نقش خانواده در انجام وظايف دينى
«بسم اللّه الرّحمن الرّحيم»
اللهم صّل على محمّد و آل محمّد اللهى انطقنى بالهدى والهمنى التقوى
مدتى است تفسير سوره قصص را مىگوئيم رسيديم به آيه 35 كه خداوند به موسى گفت: برو پهلوى فرعون يه نفرى نمىشود دادشم هم بيايد او خوش بيانتر است راجع به خوش بيانى، و اينكه در امر به معروف و نهى از منكر گاهى حرف شما را گوش نمىدهند بايد با يكى ديگه بروى او ادبيّاتش، فصاحتش «هو افصح منّى» نفوذ و شرينى كلامش، گاهى وقتها حرف شما اثر نمىكند ولى حرف كسى ديگر اثر مىكند با او برويد گاهى حرف شما اثر مىكند يكى ديگر مؤيد شما، با او برويد گاهى وقتها نامه اثر نمىكند، طومار اثر مىكند، طومار اثر نمىكند، تلفن اثر مىكند، و گاهى تلفن اثر نمىكند راه پيمائى اثر مىكند، حساب كنيد كه چه كارى براى امر به معروف مؤثرتر است همان را عمل كنيد چه كارى براى جلوگيرى از فساد مؤثرتر است، گفت: داداشم هم با من بيايد، امتيازاتى دارد گفت: باشد داداشت را هم بهت مىدهم:
«قال سنشدّ عضدك بأخيك»:
«قال»: خداوند فرمود، «سنشد عضدك بأخيك و نجعل لكما سلطاناً فلا يصلون اليكما باياتنا» تا مىگويد: «انتما و من اتبعكما الغالبون» خوب: «قال سنشدّ عضدك»
«عضد» يعنى بازو، من بازويت را با برادرت محكم مىكنم به قول امروزيها پشتت را گرم كرده و مىبندم به مناسبت «عَضُد» يه چيزى يادم افتاد الان، حرف بدى هم نيست كه خوشا به حال كسى كه پسرش عضدش باشد يعنى بازويش باشد، از سعادتهاى مرد اين است كه پسرش همكارش باشد و از سعادتهاى مرد اينكه اولادهايش شكل باباش باشد كه وقتى نگاه به پسرش كرد ياد پدرش افتاده كه خدا بابايش را بيامرزد يه همچنين شكلى داشت يعنى همينكه هم شكل بابا بودن يه امتياز است از سعادت مرد است، همكار بابا بودن هم يك امتياز است. «عضد» يعنى بازو.
در روايات داريم اولاد بازو است، الان كه مىگويند: اولاد كمتر زندگى بهتر، چون ديگه اولادها بازو نيستند، شكمند، تا مىگويند هفت بچه، يعنى هفت شكم، مىگويد: مادرش بگردد بدبخت، جند تا، 9 تا بچه، اوه، اوه، چون اولاد مساوى شده است با شكم بدبخت شدهاند، اما اگر اولاد مساوى بود با، تا مىگفتند چهار تا بچه دارد، ماشاءاللّه 8 تا بازو دارد، چون نسل ما نسل كار نيست. بعضى هاشون مىخواهند كار نازك بكنند، نون كلفت بخورند، عوض اينكه كار كلفت بكنند نون نازك بخورند به عكس شده صبح يه دستمال بردارد به شيشه بمالد، يه دو تا دگمه هم پاى كامپيوتر بزند بعد هم مرخصى و اضافه كار و خلاص، خلاصه جمله اين است كه در روايات ما اولاد «عَضُد» است، «عَضُد» با «عين» صاد، ضاد يعنى بازو، و ما بايد برويم به سمت اينكه بچههامون هنر هم داشته باشند، اگر مىخواهيم گرسنگى نخوريم، اگر مىخواهيم وابسته نشويم، يكى از مشكلاتى كه يه وقت در مجمع مهمى بوديم، صحبت مىشد مىگفتند: فلان روستا ديپلم نمىخواهد، گفتند چرا آن وقت يه كسى يه همچنين حرفى زد، چقدر قابل تحمل است؟ گفت: اگر ديپلم بگيرد ديگه دنبال كشاورزى نمىرود، مثلاً فكر مىكنند كه صبحى يك نامهاى به دستم رسيده بود از يك فوق ليسانس آنقدر توپيده بود كه چرا ما تحصيل كردهها را مىبرند سربازى از ما استفاده كنند خيلى خوب، حرف دوّمش قبول است، بايد، تحصيل كردهها در جاى خود، استفاده بشود، يه تحصيل كرده مثلاً ننشيند يه كار ساده بكنه، بالاخره نظام يا نظام خرجش را داده يا خودش خرج خودش را داده، بالاخره عمرى را در تحقيق گذرانده حالا بايد از سوادش استفاده كرد، اما ايشان، اين تكهاش درست است اما اينكه من نبايد بروم پادگان چرا، حضرت على عليهالسلام دو، سه ميليون برابر تو سواد داشت اسلحه دست مىگرفت تو حالا فكر مىكنى فوق ليسانس، يا حجةالاسلامى، نبايد كلت و اسلحه تو، كشورى كه دور تا دورش دشمن است و دارد تهديد مىشود، زن و مردش بايد با اسحه آشنا بشوند سربازى را بايد رفت حالا دكتر و آيت الله هم هستى سربازى را بايد رفت، اينكه بله، بايد گفت من يه دوره كوتاه ببينم منتهى براى كارهاى بعد از آموزشى، استفاده اين، يعنى حرفش 50 درصد درست است 50 درصد واقعى آخه بعضى 50 درصدها بى ارزش است اين از آن 50 درصدهاى با ارزش است، 50 درصد بى ارزش مىدانى مثل چى؛
يه كسى گفتند: شنا بلدى گفت 50 درصد، گفتند چطور گفت: شيرجه مىروم ديگه بيرون نمىآيم (خنده حضار) گفت: پس
اين از آن 50 درصدهاى بى ارزش است، با آقا چرا مسافرت مىروى، من 50 درصد، دو تا لاستيك دارم و دو تا ندارم. يعنى هيچى ماشين بايد، بعضى 50 درصدهابى ارزش است و اين پنجاه درصد با ارزش بود.
يه كسى گفت: من پسر امام فلانم، گفتند: امام دو تا بچه داشت يه خوب و يه بد گفتم من از خوباش هستم. (خنده حضار)
«قال سنشدّ عضدك بأخيك»: موسى يار خواست. جواب: خدا يارش داد. از اين يه درس مىگيريم كه دعاى انبياء مستجاب است.
«و نجعل لكما سلطانا» من براى شما سلطان قرار بدهم، در قرآن 25 مرتبه كلمه سلطان آمده اكثرش سلطنت علمى است، مثلاً مىگويد: «آتينا موسى باياتنا و سلطان مبين»: حضرت موسى را آيه بهش داديم «و سلطان مبين» يعنى استدلال. يا در سوره «الرحمن» كه اگر مىتوانيد «تنفذوا من اقطار السموات» اگر مىتوانيد نفوذ كنيد توى آسمانها. «فانفذوا» نفوذ كنيد بعد مىگويد «لا تنفذوا الا بسلطان» مگر اينكه با قدرت علمى بتوانيد توى آسمانها را بشكافيد برويد بالا در قرآن 25 مرتبه كلمه سلطان آمده 5 تا مال سلطنت مادى، يعنى قدرت مادى و اكثرش مال قدرت علمى است. موسى بازو مىخواهى؟ داداشت بازو، ضمناً بهت بگويم خبر خوشحالى كه من «و نجعل لكما سلطاناً» قدرتى به شما مىدهم كه هر كس نسبت به حرف و منطق «موسى و هارون واتبعكما» و پيروان شما «الغالبون» شما پيروز مىشويد. خوب.
حمايت بستگان در گرمى مبلّغ خيلى اثر دارد كسى اطرافيانش يارش باشند. يكى از موفقيتها اين است كه اعضاء خانواده يارش باشند. داداش و همسر و برادر و پسرش، يكى از موفقيتها اين است كه اعضاء خانواده يارش باشند. داداش و همسر و برادر و پسرش، يكى از موفقيتهاى اميرالمؤمنين (عليه السلام) همسرى مثل زهرا (سلام اللّه عليها) بود و همسرى مثل خديجه براى پيغمبر (صلّ اللّه عليه و آله و سلم) و زينب (سلام اللّه) براى امام حسين (عليه السلام) اينكه اطرافيان آدم كمك كنند اين خيلى مهم است چون باقىها هم مىگويند: اين قبولش دارد. من اگر توى خانه ايستادم خانمم پشت سرم نماز خواند، همه مردم ايران مىگويند: معلوم مىشود اين آدم خوبى است چون زنش هم كه صبح تا شب با اوست قبولش دارد اما اگر آدم يه جايى نماز خواند، 5 هزار نفر هم به من اقتدا كردند ولى هيچ كس مرا نمىشناسد، چون مىگويدها. اينكه اطرافيان آدم، آدم را قبول داشته باشند.
