کتاب عشق سیال از چه می گوید؟
مرثیه ای برای زوال عشق
کتاب عشق سیال مرثیهای است در غم از دست دادن پیوندهای انسانی. مرثیهای که اذهان خفته را بیدار میکند و سیاهی حاصل از خودخواهی را از قلبهای آدمیان میزداید. با ما در بررسی این کتاب همراه باشید
زیگمونت باومن در کتاب عشق سیال، روابط انسانی در دنیای کنونی را به تصویر میکشد که دستخوش دگرگونی و رو به زوال است. انسان دنیای حاضر بیش از آنکه پایبند به تعهد و پایداری در روابط باشد، از یکنواختی و ثبات میگریزد. این دگرگونی بیش از هرچیز معلول نظام سرمایهداری است که اصل منفعت را معیار رفتار قرار داده است. نگاه منفعتطلبانه، روابطی را تجویز میکند که برای فرد سودآور است و به محض پایان یافتنِ این سودآوری ماندن در رابطه را پیشنهاد نمیکند.
«قهرمان اصلی این کتاب رابطه انسانی است. شخصیتهای محوری این کتاب زنان و مردان هستند...» زنان و مردانی که ضمن احساس تنهایی و نیاز شدید به ایجاد ارتباط و همبستگی، از مرتبط بودن و احساس تعهد کردن گریزانند. تعهدی که پای آزادی آنها را میبندد مذموم است چرا که امکان تجربهی روابط عاشقانهی دیگر را بر روی فرد میبندد.
از نگاه باومن انسان کنونی به جای ایجاد ارتباط به دنبال پیوندهای گسستنی است. چرا که پیوندها را میتوان خاتمه داد بدون اینکه نه برای فرد و نه برای دیگری بحرانی صورت بگیرد. در پیوندها، فرد به راحتی میتواند دکمهی حذف را فشار دهد و به ظاهر در کنار عقل منفعتطلب خود پیش برود. با این همه آنچه ثمرهی این منفعتطلبی است، اضطرابهای روحی و احساس ناامنی است.
در دنیای حاضر، عشق معنای خود را از دست داده است. سرمایهداری حتی مفاهیم پالوده و بیآلایش انسانی هم چون عشق را نیز تحت تأثیر قرار داده است. سرمایهداری عشق را نیز که از دیرباز تجربهای واحد بود، با محصولات فرهنگی خود از قبیل تبلیغات، فیلم و سریال و ... تجربهای تعریف میکند که ممکن است به دفعات تکرار شود.
بیشتر بخوانید: عشق چگونه چیزی است؟ درباره تحکیم روابط خانوادگی |
باومن با نگاهی مقایسهای میان تعریف عشق در کتاب ضیافت افلاطون و آنچه که به عنوان عشق در دنیای امروزی تعریف میشود اینطور نتیجهگیری میکند: «عشق نه به معنی میل به چیزهای حاضر و آماده، کامل و بیعیب و نقص، بلکه به معنی میل شدید به مشارکت در ایجاد چنین چیزهایی است. عشق شبیه استعلاست.»
رسیدن به صفاتی که عشقورزیدن را ممکن میسازد و در این مسیر عاشق را یاری میدهد، هیچ در فرهنگ مصرفی امروزی که میل به استفادهی آنی دارد، ممکن نیست و اگر هم باشد، دستاورد نادری خواهد بود. باومن همچنین شهوت را در دنیای امروزی جایگزینی برای عشق تصور میکند. شهوت بر خلاف عشق، میل به تحلیل بردن و مصرف کردن و در نهایت نابود کردن دارد. این در حالی است که عشق میل مواظبت از ابژه و جذب سوژه در ابژه را دارد. اگر شهوت در نهایت فرد را ویران میکند، عشق تداومبخش است.
باومن هم چنین ازدواج در دنیای حاضر را با توجه به تغییر نگرش در انسان کنونی تحلیل میکند. از نگاه او انسان فرصتطلب امروزی میداند که داشتن خویشاوند سببی نیازمند سعی و تلاش روزانه است و به راحتی نمیتوان به آن پایان داد. زیستن بدون ازدواج در کنار یکدیگر به پلی غرق در مه میماند که نه تنها سرانجامی ندارد بلکه هرلحظه ممکن است خاتمه پیدا کند. پلی غرق در مهی که هیچ یک از طرفین میل به برطرف کردنش را ندارد. این در حالی است که خویشاوند سببی پلی است که به سرپناه ایمن خویشاند نسبی میرسد.
باومن نگاه به بچهها که عشق و ازدواج دو زوج را جاودانه میکنند را نیز در دنیای حاضر دستخوش دگرگونی میداند. بچهدار شدن مستلزم احساس نوعی تعهد هراسانگیز است که فرد ترجیح میدهد از آن چشمپوشی کند. بچهها امروزه تنها به ابژههای عاطفی بدل شدهاند. نیاز به فرزند تنها برای ایجاد لذت و شادی برای والدین است. نگاهی که در گذشته به فرزندآوری به عنوان ثمرههای اصلی رابطهی زناشویی داشتند از میان رفته است. فردیت پررنگ شده و نیازهای خودخواهانهی شخص رنگ گرفتهاند.
زیگمونت باومن در کتاب عشق سیال، مردان و زنان مدرنی را به تصویر میکشد که در چنگال نگاه منفعتطلب سرمایهداری حتی روابط پایدار انسانی خود را از دست دادهاند. مفاهیمی همچون عشق و عاطفه و احساسات ناب انسانی نیز دستخوش تغییر شدهاند. باومن ما را نسبت به پیامدهای ناگزیر این تغییرات هوشیار میکند تا در مقابل آن ایستادگی کنیم و تحت تأثیر تبلیغات و فرهنگی که سرمایهداری آن را ترویج میدهد، عمل نکنیم.
شناسنامه
نام کتاب: کتاب عشق سیال
نویسنده: زیگمونت باومن
مترجم: عرفان ثابتی
سال انتشار: 1384/ ققنوس