تبیان، دستیار زندگی

در پیچ و خم تلویزیون‌های خصوصی

هووهای رسانه ملی قوی‌تر و بیشتر

در حالی که مسئله ما در عصر تکثر رسانه‌ای و در برابر رقبای رسانه ملی هنوز قانون تلویزیون‌های خصوصی است، صدا و سیما در حال دست و پنجه نرم کردن هزاران شبکه، کانال و محصول در سه بستر رسانه‌ای است!
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تلویزیون
تلویزیون در ایران تاریخ مشخص خود را دارد، نخستین فرستنده تلویزیونی مهر 1335 توسط ثابت پاسال در ایران راه اندازی شد و پس از فراز و نشیب‌هایی نهایتا این شبکه در 1348 در دوره نخست وزیری هویدا در اختیار دولت قرار گرفته و تلویزیون ملی شکل گرفت. این شبکه یه تریبون رسمی رژیم وقت تبدیل شد و برآیند سبک و سیاق برنامه‌های آن مبتنی بر منافع خاندان پهلوی و توجیه فساد آن‌ها بود. این رویکرد همزمان با انقلاب 57 تغییر کرد و چهارچوب‌های حاکم بر رسانه ملی ایران متحول شد؛ اما تریبون بودن و تک صدایی این رسانه به عنوان رسانه حاکم و البته پربازدیدترین و اثرگذارترین بودن آن همچنان حفظ شد. با گذشت زمان و پیشرفت تکنولوژی فضای انحصاری این رسانه شکسته شده و فضا بیشتر به سمت رقابتی شدن پیش رفت و حال، تلویزیون تنها یکی از رسانه‌های موثر عصر تکثر رسانه‌ای است.

در مکاتب ارتباطات نگاه‌های متفاوتی نسبت به تلویزیون وجود دارد. عده‌ای آن را تیغ دولبه می‌دانند که بنا بر نوع استفاده می تواند کارکرد مثبت یا منفی پیدا کند و عده‌ای نیز منتقد جدی این رسانه هستند، گروه دوم فرهنگ جوامع تلویزیونی شده را فرهنگی سطحی و دارای آسیب قلمداد می‌کنند. پستمن، گربنر و اهالی مکتب فرانکفورت از جمله نظریه پردازانی هستند که  تلویزیون را در خدمت تخریب فرهنگ، اخلاق، خانواده و ... می‌دانند. 

یقینا با توسعه رسانه‌های صوتی تصویری این نگرانی بیشتر خواهد شد. اما فارغ از اینکه این حجم از اثر منفی را از رسانه‌ای چون تلویزیون بپذیریم و مخاطبان را در برابر این تکنولوژی صرفا منفعل و آسیب پذیر بدانیم یا با این نگاه مخالف باشیم؛ تلویزیون و رسانه‌های تصویری در حال گسترش هستند و اکنون مخاطبان چه هوشیار و چه تخدیر شده، فعال‌تر از قبل دست به انتخاب رسانه دلخواه می‌زنند و این به معنی گسترش سیطره رسانه‌های تصویری و مواجهه بیشتر مخاطب با این بستر است.

 آنچه صدا و سیما در رویکرد اصلی در شبکه های رسمی و غیر رسمی می‌بایست بدان توجه داشته باشد درک فضای کنونی، شناخت مخاطب و پاسخ به نیازهای اوست. نمی‌توان با مخاطب امروز که فعال و آگاه‌تر از قبل است با سیاست‌های دهه 60 و 70 در برنامه سازی و پوشش رسانه ای روبرو شد.



شرایط چگونه است؟

حاکمیت تصویر این روزها تنها در قاب تلویزیون‌های ملی محدود نمانده و تلویزیون‌های خصوصی، تلویزیون‌های اینترنتی، شبکه‌های اجتماعی تصویر محور و فایل‌های تصویری دیجیتال فضایی را به وجود آورده‌اند که دیگر انواع فیلترها اعم از سانسور، پارازیت، فیلترینگ سایبری برای محدود سازی دسترسی مخاطبان و جذب و نگه‌داشت آنها در فضای تعریف شده داخلی کارساز نبوده و فایده‌ای ندارد.  در واقع این رسانه‌ها پیام‌ها را در فرم و صورتی منتشر می‌کنند که با قالب‌های رسمی تفاوت داشته و چهارچوب‌های رسانه‌های رسمی شکسته شده است.