«سنشد عضدك بأخيك» داداش بزرگتر تو، تو را قبول داشت مهم است، از عظمتهاى حضرت امام اين بود كه مرحوم آيت اللّه پسنديده، برادر بزرگ امام (ره) بود اما نماينده امام (ره) بود در دفتر مقام معظم رهبرى افرادى پاسخ به سؤالات مىدهند در قم كه سنشان از مقام معظم رهبرى بيشتر است. و سابقه تحصيلاتشان هم خيلى ممتد است مىگويند: عجب اينها خودشان مجتهدند دارند فتواى ايشان را مىگويند. اينكه افرادى كه سنشان بيشتر است وافرادى كه از عمق همديگر را مىشناسند اينها بيايند حمايت كنند اين خيلى مهم است، هارون سنش از موسى بيشتر بود اما يه برادر بزرگ برادر كوچك را قبول داشت
تهمت شيوه مخالفان حق
خوب برويم سراغ آيه بعد.
«فلمّا جاءهم موسى» موسى نيرو مىخواست خدا بهش داد، داداشش حضرت موسى آمدند پهلوى فرعون «فلمّا جاءهم موسى باياتنا»: وقتى حضرت موسى معجزه خودش را نشان داد «قالوا ما هذا الّا سحر»، «ما سمعنا بهذا فى آبائنا الاولين» آيه 35، 36 مىفرمايد كه:
«فلمّا جاءهم موسى» وقتى حضرت موسى آمد سراغ فروعون «باياتنا» با معجزاتى كه داده بوديم بهش عصا اژدها شد «بيّنات» معجزات روشن «قالوا» به جاى اينكه قبول كنند در پاسخ گفتند: «ما هذا الّا سحر» نيست اين حركت تو مگر سحر. اين كه عصا اژدها شد سحر است «ما سمعنا بهذا» ما يه همچين حرفهايى را نشنيدهايم حرف تازه آوردهاى «ما سمعنا بهذا» ما همچين حرفهايى نشنيدهايم «فى ابائنا الاولين» اين چه پيامى دارد.
2مسئلهاى كه در مقابل معجزه مىگويند «سحر» تهمت سادهترين راه هايى است كه يه كسى را از گردونه بيرون كنند. تهمت ما افراد عزيزى را داشتيم كه با تهمت روى هوا كردند. تهمت دروغ، دروغ دروغ، توى همين تلويزيون كه من دارم صحبت مىكنم افراد عزيز ومحترم، بايد تهمت روى هوا رفت تهمتى كه يك در ميليارد حقيقت نداشت. به عاقلترين افراد كه انبياء هستند مىگفتند: ساحر، اصلاً مىگفتند: مجنون، ديوانه، هركسى عقلش از همه بيشتر است، مىگفتند: ديوانه. به اميرالمؤمنين (عليه السلام) كه بيشتر از همه نماز مىخواند مىگفتند مگر نماز مىخواند. گاهى به افرادى كه زندگى شان بسيار ساده است مىگويند: فلان برج را دارد. بله ما داريم آدم هايى كه بردند، خوردند. اما به آن هايى كه بردند و خوردند كسى چيزى نمىگويد، به ديگران مىگويند خدا رحمت كند مرحوم امام (ره) را كه مىگفت: آنكه فحش مىدهد به بهشتى فحش مىدهد يعنى به آخوند خوبه فحش مىدهد والّا هستند آدم هايى كه بردند و خوردند اما كار به اونها ندارند، كار به اين دارند كه اين ممكن است كه يه روزى در مقابل استكبار يه زمانى يه حرفى بزند، بيائيم او را بشكنيم، اصلاً رمز اينكه آية اللّه صدر را شهيد كردند چون به صدام گفتند: اين صدر همان خمينى است. چند سال سنّش كوچكتر است اگر باشد روح همان است. خون همان و فكر هم همان است، اصلاً نگذاريد از اول بزرگ بشود. «سحر» تهمت سحر مواظب باشيم
نو بودن، دليل باطل بودن نيست
بعد هم مىگويد؛ اين را در نياكان نشنيدهايم، مسئله نياكان چقدر ارزش دارد. ميراث فرهنگى و آثار باستانى، سابقه هست، سابقه هم مىتواند ارزش باشد هم خيلى نمىتواند ارزش باشد، آياتى داريم سابقه ارزش است مثلاً قرآن مىگويد:
«شرع من الدين ما وصّى به نوح» پيامبر همين حرفها كه به تو زديم همين حرفها را به نوح و ابراهيم. موسى و عيسى زديم حرفهاى تو سابقه دارد. سابقه خود شحص ارزش است.
پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلم) مىگفت: بابا من كه نو نيستم يه مرتبه كه وارده مكه نشدهام 40 سال در ميان شماها زندگى كردهام «ما كنت بدعاً من الرسل» من كه پيامبر اولى نيستم قبل از من پيامبران بودهاند «ولقد بعثتم فيكم عمرا» عمرى من توى شما بودهام، سابقه ارزش است.
در مسئوليتى كه به استاندار مىدهد، اميرالمؤمنين (عليه السلام) به مالك اشتر مىگويد:
كارهايى كه سابقه خوب دارد، اين هايى كه حالا يه سابقهاى دارند حالا چكار دارى حالا كارش نداشته باشى. هزار و حدود چهار صد سال است اين قبر حضرت رقيه و حضرت زينب (سلام اللّه عليهما) مركز دلگرمى شيعخ بوده و تاريخ شام و مظلوميت اهلبيت (عليهم السلام) آنجا همين قبر كوچولو نشان داده حالا شما تحقيق كنى آيا حضرت رقيه در شام بود يا در ده كيلومترى شام بابا ول كن ديگه بعضى تحقيقات، تحقيقات خنك است، محققش هم بندهخدا مشكل پيدا كرده، روضه مىخوانديم آقا يه روضهاى مىخواهند همه يه حالى داشتند. مىخواست بگويد شمر روى سينه امام حسين (عليه السلام) نشسته بود آقايان طلبه دقت كنند. دانشگاه، و هركسى پاى تلويزيون نشسته يا معلم و طلبه و روحانى دقت كند براى آنها. روضهاى بود و همه حالى داشتند گريه مىكردند مىخواست بگويد شمر روز عاشورا رفت روى سينه امام حسين (عليه السلام) نشست. «و جلس» نشست «جلوس» نشست همينطور كه گريه مىكردند گفت در يكى از نسخههاى خطى داريم «فجلس» حالا يا «و جلس» يا «فجلس» اصلاً حال همه را گرفت. اسمش را هم مىگذارد پژوهش، تحقيقات مرده شور تركيب اين تحقيقات را ببرد (خنده حضار) حال همه را گرفت. حالا بيائيم ثابت كنيم كه قبر رقيه اينجا بوده يا اونجا چاهى كه يوسف در او افتاد شمال شرقى كنعان بوده يا جنوب غربى بابا ولم كن، يه سرى بازى با الفاظ، بازى با، حالا اسمش هم تحقيقات باشه، اولين پرده كعبه را يمن بافتند يا شام، حالا چى، مثل اينكه آدم رساله بنويسد كه، حسينيه جماران چند تا موزائيك دارد. حالا مثلاً كه چى، بوعلى سينا چند كيلو است (خنده حضار) مادر شيخ مفيد «بَگُم» بود يا «فاطمه بَگِم» بابا ولم كن (خنده حضار) يه سرى تحقيقات، شرح حال علما را مىخوانى مىبينى يه چيزهايى نوشته كه هيچ لازم نيست بنويسند، روشن فكرها سفرنامه مىنويسند كسى نمىخواند، سه بعد از ظهر وارد اتريش شديم من چه خاكى به سرم كنم حالا چهار وارد مىشدى؟ قهوه خورديم، حالإ؛ ّّ من چه خاكى به سرم كنم چاى مىخوردى، حالا يا چاى خوردى يا قهوه، سه بعدازظهر يا دو بعدازظهر چه نقشى دارد، آنقدر آن آقايانى كه، دقت كنيد، آنقدر كتابها قابل خلاصه نويسى است، كتابهايى هست كه صد صفحه است ولى حرف جا بيش از 5 صفحه بيشتر نيست، سخنرانىها آنقدر آب توش است. سخنرانى مىكند مىخواهد بگويد اى مردم، اى مردم را باز مىكند، اى مردم كارگر، كشاورز، روحانى، ارتشى، بسيجى، خانه دار، دانشجو، بابا اى مردم (خنده حضار) حالا ديگهاى مردم مردم را چقدر آب توش مىكنى، بازى با الفاظ، بازى توى سفرنامهها، پژوهشهاى بى لغو، رسالههاى دانشگاهى كه مشكلى را از جامعه و فرد حل نمىكند، مىخواهى رساله بنويسى يه رساله بنويس نقش زن در انقلاب، حالا بيائيم ثابت كنيم كلثوم همان زينب بوده يا دو تا بودهاند. حالا يا دو تا يا يكى، يا اين و آن، نقش زن در اسلام و تبليغات اسلام، شما راجع به حضرت زينب (سلام اللّه عليها) صد تا سوژه زنده مىتوانى تحويل بدهى چرا بحثى مىكنى كه اين تحقيق بشود؟ و لذا 350 تا «اعوذ» داريم توى كامپيوتر، يعنى پناه مىبرم به تو.
