زنگ خطر خانههای مجردی به صدا درآمد
امروز با تبلیغات ناصحیح رسانهای از الگوی صحیح زندگی جوان، آموزشها و تبلیغات محیطی و غیرمحیطی، نگاه به زندگی تغییر یافته است.زندگی مجردی در حال افزایش بین جوانان و عرفی شدن در جامعه است؛
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : چهارشنبه 1397/05/24
رصد تحولات فرهنگی در موضوع مورد نظر، به این نکته رهنمون میسازد که هرچند تعداد افرادی که زندگی مجردی را انتخاب نمودهاند چندان زیاد نیست و بخش عمدهای از آن حاصل بزرگنمایی رسانهای است، لیکن آنچه قابل توجه است اولاً روند صعودی آمار مربوط به زندگی مجردی و افزایش کمّی آنهاست و در ثانی، مسئلهی مهمتر (که موضوع این گزارش است) سمتوسوی حرکت و جهتگیری موجود رسانهها، اعم از مکتوب و تصویری و... در موضوع مورد نظر به سمت قبحزدایی، عادیسازی و در نهایت القای ضرورت و نیاز جامعهی در حال پیشرفت و خصوصاً جوانان چنین جامعهای به چنین پدیدهای است.
دلایل رونق زندگی مجردی
کارشناسان برای رشد و رونق گرفتن زندگیهای مجردی علل و عواملی را (چه صحیح و چه قابل تأمل) برشمردهاند که برخی از موارد مهم آنها عبارت است از:1. کشش زندگی شهری و جاذبههای مخصوص آن یکی از علل است؛ در جامعهی فعلی و در شهرهای بزرگ، جاذبههای فراوانی وجود دارد که جوانان را به طرف خود میکشاند. جوانانی که از کانون گرم خانواده دور شده و در اغلب موارد، چارهای جز تن دادن به زندگی مجردی ندارند.
2. از آنجایی که بیشتر خانوادهها حتی در شهرهای بزرگ بافت سنتی دارند، به مقابله با تمایلات و علایق جوانان برمیخیزند که همین موضوع سبب میشود فرد جوان در جستوجوی راهی برای رسیدن به تمایلات و علایق خود باشد! از این رو، تصمیم به جدایی از خانواده میگیرد و به منظور کسب آرامشی که در ذهن خود آن را تصویر میکند، به زندگی مجردی روی میآورد. جوان به آرامش خیال و احترام در خانواده نیاز دارد. جوانان همواره از اینکه به عقاید و افکارشان احترام گذاشته نمیشود گلایهمندند.
3. توقعات بالا، داشتن انواع و اقسام امکانات، داشتن خانه و خودرو، از جمله آرزوهایی است که جوانان امروزی به دنبال آنها هستند و خیلی از جوانان با همین آرزوها از خانواده جدا میشوند و همین توقعات موجب شده که دیگر جوان امروزی نتواند با خانواده زندگی مسالمتآمیز داشته باشد.
4. جوان به هر اندازه که بزرگتر میشود، میل به استقلال نیز در او تشدید میشود و همین، پدر و مادرها را نگران میکند؛ به گونهای که فرزندان جبههگیری میکنند و میگویند: پدر و مادرها به ما اعتماد ندارند. بنابراین برای اثبات این موضوع که من هم میتوانم مستقل و به دور از پدر و مادر زندگی کنم، به زندگی مجردی روی میآورد.
5. سبک زندگی والدین و جوانان متفاوت است و فرزندان دوست دارند به گونهای دیگر زندگی کنند. تمایل دارند رفتوآمدهای خاص خود را داشته باشند. تیپ خاصی داشته باشند و فلان لباس را بپوشند. حتی در درون خانواده نیز چه بسا جوان و نوجوان تمایل دارد با دوستان خود بنشیند، موسیقی گوش دهد و با آنها در خانه بگوید و بخندد، اما پدر و مادرها همکاری نمیکنند و بعضی موضوعات را نمیپذیرند؛ مثلاً تذکر میدهند که صدای ضبطش را بلند نکند یا با صدای بلند نخندد و... در واقع گاهی رفتارهای والدین با فرزندان باعث میشود که آنان به فکر جدایی از خانوادهی خود باشند.
6. بعضی خانوادهها به جای توجه به حرف و خواستهی عضو جوان خود و به جای برخورد منطقی و گفتوگو با این عضو، با وی به مجادله میپردازند و در مقابل جوان قرار میگیرند. در واقع تحقیرها، سرکوفتها و بیتوجهی به برخی علایق و خواستههای جوانان و نبود گفتمان سازنده بین والدین و فرزندان زمینههای فرار فرد را از محیط خانواده و انتخاب زندگی مجردی فراهم میکند.
7. رواج تفکر فرزندسالاری و این ایده که فرزند هر چه دلش خواست میتواند انجام دهد و هیچ قیدوبندی برایش نیست، درست مثل همان چیزی است که در زندگی غربی و برای فرزندان و جوانان متصور است. در این تفکر، پدر و مادر از هیچ جایگاه اخلاقی و احترام و قداستی برخوردار نیستند و تحت هیچ شرایطی حق برخورد با رفتارهای فرزندانشان را ندارند؛ ولی در تفکر دینی، پدر و مادر هدیههای بزرگ خداوند به فرزندان هستند و فرزندان تحت هیچ شرایطی نباید موجبات ناراحتیشان را فراهم آورند. در این تفکر، در کنار پدر و مادر بودن و نگاه به چهرهی آنها، عبادت و سبب تقرب به خوبیها و فضایل و خداوند است.
"زندگی مجردی، سبکی جدید برای زندگی" یادداشت محمد جواد ولیزاده /اندیشکده برهان