تبیان، دستیار زندگی

توصیف آفتاب

دو شعر از عبدالمجید فرائی به مناسبت اعیاد شعبانیه
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
اعیاد شعبانیه

می خواستم من ازتو نویسم،مع الاسف

یک واژه همطراز تو ، پیدا نمی شود

فقر کلام می شکند ، پشت نظم ر ا

درقالب تو ، شعر و غزل جا نمی شود

پرواز تو ، بلندتر از واژه گان ماست

هرگفته: درمقام تو ، معنا نمی شود

زیبا ترین کلام به پایت نمی رسد

چون پای مور قابل اهدا ،نمی شود

حرف حدیث عشق تو،حتماگرانبهاست

با قطره شرح وسعت دریا نمی شود

از تو اگر نظر نشود ،شعر ابتر است

طبع وقریحه بی تو ،شکوفانمی شود

گفتی"فرائی" ازگل زیبای پنج تن"ع"

توصیف آفتاب، زچون ما ، نمی شود

میزان هستی

مرا یک قبله، آن کوی حسین است

دلم ، در بند ابروی حسین است

طواف کربلا ، خو اهد وجودم

دلم ،پروانه ی کوی حسین است

به من آموخت یارم ، اسم اعظم

همانا ، نام دلجو ی حسین است

مشامم می ر سد ، بوئی ز جنت

یقین دارم،که آن بوی حسین است

میان خیر و شر ، میز ان هستی

عیار حق ،ترازوی حسین است

تو می بینی ، تنم اینجاست اما

دل دیوانه، پهلوی حسین"ع"است

توجنب وجوش می بینی ،درایندل

همه ازلطف ونیروی حسین است

بخواند فاخته کوکو ، بدانید

همان سودای کوکوی حسین است

مسلمان ، گبر و ترسا و کلیمی

یکایک محو هوهوی حسین است

اگر درمان درد خویش خواهی

طبیبم گفت :داروی حسین است

" فرائی " شاه بیت زندگانی

به شیعه،رسم والگوی حسین است

منبع: تبیان