يكى از آن «اعوذ»ها كه هر روز پيامبر (صل اللّه عليه و آله و سلم) مىفرمود: «اعوذ بك من علم لا ينفع» پناه مىبرم از علمى كه هيچ خاصيتى ندارد.
پس سابقه گاهى مهم و گاهى هم مهم نيست، مىگويد: نه چون پدران ما يه همچين حرفى نداشتهاند ما قبول نداريم حالا ممكن است پدران شما خيلى كارها را نداشته باشند متأسفانه يه مشت از اين وهّابىهاى، بايد بگويم كذايى، هر چيز نو را مىگويند بدعت است، نه اصل برچيز حلال بودن است ما اگر نمىدانيم حلال است يا حرام بايد بخوريم چند تا چيز در اسلام اين را اصل است.
ببينيد داريم اصل پاكى بنام «اصالة الطهاره» يه چيزى را نمىدانيم پاك است اصل پاك است مگر اينكه نجس بودنش ثابت شود آقا انسان راه مىرود گِلهاى كوچه مىريزد به لباس آدم مىخواهد نماز بخواند، بگو اين گِلها كه معلوم نيست پاك است يا نه؟ معلوم نيست بگو «اللّه اكبر» نماز بخوان اصل پاكى است.
اصل حليّت، اصل اين است كه اشياء حلال است حالا يه ميوهاى پيدا شد نمىدانيم حلال است يا حرام، اصل حلال است مگر اينكه بگوينداين حرام است اگر نگفتند همه چيز حلال است تا نگفتند همه چيز پاك است.
اصل بازار مسلمانها، هرچيز در بازار مسلمانهاست پاك است، آقا اين دستش ماليده اينجا يه كافر نيامده؟ به آن چيز مخلوط، بتوچه، اگر اينطور باشد كه آدم سنگ روى سنگ بند نمىشود آقا اين قصاب «بسم اللّه» گفت به من چه گفت، انشاءاللّه گفته، شايد يادش رفته به توچه، يادش هم رفته به من ربطى ندارد، يعنى اگر خواسته باشيم وسوسه كنيم ما اصل بر ايمان منطق است. ولى نه اينها مىگفتند ما مىدانيم به موسى مىگفتند نمىدانيم منطق تو چيه، ولى چون قديم اين حرفها نبوده «ما سمعنا بهذا فى اباءنا الاولين» ما اين را در نياكان، در آثار قبلى نشنيدهايم بسيار خوب، «و قال موسى» موسى گفت «ربّى اعلم» موسى گفت خداوند.
