تبیان، دستیار زندگی

کلیله‌ودمنه سیاسی‌ترین نثر کهن فارسی است

عیسی امن‌خانی در نشست نقد کتاب «نثر فارسی در سپهر سیاست» گفت:‌ کلیله‌ودمنه سیاسی‌ترین نثر ادبیات کهن فارسی است که داعیه‌ای سیاسی هم ندارد. از این‌رو در نهادینه‌ کردن قدرت موفق عمل می‌کند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
نشست هفتگی شهر کتاب

 نشست نقد و بررسی کتاب «نثر فارسی در سپهر سیاست» نوشته‌ مریم صادقی با حضور محمد کمالی‌زاده و عیسی امن‌خانی و همکاری گروه زبان و ادبیات فارسی شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.

در ابتدای این نشست، مریم صادقی نویسنده کتاب درباره نوشتن این اثر گفت: دو سؤال مهم را در نظر داشتم. یکی اینکه اصولاً نثرهای فارسی مورد بررسی چگونه خوانده شدند و درباره‌شان چه پژوهش‌هایی انجام شده است. دیگری اینکه این نثرها چه کارکردی دارند؛ مثلاً چرا تاریخ بیهقی، تاریخ جهانگشا، مرزبان‌نامه، کلیله‌ودمنه را به‌منزله‌ محورهای نثر انتخاب کرده‌ایم. کارکرد این متون از نظر من در دو حوزه بوده است: یکی لفظی و دیگری کارکردی. حوزه‌ لفظی را افرادی چون بهار یا شمیسا بررسی کرده‌اند. اما شمیسا هم مسأله‌ کارکرد را با اشاره‌ای گذرا به سطح فکری ابتر می‌گذارد و روی حوزه‌ لفظی متمرکز می‌ماند. در کتاب حاضر تلاش کردم کارکرد این نثرها را از زمان ورود اسلام به ایران بررسی کنم.

وی افزود: بر این باورم که این نثرها به‌منظور ایجاد، تثبیت یا تقویت، افزایش و تحکیم رویکردهای خاص سیاسی، دینی و به‌تبع آن اجتماعی نوشته شده است. دلیل اینکه این رویکرد اقناعی ادامه یافته است، این بوده که اندیشه ثابت بوده و کارکرد اینها براساس این اندیشه انجام گرفته است. به این معنی که از نظر کارکرد اقناعی تفاوتی بین تاریخ بلعمی و تاریخ جهانگشای نادری نیست، گرچه این دو متن فاصله‌ی زمانی بسیاری دارند. لفظ یا موضوع شاید متفاوت باشد، محور اصلی این کتاب‌ها یکی است. حکومت‌ها برای حکومت‌کردن به روشنفکران، نخبگان، اندیشمندانی نیاز دارند که مسیر را برای آنها صاف کند. این مسیر برای حکومتی با نام اسلام، جز با استناد به آیه و حدیث به صورت‌های مختلف امکان‌پذیر نیست. برای نمونه بیهقی شگردهای اقناعی را برای توجیه و تلقین تبعیت از حکومت به‌کار می‌گیرد.

این پژوهشگر در پایان گفت: قرآن افزون بر اثرگذاری در حوزه‌ الفاظ و بلاغت، از نظر عملکرد اقناعی هم الگوی نثر فارسی سیاسی بوده است.

در بخش دوم این نشست، محمد کمالی‌زاده با بیان اینکه نثر فارسی در طول تاریخ بسیار به سیاست پرداخته، رویکرد انتقادی کتاب را حاکی از سبکی عالمانه دانست. سپس ایرادهای جزئی و کلی‌ای را بر اثر وارد دانست و ضمن اینکه رعایت‌نشدن دقت ‌علمی؛ یعنی ارائه‌ نقل قول بدون ارجاع، نسبت‌دادن نظریاتی به افراد و ردکردن این نظریه‌ها بدون استدلال، نابه‌جا به‌کار بردن عبارت «ملی‌گرایی»، بی‌توجهی به کتاب‌های مرجع علوم سیاسی و اندیشه‌های اسلامی را ایراد جزئی کار دانست.

