سقوط محمدرضاپهلوی
فروردین 1357 و آغاز ناآرامی ها در ایران!
در بین دهه چهل و پنجاه شمسی، اقتصاد ایران به سرعت رشد نمود و این باعث افزایش خودبزرگبینی شاه شده بود. گزارشی از سازمان سیا عنوان میکند که شاه خود را «دارای یک مأموریت الهی» برای اداره کشورش میداند. به دنبال این پیشرفت شاه سیاستهای سختی علیه نیروهای چپگرا و میانهرو پیش گرفت...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : جمعه 1397/01/31
شاه رضا [محمدرضا پهلوی] سالها از کشور خود به عنوان جزیره ثبات درخاورمیانه یاد میکرد و آن را الگو و نمونهای برای دموکراسیهای رو به زوال غربی میدانست. اما امروزه اقتصاد ایران در آستانه آشفتگی قرار دارد و مردم سر به شورش و عصیان برداشتهاند. کار به جایی رسیده است که حتی خشونت و ترور سازمان مخوف و قدرتمند ساواک نیز دیگر نمیتواند اپوزیسیون را به وحشت اندازد.
«تنها رژیمهایی در معرض خطر قرار میگیرند که رشد طبیعی ندارند اما رژیم ما از ۲۵۰۰ سال پیش به صورت طبیعی رشد کرده است.» این بخشی از سخنان شاه بود، شاهی که از تحقیر منتقدان حکومت فردیاش هم ابایی نداشت: «این ملت پادشاهشان را به چشم پدر، رهبر و آموزگار خود میبینند.»
اما پادشاهی که از ۳۷ سال پیش بر تخت سلطنت تکیه زده امروزه شاهد خیزش عظیم و خشمآلود بیش از ۳۵ میلیون مردمی است که علیه حکومت کهنه و پوسیده وی برخاستهاند، همان حکومت سلطنتی که امروز در خطرناکترین وضعیت خود بعد از سال ۱۹۵۳ قرار دارد، یعنی همان سالی که مصدق، نخستوزیر چپگرای ناسیونالیست، شاه را تبعید کرد. در آن زمان البته این آمریکاییها بودند که شاه و تاج و تختش را نجات دادند اما امروز آمریکاییها شاهد بیدستوپای رویدادهای تخت طاووس هستند زیرا نمیخواهند به صورت ناخواسته به ناآرامیها دامن بزنند.
جیمی کارتر، یا همان به اصطلاح رسول و فرستاده حقوق بشر، در دوران مبارزات انتخاباتی از این متحد ایرانی خود به عنوان کسی که حقوق بشر را پایمال میکند یاد میکرد اما همین آقای کارتر پس از پیروزی در انتخابات و در مقام رئیسجمهور ایالات متحده به تشکیلات تحت امر خود دستور داد که ایران را به عنوان یکی از مهمترین صادرکنندگان نفت و مشتری سلاحهای آمریکایی از فهرست تحریمشوندگان مستثنی کند.
سقوط قیمت نفت و از بین رفتن رژیم
سقوط قیمت نفت در میانه سال ۱۹۷۵ باعث سقوط اقتصادی، تورم فزاینده در سالهای ۱۹۷۵ تا ۷۷ شد و نارضایتی عمومی را باعث شد. فرار سرمایهها از ایران آغاز شد. همزمان، سه قشری مهمی که انقلاب مشروطه را باعث شدهبودند -روشنفکران، بازاریان و علما- بهطور فزایندهای با نظام بیگانه میشدند.
زنجیرهای از اقدامات نسنجیده شاه از سال ۱۳۵۴ علیه علما باعث شد تا ، نیروهای انقلابی برای سرنگونی شاه به حرکت در آیند. از جمله این اقدامات، موارد زیر را میتوان برشمرد: تخریب بازار قدیمی اطراف مشهد، اعلام تقویم شاهنشاهی به جای تقویم هجری، موافقت با طرحهای کاهش بودجه جمشید آموزگار ، آخرین از این سری اقدامات، انتشار مقاله توهینآمیزی با عنوان ایران و استعمار سرخ و سیاه در روزنامه نیمهرسمی اطلاعات به تاریخ هفت ژانویه ۱۹۷۸ (۱۷ دی ۱۳۵۶) علیه امام خمینی بود. مقالهای که گفته میشود توسط وزارت اطلاعات تهیه شدهبود. تظاهرات خشونتآمیز طلاب قم سرکوب شد و تلفات جانی به همراه داشت.