3حالا اينجا چون در آستانه نيمه شعبان هم هستيم، داريم امام زمان (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) كه بيايد دين جديد مىآورد، چون مردم يه سرى با آداب و رسوم عادت كردهاند مىگويند اِ اين تازهاش را براى ما آورده، حرف تازه بودن دليل بر اين نيست كه منفى است خيلى حرفها تازه است و درست است
رعايت احترام در شادىهاى مذهبى
.گاهى وقتها يه چيزى، ما سليقههامون قاطى شده، سليقه هامون را بايد از دين جدا كنيم، امام (ره) هى مىفرمود اسلام ناب، يعنى سليقه ات را بگذار كنار خود اسلام چه مىگويد. در اسلام اين حرام است و يا حرام، جايز است يا جايز نيست؟ اينقدر حرف هست كه اگر من الان بزنم متن قرآن است و الان تلويزيون را مردم مىشكنند، با اينكه متن دين است ولى اگر بگويم مردم تحمّل نمىكنند قاطى شده است سليقهها، در مسجدالحرام همه حاجى خانمها چادرشان سفيد است اما همين چادر سفيد توى كاروان كه راه مىرود روحانى كاروان بهش تذكر اخلاقى مىدهد مىگويد چرا با چادر سفيد بابا آخر هتل مهمتر است يا مسجدالحرام، اين چادر را توى مسجدالحرام حلال است، اينجا حرام است قاطى شده. خدا رحمت كند مطهرى را، مىگفت: يخچال تا حالا پنج قانون پيدا كرده به خاطر سليقه مردم، اول كه آمد حرام بود، دوم جزو شرافيگرى شد، تجملات و مكروه، بعد كه دو سه تا كارخانه يخچال سازى كه درست شد مباح شد، بعد كم كم جزء نيازها شد، مستحب شد و الان جزو واجبات شده، (خنده حضار) آخه ببينيد سليقه مردم كه قاطى مىشود يه يخچال 5 حكم روى آن جارى مىشود و حال اينكه از اول نه حرام بود نه واجب بود، از نيازهاى زندگى. سليقههاى شخصى بايد گذاشته شود كنار، پريشب رفتيم يه مسجدى ديديم جوآنهابا آقاى آن مسئله دارند آقا و جوانها دور ما جمع شدند كه آقا آبروى ما را ريخته است، كف زدهايم آقا گفته حرام است، گفتم آقا جون يه وقت مىگوئيم براى سلامتى امام زمان (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) كف بزنيد آخه امام زمان (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) را صلواتهايش را بايد صلوات فرستاد مثل اينكه براى يك آيت اللّه آدم كراوات بياورد. آخه عقل هم خوب چيزيه (خنده حضار) شما اگر رفتى سوغاتى آوردى از يه شهرى براى آيت اللّه كراوات مىآورى؟ (خنده حضار) براى يه جوان سوپر دولوكس يه عصا مىآورى؟ (خنده حضار) آخه هر چيزى، آخه در اين حد كه آدم بايد بفهمد چى چى به چى چى مىخورد كنار كباب ريحان و نعنا مىگذارند، پلو شويد را با باقلا درست مىكنند، با ماش درست نمىكنند، سنخيت هم خودش يه چيزيه براى سلامتى حجةالاسلام كف بزنيد (خنده حضار)
4ما گاهى وقتها ديگه بنابراين تناسب را مراعات كنيد، مسئله را هم به مراجع بدهيد كه هركس مقلد هركس هست آزادش بگذاريد، حريم مسجد را هم حفظ كنيد، ضمناً كف زدن هم حرام نيست، حرام نيست اما اگر كسى توى مسجد براى امام زمان (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) كف بزند معلوم مىشود كه اين مراعات سنخيت را نكرده است. مثل اينكه يه پيرزن را به هر حال. مراعات كنيم كه اين پيرزن يا پيرمرد است، اين جوان يا روحانى، مسجد و نيمه شعبان است
امام زمان (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) پدر امت اسلامى است
راجع به امام زمان (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) هرچه مىتوانيد بها بدهيد، امام زمان (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) عصاره هستى است شب نيمه شعبان احتمال دارد شب قدر باشد، و در روايات داريم شب قدر امضاء مىشود ولى اندازهگيرى آن شب نيمه شعبان است، از شبهايى است كه احيا گرفتن در شب نيمه شعبان خيلى، اخيراً الحمدللّه در ايران رسم شده. مسجدهاى تهران كه، مسجد دانشگاه چند سال است احيا مىگيرد. دانشجوها حديث داريم: اگر كسى شب نيمه شعبان احيا بگيرد آن وقتى كه همه مردم دلشان مىميرد اين بصيرت دارد يعنى اين كلاه سرش نمىرود، يعنى توى گردوخاكها، چشمهايش مىبيند، وقتى كه فتنهها عقل را از آدم مىگيرد او عقلش كار مىكند، يعنى آن وقتى كه همه خوابند اين بيدار است حديث داريم.
فايده احيا شب نيمه شعبان اين است كه آن شبى كه همه افراد جور ديگرى فكر مىكنند اين درست فكر مىكند. يعنى جو زده و مد زده، بصيرت دارد.
