنی که هم برخی را تثبیت و تعدادی را متحول می‌کند. در ادامه به نمونه‌ای از کتاب‌ها در این زمینه اشاره می‌کنیم.

جورج اورول، نویسنده محبوب قرن بیستم میلادی خصوصاً در دو رمان مشهورش، مزرعه حیوانات و 1984، توانست به‌خوبی چهارچوب‌هایی ارائه دهد که به‌عنوان قالبی برای نگریستن به جوامع کمونیست قرار بگیرد. انتقاد او در قالب داستان‌هایی که فضای تاریک و هول و هراس در جوامع بسته اقتدارگرا و دیکتاتوری را نشان می‌داد به‌قدری نافذ بود که کماکان این داستان‌ها را به‌عنوان چهارچوب‌های شکل‌دهنده به افکار در نظر می‌گیرند. عبارت‌هایی همچون برادر بزرگ (Big Brother)، اتاق 101، دوگانه باوری (Doublethink)، جرم فکری (Thoughtcrime) آن‌چنان در اذهان جای گرفتند که پس از انتشار 1984 در ادبیات رایج شدند.

دان دلیلو نویسنده‌ای آمریکایی است که آثارش بیشتر بر درون‌مایه‌هایی از قبیل جنگ سرد، جنگ هسته‌ای، عصر دیجیتال و تروریسم جهانی تأکید دارد. در کتابِ مرد در حال سقوط (The Falling Man) با تعدادی از بازمانده‌های حمله تروریستی 11 سپتامبر روبه‌رو هستیم. در این رمان همچنین بخش‌هایی از افکار حامد به‌عنوان هواپیماربایی که مسلمان است و در حمله تروریستی مقصر بوده، عیان می‌شود تا در پس آن انگیزه اصلی او برای انجام این حمله تروریستی نمایان شود. رمان مرد در حال سقوط بیش از هر چیز بر تقابل‌ها و تضادهایی از قبیل غرب در برابر اسلام، غرب‌گرایی در برابر شرق‌شناسی و ... تأکید می‌شود. اسلام‌هراسی یکی از درون‌مایه‌های اصلی کتاب است. اسلام در این اثر چهارده بار تکرار شده و نه به‌عنوان دینی داعیه‌دار صلح و دوستی بلکه به‌عنوان مذهبی در پی خشونت و جنگ توصیف می‌شود.

همان‌طور که چامسکی و ادوارد هرمان درزمینه ملاک‌های سانسورهای رسانه‌ای توضیح می‌دهند در دنیای کنونی کمونیسم ستیزی به همان شکلی که در رمان‌های اورول نقش داشت ، جای خود را به مبارزه با تروریسم و اسلام‌هراسی داده است. ترسیم خطی جدایی افکن بین خود و دیگری برای ساده‌تر کردن نحوه تفکر همیشه بوده و هست. ترویج ترس از اسلام به جای توصیف حقیقی داعیه اصلی آن روشی ساده برای دور زدن تفکر منطقی است. تأثیر چهارچوب‌های ارائه‌شده در کتاب‌ها بیشتر از اینکه خودآگاه باشد ناخودآگاه است و همین امر اهمیت توجه به آن‌ها را بیشتر می‌کند.

کتاب‌هایی که بیشتر در دسترس هستند و از طریق سایر رسانه‌ها بر آن‌ها صحه گذاشته می‌شود، در مسیر چهار چوب‌بندی موفق‌تر عمل می‌کنند. سانسور کردن یکی از روش‌های جلوگیری از پخش و اشاعه افکار نویسنده است. هرچند این روش در بسیاری از اوقات نتیجه عکس می‌گذارد. اهدای جوایز مختلف به نویسنده از دیگر سو یکی از راه‌های گسترش افکار نویسنده و صحه گذاشتن بر سبک و سیاق کار اوست. زبان کتاب هم یکی از عوامل تأثیرگذار در گسترش آن محسوب می‌شود. نوشتن به زبان انگلیسی که زبانی جهانی است کتاب را در جریان غالب قرار می‌دهد و مخاطبانی گسترده را در برمی‌گیرد.

کتاب، رسانه‌ای است که هرچند به شکلی فردگرا و در روندی آرام تأثیر می‌گذارد اما ازنظر کیفی تأثیر آن کمتر از سایر رسانه‌ها نیست. کتاب در قالب‌های مختلف ازجمله رمان می‌تواند چهارچوب‌هایی را به‌عنوان چهارچوب‌های پذیرفته‌شده به تصویر بکشد و بدون در معرض تفکر منطقی قرار دادن مخاطب و مخفیانه او را تحت تأثیر قرار بدهد.