اما روشنفکران ایرانی نیز مانند دگراندیشان در بلوک شرق جان تازهای گرفته و از کارتر درخواست کردهاند که از حاکم کشورشان رعایت حقوق بشر را خواستار شود. نمایندگان سابق مجلس، حقوقدانان، دانشجویان و مقامهای روحانی طی نامههای سرگشاده و یا مقالات و همینطور از روی منابر خواهان آزادیهای مدنی و انحلال حزب «رستاخیز» شدهاند؛ همان حزبی که به فرمان قیصر، هر ایرانی از بدو تولد به عضویت آن درمیآید.
هنگامی که شاه در پایان سال گذشته به دیدار کارتر در واشنگتن رفت و تلویزیون ایران بر حسب وظیفه همه جزئیات مراسم را پخش کرد، مردم عادی برای نخستین بار آنچه را که تا قبل از آن نادیدنی بود به چشم خود دیدند. آنها دیدند شاه که در خانه خود همواره سوژه و مورد دستبوسی دیدارکنندگان قرار دارد، هنگام دیدار از بهترین متحد خود چگونه هدف خشم تظاهرکنندگان قرار میگیرد.
آن تصاویر ارسال شده از آمریکا اثری مانند یک جرقه داشت، جرقهای که بر هیزمی میافتاد که از مدتها پیش انبوه و متراکم شده بود. همه چیز از قیام گروهی از طلاب علوم دینی در قم آغاز شد؛ قیامی که بر اساس گزارشهای رسمی شش نفر و بر اساس اخبار غیررسمی شصت نفر در جریان آن مورد اصابت گلوله قرار گرفته و کشته شدند.
این حرکت اما در تبریز ادامه یافت یعنی در شهر مرکزی استان شمالی آذربایجان. در این شهر بود که جمعیت ۶۰ هزار نفری تظاهرکنندگان به مدت دو روز بر خیابانها حکومت کردند. نیروهای ارتش در ساعات آغازین البته این خیزش را سرکوب کردند و برای این کار از مسلسلهای خودکار و تانک نیز استفاده کردند.
دولت اقرار کرد که چند ده نفر در جریان این درگیریها کشته شدهاند اما شاهدان عینی از صدها قربانی میگویند. پس از کشتار تبریز بود که آتش ناآرامیها هر روزه در دیگر شهرها و روستاها نیز شعلهور شد. آژانس خبری پانا از تظاهرات در ۳۰ شهر تا این لحظه خبر میدهد و در جریان همه این تظاهرات خشونتبار عدهای جان خود را از دست داده و قربانی شدهاند و علاوه بر آن دفاتر حزب منفور رستاخیز، بانکها و ادارات دولتی نیز به آتش کشیده و تخریب شده است.
اتحادیههای به اصطلاح زیرزمینی اقدام به سازماندهی اعتصابات کردند و فروشندگان و تجار بازار یعنی همان محلی که در مشرق زمین همواره نزدیکترین نهاد به مردم عادی و نبض تپنده زندگی است، در این اعتصابها شرکت کردند و بدین ترتیب همه بازارها در سراسر کشور تعطیل شد.
در بسیاری از شهرها مأموران ژاندارمری و سربازان مسلح با سلاحهای خود به تظاهرکنندگان پیوستند و یا به گروههای مسلح مخفی از جمله گروه چریکهای فدایی خلق ملحق شدهاند. در یکی از پادگانهای تبریز یک سرباز در حرکتی عجیب و جنونآمیز افسران و همقطاران خود را به رگبار گلوله بست. در شب کریسمس یک سرتیپ ظاهرا به جرم جاسوسی به نفع اتحاد جماهیر شوروی تیرباران شد. افزون بر آن همین جمعه گذشته بود که یک ژنرال بازنشسته ارتش که در جریان ناآرامیهای ماه مارس و به عنوان «جاسوس کمونیست» بازداشت شده بود در زندان درگذشت.