دعاى كميلى كه مال شب جمعه است اصلش مال نيمه شعبان وارد شده منتهى گفتهاند فتوكپىاش را شب جمعه بخوان، يعنى شب جمعه فتوكپى است. اصل دعاى كميل مال نيمه شعبان است. پس احتمال شب قدر داده مىشود، هم شبى است كه عصاره هستى متولد مىشود، هم احيا آن شب مستحب است، هم هركس احيا بگيرد دلش نمىرود آن شبى كه دلها مىميرد
امام مهدى (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) در حديث ثقلين
بعد هم ما نسبت به امام زمان (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) بايد بدانيم. حديث ديدم با اين دو تا چشمهايم كه: امام زمان (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) فرمود: روزى صد بار من به شما دعا مىكنم.
پس مىارزد كه ماحداقل روزى يه بار بگوئيم «اللّهم كن لوليك» آن كسى كه دعا مىكند و ما با دعاى او، حديث داريم: اگر دعاى من پشت سر شما نبود دشمنان شما را قورت مىدادند.
از دلايلى كه ما مىتوانيم راجع به مهدويت استفاده كنيم، ضمناً اين را هم براى شما بگويم كار براى زمان (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) را گير فحش نباشيد، آخه گاهى ما يه وقت يه لولو درست مىكنيم بنام انجمن حجتيه توى روزنامهها هركس هم مىخواهد راجع به امام زمان (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) كار، او مىترسد، اين انجمن است. اين حرفها چيه؟ انجمنها يه عده خوب هستند، يه عده هم با انقلاب بد بودند و يه عده هم انقلابى بودند مثل باقى مردم، ما كار به انجمن نداريم، خودمان عاشق امام زمان (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) هستيم، ما بچههاى امام زمان (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) هستيم اصلاً امام زمان (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) باباى ما است.
5«انا و على ابوا هذه الامة» حضرت على (عليه السلام) فرمود. پيامبر (صل اللّه عليه و آله و سلم) فرمود: من و على پدر شما هستيم. اصلاً حضرت ابراهيم (عليه السلام) باباى ما است. «ملة ابيكم ابراهيم» دخترها فرزندان حضرت مهدى (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) هستند. اسم مهدى روى بچههاتون بگذاريد. توجه به امام زمان (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) بشود بيشتر از اينكه هست.
الحمدللّه مردم خودشان توجه دارند اين جمكران جمعيتهاى چند صد هزار نفرى گاهى جمع مىشود خود مردم خط را پيدا مىكنند عشقشان را مىرسانند ولى نترسيد هركارى براى امام زمان (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) توانستيد بكنيد، بكنيد.
ما چند نفر شديم يه دفترى درست كردهايم به نام بنياد فرهنگى حضرت مهدى (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) دو سال است بنده مؤسس بودهام دعوت كرديم از آقايان تشريف آوردند كارهاى خوبى هم شده، دبير اين حركت آقاى ابوترابى بود كه بعد از اينكه دو ماه گذشت تصادف كرد و به رحمت خدا رفت ابوترابى دبيرش بود، الان دبيرش آقاى دكتر شيبانى است، دعوت كردهايم از جمعى از فرهنگيان و علما و هيچ كدام هم از جزء انجمن حجتيه نيستيم، كارهاى خوبى هم شده، صد تا طلبه فاضل را گرفتهايم در قم در يك منزلى، تخصصى راجع به مسائل مهدويت كار مىكنيم، اين به سوى ظهور در شبكه 2، همه شكبههاى تلويزيون الحمدللّه درباره امام زمان (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) كار مىكنند، راجع به امام زمان (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) جمع شويد و محله به محله كار بكنيد. امام زمان (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) كه در حد مشكلات و چراغانى كم است، فرهنگ امام زمان (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف)، امام زمان (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) يعنى اميد هستى، امام زمان (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) يعنى كسى كه تمام وعدههاى قرآن به آن بندن است. «جاء الحق و زهق الباطل» مصداقش آن است. «ليظهره على الدين كلّه» در قرآن سه بار آمده، «ليظهره على الدين كله» سه بار در قرآن تكرار شده يعنى كره زمين به دست اسلام خواهد افتاد و همه انبياء و اولياء منتظر يه همچين روزى هستند كه اين وعده عملى بشود. امام زمان (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) اميد هستى است جمع شويد گروه گروه، گروه، هيأت، هيأت، مثل هيأت هايى كه براى امام حسين (عليه السلام) پلو مىپزند براى نيمه شعبان هم پلو بپزند، شوفرهاى تاكسى روز نيمه شعبان يك ساعت كرايه نگيريد از ساعت 11 تا 12 به عشق حضرت مهدى (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) بگويند از ساعت 11 تا 12 ما كرايه نمىگيريم يك ساعت كرايه نگيرند، حالا صد، دويست، پانصد كمتر، نگيرند هر شاعر يه شعر براى امام زمان (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) و نويسندهها يه مقاله براى امام زمان (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) بنويسند. توى هر فاميلى چند تاكلمه مهدى باشد، اين عشقشان را نسبت به آن كسى كه روزى صد بار به ما دعا مىكند. ديديد توى اسكناس يه نخ است، آن نخ ارزش مىدهد، ارزش مىدهد به اسكناس، نخ هستى اوست «حبل اللّه المتين» مهدى نخ هستى تو هستى «و صراطه مستقيم» تمام اين امواج و كارها مال برق است و برق هستى حضرت مهدى (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) است.