ایران نیز در فضای تکثر گونه و رقابتی رسانه‌ها در امان نمانده است. در ابتدا این شبکه‌های فارسی زبان ماهواره‌ای بودند که تک صدایی حاکم را برای مخاطبان شکستند. این شبکه‌ها در اواخر دهه هشتاد با توسعه و روزآمد کردن روش‌های خود توانستند رقیبی جدی برای رسانه ملی باشند و دایره مخاطبان و اثر گذاری آن را با چالش روبرو کنند.

آماری مربوط به 7 سال پیش که توسط مرکز تحقیقات رسانه ملی منتشر شده است حکایت از بینندگان 42 درصدی این شبکه‌ها داشته (چند درصد مردم و با چه دلایلی بیننده شبکه‌های ماهواره‌ای هستند؟، خبرآنلاین، ) این وضعیت پنج سال بعد یعنی در سال 95 توسط رئیس رسانه ملی با آمار 60 درصدی اعلام شد. ( بیشتر از 60 درصد مردم ماهواره می‌بینند ) وضعیت کنونی حادتر شدن همین آمارهایی است که نشان از نامطلوب بودن اوضاع در نزدیک به یک دهه دارد.
اما این تنها رسانه رقیب نبود؛ شبکه‌های خانگی رقیبی دیگر هستند که بیشتر در حوزه سرگرمی و سریال در حال رقابت با سیما می‌باشند. با اینکه این رسانه داخلی و با مجوز ارشاد است اما در متن و تصویر قرائتی متفاوت با فضای پیام سازی رسانه ملی دارند.


شبکه های اجتماعی رقیبی جدید

در حالی که رسانه ملی در رقابت با دو رسانه قبلی، یعنی ماهواره ها و شبکه های خانگی نتوانسته به موفقیت دست یابد، پای رقیبی تازه نفس به این عرصه باز شد. رقیبی که در میان بسترهای انتشار عمری بسیار کمتر نسبت به تلویزیون دارد اما با تکیه به تصویر و صدا توانسته است ضریب نفوذ بسیار زیادی در دایره افکار عمومی و مخاطبان فعال این عصر داشته باشد. 

شبکه‌های اجتماعی فضایی را با فایل‌های تصویری به وجود آورده‌اند که مخاطبان می‌توانند فضای هم عرض با تلویزیون البته با مزایای نسبی همچون تنوع محصول، جامعیت خبری، خط قرمزهای کمتر، سهولت دسترسی  و استفاده نسبت به تلویزیون، قابلیت زمانبندی مصرف و... نسبت به آن داشته باشند.

 رسانه ملی می‌بایست به گونه ای برنامه ریزی کند تا بدون اینکه با اقتضا زدگی دچار آسیب های فرهنگی و قواعد عرفی رسانه‌های تصویری جدید شود، بتواند با اتخاذ سیاست جدید متناسب با فضای امروز، مبتنی بر اصول و بدور از سلیقه‌گرایی در عصر تکثر رسانه‌ای حرف برای گفتن داشته باشد.



فایل‌های تصویری که در  این بسترها در حال انتشار هستند مانند رقبای دیگر رسانه ملی اکثر قرائت سیاسی و فرهنگی (در فرم و محتوا) متفاوت با پیام سازی‌های نهادهای رسمی دارند. این تفاوت نه تنها در بسترهای خارجی  (اینستاگرام، تلگرام و غیره) که در شبکه‌های داخلی و دارای مجوز (آپارات) نیز قابل رویت است. بسترهایی چون لایو، IGTV و... فضایی را به وجود آورده‌اند که هر کس می‌تواند محتوایی را مطابق با سلایق و چهارچوب خود تولید و منتشر کند.