شکاف میان آرزوهای بلندپروازانه شاه و تصور وی از قدرت نظامی و صنعتی کشور و واقعیتهای یک اقتصاد مریض، از ایران کشوری پدید آورده است که به هیچ عنوان نمیتوان در آن پلی بین آن ساختار حکومتی کهنه و منسوخ با سرزمینی در حال توسعه زد و این دو را به هم پیوند داد.
روزنامه محافظهکار سوئیسی «نویه تسورشر تسایتونگ» به تازگی طی گزارشی از رویدادهای ایران نوشته است: «وقایعی که در ایران میگذرد شباهت زیادی به وقایع اتیوپی دارد.» در اتیوپی یک قیصر سرنگون شد، همان قیصری که رژیمش مانند رژیم شاهنشاه از صدها سال پیش رشدی طبیعی داشت.
پی نوشت:
1- گزارش اشپیگل از آغاز ناآرامیها در ایران چهل سال پیش، تاریخ ایرانی
2- تاریخ معاصر ایران
«تنها رژیمهایی در معرض خطر قرار میگیرند که رشد طبیعی ندارند اما رژیم ما از ۲۵۰۰ سال پیش به صورت طبیعی رشد کرده است.» این بخشی از سخنان شاه بود، شاهی که از تحقیر منتقدان حکومت فردیاش هم ابایی نداشت: «این ملت پادشاهشان را به چشم پدر، رهبر و آموزگار خود میبینند.»
[محمد] رضا پهلوی شاهنشاه آریامهر همواره اطمینان داشت که دموکراسیهای غربی به دلیل فقدان نظم و دیسیپلین به زودی سقوط خواهند کرد و نظام حزبی را «یک نمایش پرجنجال و مسخره» میخواند.
جیمی کارتر، یا همان به اصطلاح رسول و فرستاده حقوق بشر، در دوران مبارزات انتخاباتی از این متحد ایرانی خود به عنوان کسی که حقوق بشر را پایمال میکند یاد میکرد اما همین آقای کارتر پس از پیروزی در انتخابات و در مقام رئیسجمهور ایالات متحده به تشکیلات تحت امر خود دستور داد که ایران را به عنوان یکی از مهمترین صادرکنندگان نفت و مشتری سلاحهای آمریکایی از فهرست تحریمشوندگان مستثنی کند.
سقوط قیمت نفت و از بین رفتن رژیم
سقوط قیمت نفت در میانه سال ۱۹۷۵ باعث سقوط اقتصادی، تورم فزاینده در سالهای ۱۹۷۵ تا ۷۷ شد و نارضایتی عمومی را باعث شد. فرار سرمایهها از ایران آغاز شد. همزمان، سه قشری مهمی که انقلاب مشروطه را باعث شدهبودند -روشنفکران، بازاریان و علما- بهطور فزایندهای با نظام بیگانه میشدند.زنجیرهای از اقدامات نسنجیده شاه از سال ۱۳۵۴ علیه علما باعث شد تا ، نیروهای انقلابی برای سرنگونی شاه به حرکت در آیند. از جمله این اقدامات، موارد زیر را میتوان برشمرد: تخریب بازار قدیمی اطراف مشهد، اعلام تقویم شاهنشاهی به جای تقویم هجری، موافقت با طرحهای کاهش بودجه جمشید آموزگار ، آخرین از این سری اقدامات، انتشار مقاله توهینآمیزی با عنوان ایران و استعمار سرخ و سیاه در روزنامه نیمهرسمی اطلاعات به تاریخ هفت ژانویه ۱۹۷۸ (۱۷ دی ۱۳۵۶) علیه امام خمینی بود. مقالهای که گفته میشود توسط وزارت اطلاعات تهیه شدهبود. تظاهرات خشونتآمیز طلاب قم سرکوب شد و تلفات جانی به همراه داشت.
اما روشنفکران ایرانی نیز مانند دگراندیشان در بلوک شرق جان تازهای گرفته و از کارتر درخواست کردهاند که از حاکم کشورشان رعایت حقوق بشر را خواستار شود. نمایندگان سابق مجلس، حقوقدانان، دانشجویان و مقامهای روحانی طی نامههای سرگشاده و یا مقالات و همینطور از روی منابر خواهان آزادیهای مدنی و انحلال حزب «رستاخیز» شدهاند؛ همان حزبی که به فرمان قیصر، هر ایرانی از بدو تولد به عضویت آن درمیآید.