کمالی‌زاده در این باره گفت:‌ این موارد به چارچوب نظری کتاب باز می‌گردند. در اندیشه‌های سیاسی در اسلام، نظریه و تقسیم‌بندی کاملاً شناخته‌شده‌ای وجود دارد که متون سیاسی اسلامی_ایرانی را به چهار شاخه‌ فلسفه‌ سیاسی، شریعت‌نامه‌نویسی، سیاست‌نامه‌نویسی و اندرزنامه‌نویسی تقسیم است. در این تقسیم‌بندی کسانی مثل فارابی یا ابن‌سینا ذیل فلسفه‌ سیاسی، خنجی و ماوردی در ذیل شریعت‌نامه‌نویسی، خواجه نظام‌الملک در ذیل سیاست‌نامه‌نویسی و کتاب‌هایی مثل کلیله‌ودمنه و افرادی مثل ابن‌مقفع در ذیل اندرزنامه‌نویسی قرار می‌گیرند. اگر نویسنده به این تقسیم‌بندی واقف بود، فارابی یا خواجه نظام‌الملک را به اشتباه سیاست‌نامه‌نویس نمی‌خواند. مشخص‌بودن هدف نویسنده در این تقسیم‌بندی نیاز به توجیهاتی که در کتاب اخیر ضروری شده، رفع می‌کرد.

وی در ادامه گفت: مشکل دیگر، استفاده از اصطلاح «مهندسی فرهنگی» است که از این حوزه بسیار بعید است. اصطلاح مهندسی فرهنگی به حوزه‌ی سیاست‌گذاری فرهنگی و مدیریت برمی‌گردد و اصطلاحی علمی نیست، چه برسد به اینکه بخواهد چارچوب نظری قرار بگیرد. در علوم سیاسی، چارچوب سیاسی و اصطلاح علمی این مفهوم «فرهنگ سیاسی» است. نظریه‌پردازان فرهنگ سیاسی، آن را به فرهنگ سیاسی مشارکتی، تبعی، جزئی‌نگر و از سوی دیگر به سنتی و مدرن تقسیم‌بندی می‌کنند. نویسندگان مختلفی این چارچوب را در ایران پیاده کرده‌اند. در قرون میانه‌ اسلامی، شاهد ایجاد و رشد امارت‌های مستقل اسلامی در مرزهای سرزمینی هستیم که امروز به آن ایران می‌گوییم. در این نظام دو نوع امارت است: استکفا و استیلا. امیر استکفا از سوی خود خلیفه انتخاب می‌شد و امور آن منطقه را انجام می‌داد. امیر استیلا قدرتمندی محلی بود که با قوت شمشیرش امیر منسوب خلیفه را خلع می‌کرد. سپس از خلیفه می‌خواست به او مشروعیت بدهد. در این قرون از سویی خلافت عباسی در بغداد ضعیف است و مجبور است به این خلفا مشروعیت بدهد. از دیگر سو، این امیر متغلب (غلبه یافته‌) استیلا هم نیازمند کسب مشروعیت از خلیفه است. بنابراین، عمده‌ وظیفه‌ سیاست‌نویسان این بود که به امیران استیلا مشروعیت بدهند.

کمالی‌زاده در پایان سخنانش گفت:‌ اگر این موارد در بخش چارچوب ضروری ارائه می‌شد، مسائل بسیاری را ساده می‌کرد، انگیزه‌ نویسندگان برای نگارش این متون و همچنین نسبت میان قدرت حاکم و اپوزسیون بهتر فهمیده می‌شد. علیرغم این مسائل نظری کتاب پر از نکات مهم و نوآورانه است و جرئت نویسنده شایسته‌ تقدیر است.