این فضای باز در حالی مخاطبان و کاربران را در مواجهه با خود قرار داده است که هنوز تلویزیون به صورت کج‌دار و مریز با نظارت به سوی تلویزیون‌های خصوصی (مانند شبکه افق و برخی تلویزیون‌های اینترنتی) گام برداشته و برای از دست ندادن مخاطبان با شیب تند در حال باز کردن دایره سیاست‌ها وخط قرمزهای خود است! بعنوان نمونه به روند موسیقی‌گرایی رسانه ملی و پوشش و آرایش بانوان رسانه ملی در برنامه‌های مختلف دقت فرمایید.

راهکار چیست؟

یکی از مهمترین راهکارها و تصمیماتی که کارشناسان برای از دست ندادن عرصه در عصر تکثر رسانه‌ای به آن اشاره می‌کنند، تاسیس و تقویت تلویزیون‌های خصوصی است.

هر چند قانون بر سر راه تشکیل تلویزیون‌های خصوصی مانع تراشی کرده است، رسانه ملی همانطور که اشاره شد در فضای کنونی و با تعاریف مشخص به این موضوع تن داده است.

فراتر از اینکه بالاخره مصوبات مربوط به تلویزیون‌های خصوصی به سرانجام می‌رسد یا خیر، راه اندازی تلویزیون‌هایی تحت نظارت سیما به‌تنهایی نمی‌تواند در جذب مخاطب و جاذبه رسانه ملی راهگشا باشد، چرا که اگر رسانه ملی بخواهد همان سیاستگذاری های فعلی خود را به‌عنوان رسانه رسمی در حوزه موضع‌گیری و چهارچوب‌های فرهنگی و سیاسی در تلویزیون خصوصی ادامه دهد تاسیس رسانه‌های مکمل با شبکه‌های فعلی تفاوتی نخواهد کرد.

رسانه ملی می‌بایست به گونه‌ای برنامه‌ریزی کند تا بدون اینکه با اقتضا زدگی دچار آسیب‌های فرهنگی و قواعد عرفی رسانه‌های تصویری جدید شود، بتواند با اتخاذ سیاست جدید متناسب با فضای امروز، مبتنی بر اصول و بدور از سلیقه‌گرایی در عصر تکثر رسانه‌ای حرف برای گفتن داشته باشد.

اولین گام در رقابت رسانه‌ای و جذب مخاطب، ایجاد جذابیت فرمی و محتوایی است. فرقی نمی‌کند، آنچه صدا و سیما در رویکرد اصلی در شبکه‌های رسمی و غیر رسمی می‌بایست بدان توجه داشته باشد درک فضای کنونی، شناخت مخاطب و پاسخ به نیازهای اوست.نمی‌توان با مخاطب امروز که فعال و آگاه‌تر از قبل است با سیاست‌های دهه 60 و 70 در برنامه سازی و پوشش رسانه‌ای روبرو شد.

گام دیگر ترتیب مخاطب است! متاسفانه ما در مواجهه با مخاطب طبق نظریه برجسته‌سازی رفتار می‌کنیم، صرفا به او می‌گویم به چه فکر کند. این نوع برخورد با مخاطب در حاکمیت تک صدایی رسانه مطلوب خواهد بود اما در عصر تکثر رسانه‌ای آینده مخاطب و سلامت روحی و فکری او را ضمانت نخواهد کرد، چرا که در مواجهه با پیام‌های غیر هم‌سو و بازنمایی شده به راحتی احتمال ایجاد تزلزل فکری و انحراف وجود خواهد داشت. می‌بایست مخاطب را برای چنین عصری مطابق با نظریه‌هایی چون چهارچوب سازی پرورش داد یعنی به او چهارچوب فکری داده و چگونه فکر کردن را نیز بیاموزیم تا در صورت مواجهه با پیام‌های غیرهم‌سو و آسیب زا توانایی حفاظت از خود را داشته باشد. وجود سواد رسانه‌ای در این شرایط و تربیت این نوع مخاطب، ضرورت پیدا می‌کند.