هنگامی که شاه در پایان سال گذشته به دیدار کارتر در واشنگتن رفت و تلویزیون ایران بر حسب وظیفه همه جزئیات مراسم را پخش کرد، مردم عادی برای نخستین بار آنچه را که تا قبل از آن نادیدنی بود به چشم خود دیدند. آنها دیدند شاه که در خانه خود همواره سوژه و مورد دستبوسی دیدارکنندگان قرار دارد، هنگام دیدار از بهترین متحد خود چگونه هدف خشم تظاهرکنندگان قرار میگیرد.
آن تصاویر ارسال شده از آمریکا اثری مانند یک جرقه داشت، جرقهای که بر هیزمی میافتاد که از مدتها پیش انبوه و متراکم شده بود. همه چیز از قیام گروهی از طلاب علوم دینی در قم آغاز شد؛ قیامی که بر اساس گزارشهای رسمی شش نفر و بر اساس اخبار غیررسمی شصت نفر در جریان آن مورد اصابت گلوله قرار گرفته و کشته شدند.
این حرکت اما در تبریز ادامه یافت یعنی در شهر مرکزی استان شمالی آذربایجان. در این شهر بود که جمعیت ۶۰ هزار نفری تظاهرکنندگان به مدت دو روز بر خیابانها حکومت کردند. نیروهای ارتش در ساعات آغازین البته این خیزش را سرکوب کردند و برای این کار از مسلسلهای خودکار و تانک نیز استفاده کردند.
دولت اقرار کرد که چند ده نفر در جریان این درگیریها کشته شدهاند اما شاهدان عینی از صدها قربانی میگویند. پس از کشتار تبریز بود که آتش ناآرامیها هر روزه در دیگر شهرها و روستاها نیز شعلهور شد. آژانس خبری پانا از تظاهرات در ۳۰ شهر تا این لحظه خبر میدهد و در جریان همه این تظاهرات خشونتبار عدهای جان خود را از دست داده و قربانی شدهاند و علاوه بر آن دفاتر حزب منفور رستاخیز، بانکها و ادارات دولتی نیز به آتش کشیده و تخریب شده است.
در زندانهای ایران که هر روز با زندانیان جدید پر میشد، زندانیان سیاسی علیه شرایط غیرانسانی زندانها دست به اعتصاب غذا زدند و همزمان طرفداران آنها در سراسر دنیا و به ویژه اعضای کنفدراسیون دانشجویان ایرانی خارج از کشور نیز تظاهراتهایی برگزار کردند.
در بسیاری از شهرها مأموران ژاندارمری و سربازان مسلح با سلاحهای خود به تظاهرکنندگان پیوستند و یا به گروههای مسلح مخفی از جمله گروه چریکهای فدایی خلق ملحق شدهاند. در یکی از پادگانهای تبریز یک سرباز در حرکتی عجیب و جنونآمیز افسران و همقطاران خود را به رگبار گلوله بست. در شب کریسمس یک سرتیپ ظاهرا به جرم جاسوسی به نفع اتحاد جماهیر شوروی تیرباران شد. افزون بر آن همین جمعه گذشته بود که یک ژنرال بازنشسته ارتش که در جریان ناآرامیهای ماه مارس و به عنوان «جاسوس کمونیست» بازداشت شده بود در زندان درگذشت.
شکاف میان آرزوهای بلندپروازانه شاه و تصور وی از قدرت نظامی و صنعتی کشور و واقعیتهای یک اقتصاد مریض، از ایران کشوری پدید آورده است که به هیچ عنوان نمیتوان در آن پلی بین آن ساختار حکومتی کهنه و منسوخ با سرزمینی در حال توسعه زد و این دو را به هم پیوند داد.
روزنامه محافظهکار سوئیسی «نویه تسورشر تسایتونگ» به تازگی طی گزارشی از رویدادهای ایران نوشته است: «وقایعی که در ایران میگذرد شباهت زیادی به وقایع اتیوپی دارد.» در اتیوپی یک قیصر سرنگون شد، همان قیصری که رژیمش مانند رژیم شاهنشاه از صدها سال پیش رشدی طبیعی داشت.
پی نوشت:
1- گزارش اشپیگل از آغاز ناآرامیها در ایران چهل سال پیش، تاریخ ایرانی
2- تاریخ معاصر ایران