عیسی امن‌خانی هم در بخش دیگر این برنامه، ضمن بیان اینکه ورود به پژوهش‌های میان‌رشته‌ای برای عمق‌بخشیدن به رشته‌های تخصصی ضرورتی جسورانه است، پژوهشگر این حوزه را در معرض نقد متخصصانی از حوزه‌ای دیگری دانست و گفت: ارزش ویژه‌ کتاب «نثر فارسی در سپهر سیاست» خارج‌شدن از سبک‌شناسی معمول که نهایتاً با زبان‌شناسی پیوند می‌خورد و واردشدن به حوزه‌ی اندیشه‌ سیاسی است. نویسنده پیشینه‌ بسیار مفصلی از کارهایی ارائه کرده که در حوزه‌ سبک‌شناسی انجام شده است. وقتی می‌خواهیم متنی را بررسی کنیم یا متن‌هایمان ساده‌اند و نویسنده ایدئولوژی‌ای ندارد؛ مثل متن‌های سیروس شمیسا یا خطیبی که در آنها می‌توانید بدون مباحث نظری وارد نقد آنها شوید. اما زمانی، نویسنده ایدئولوژی‌ای دارد و برای واردشدن به متن او بایستی به اندیشه‌ی سیاسی او توجه کنیم. بهار سوسیال‌دموکرات بود و هنگامی که سیر تطور نثر را می‌نویسد، با اندیشه‌ سوسیال دموکرات‌ها وارد عمل می‌شود. بهار باور دارد که بایستی به‌تدریج حرکت کرد و هیچ نوع انقلابی را نمی‌پذیرد. در جایی از کتاب اشاره شده که بهار می‌گوید ما از قرن شش به این سو، انقلابی ادبی داریم و نثرمان رو به انحطاط می‌رود. در اینجا مفهوم «انقلاب» و «افول» در کنار هم به همان بحثی برمی‌گردد که با تقی رفعت دارد. بدون دانستن این پیشینه، نمی‌توان کسی مثل بهار را نقد کرد. اینجا نویسنده با نادیده‌گیری پس‌زمینه‌ ایدئولوژیک، به این نتیجه می‌رسد که «استاد بهار سبک نادرستی را در سبک‌شناسی بنیان نهاد». بهار سبک‌شناسی‌ای را براساس نظریه‌ی سوسیال‌دموکرات بنیان گذاشت.

وی افزود:‌ نویسنده به نقل از خرمشاهی، انعکاس مفاهیم جدید چون آزادی را به گذشته نادرست می‌داند، اما خود از ملی‌گرایی، ایدئولوژی، روشنفکر، دانشگاه الازهر، آزادی‌خواهان سیاسی در قرن شش و هفت صحبت کرده و کارکرد حکومت توتالیتر را به حکومت‌های اقتدارگرای آن دوره اطلاق کرده است که انعکاس ذهنیت ما به قرن‌های گذشته است. به نظر، بعضی از منابع دست نویسنده را در نتیجه‌گیری بسته است. در چند جا به راوندی ارجاع شده است. راوندی محققی عضو حزب توده‌ بود و در «تاریخ اجتماعی ایران» کاملاً در حوزه‌ اندیشه‌ چپ است. از این‌رو، درباره‌ سامانیان که ملی‌گرا تصور می‌شدند، نگاه مثبتی ندارد. گرچه این کار بزرگی بوده، کاری علمی‌ای نبوده است.


کلیله‌ودمنه؛ سیاسی‌ترین متن کهن فارسی


امن‌خانی انتخاب کلیله‌ودمنه را بسیار هوشمندانه دانست، اما بررسی اندیشه‌ی سیاسی بعد از اسلام به‌منزله‌ زمینه‌ای برای بحث پیرامون این اثر را بی‌مناسبت دانست و گفت: این متن در اندیشه‌ سیاسی ایرانیان ارزشی به‌مراتب بیشتر از آثاری مثل شاهنامه و گلستان سعدی دارد. چون قدمت آن به پیش از اسلام می‌رسد. در جهان پیش از اسلام معمولاً ترجمه انجام نمی‌شد، اما این متن بارها ترجمه شده است. این سیاسی‌ترین متن ما است که داعیه‌ای سیاسی هم ندارد، از این‌رو در نهادینه‌ کردن قدرت موفق عمل می‌کند. کلیله‌ودمنه انعکاس‌دهنده‌ اندیشه‌ ایرانشهری است، ولی نویسنده صرفاً یک بار به این اندیشه اشاره می‌کند. گرچه جزئیات را با دقت ذکر می‌کند، اینها را به شکل یک مجموعه کنار هم نمی‌آورد. افرادی مثل سید جواد طباطبایی، تقی رستم‌وندی در آثارشان از تأثیر اندیشه‌ ایرانشهری در برخی آثار نوشته‌اند. اندیشه‌ ایرانشهری که بخشی از آن از هند گرفته شده است، اندیشه‌ای منسجم است. انوشیروان، پادشاه ساسانی، به درایت دریافته بود که برای ساختار دادن به جامعه، افزون بر زور باید از اندیشه هم بهره جست. وجه اندیشگی را از کلیله‌ودمنه می‌گیرد تا نظام طبقاتی را- چنان‌که در هند بود- در ایران پیاده کند. برای بررسی پیشینه‌ کلیله‌ودمنه بهتر بود نویسنده از اندیشه‌ ایرانشهری دوره‌ پیش از اسلام آغاز می‌کرد و برگرفتن این اندیشه را در دوره‌های مختلف تحلیل می‌کرد.

منبع: مهر