«لو لا الحجّة لساخت الارض» اگر برق برود همه كارخانهها مىايستد. اگر مهدى (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) نباشد شيعه و سنى، نه يكى و دو تا و صد تا و چهل تا و پنجاه تا، يه هيأت حديث داريم كه حضرت فرمود: من مىروم بين شما دو چيز دارم، قرآن و اهلبيت هرگز جدا نمىشوند.
6اون هايى كه مىگويند. مهدى (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) هنوز متولد نشده است، من نمىدانم پاسخ اين حديث را چه مىگويند: پيامبر (صل اللّه عليه و آله و سلم) فرمود: «لن يفترقا» از هم جدا نمىشوند، تا قرآن هست. بايد يك رهبر معصوم هم باشد بايد يه كسى باشد كه آفرينش به نماز او ارزش بدهد. چون قرآن مىگويد:
«و ما خلقت الجن و الانس الّا ليعبدون» هستى را براى عبادت آفريدهام عبادت ما كه ارزش، آقايان كوچولو هم كه پاى تلويزيون «اللهم كن لوليك» بلد نيستند بگويند: «السلام عليك يا مهدى»، زنهاى خانه دار همه، سلام بر مهدى، «السلام عليك يا مهدى». توجه به مهدى (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) چون مهدى (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) زنده است و قرآن مىفرمايد: شما كه سلام مىكنيد او جواب گرمتر به شما مىدهد. شما كه سالم به امام زمان (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) كردى امام زمان به شما توجه مىكند و جواب گرمتر مىدهد و توجه ما به امام زمان (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) چيزى نيست اما توجه امام زمان به ما خيلى، ما خانه رو به خورشيد بسازيم چيزى گير خورشيد نمىآيد اما خورشيد بتابد توى خانه ما خيلى چيز گير ما مىآيد، ما خانه رو به خورشيد، يا پشت به خورشيد براى خورشيد چيزى نيست، ما به امام زمان (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) سلام بكنيم يا نكنيم. ولى توجه امام زمان (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) به ما خيلى ارزش دارد. مهدى جان كشور مال خودت است مراجع ما روى تشك تو نشستهاند، رهبر ما بچه توست، امت ما امت توأند؛
تو را به مادرت زهرا از خدا بخواه رهبر ما، دولت ما، امت، جوآنها ناموس و نسل و انقلاب و مرز و عزت و قدرت ما روز به روز بيشتر بشود.
و هيچ ضربهاى به اين نظام و ناموس و دين و دنياى ما، ضربهاى وارد نشود.
همينطور كه طاغوت ايران را شكستى، طاغوتهاى جهان را بشكنى.
آنهايى را كه در راه هدف تو كار مىكنند مورد لطف خاص خودت قرار بده.
آنهايى كه در ضد تو قدم برمىدارند اگر قابلند هدايت و اگر قابل نيستند، خودت اينها را نابود كن. و شر اشرار را از سر ما كم كن.
بنابراين از كلمه انجمن حجتيه نترسيد، هر كسى هر كجا هست يه گروهى شود، دو تا، ده تا، راجع به امام زمان (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) هم چراغانى، هم پلو دادن، گوشت دادن، وليمه دادن، شما كه بچهات متولد شد مىخواهى گوسفند عقيقه كنى نيمه شعبان باشد، كارهاى خير و بريز و بپاشها را، شما كه سرهنگ را مىخواستى تيمسارش كنى، نيمه شعبان باشد، فارغ التحصيلى و جشن آن نيمه شعبان باشد، و اگر گوشواره براى دختر مىخواهى بخرى، نيمه شعبان باشد، يعنى يه مقدارى كارها را بيندازيم روى بار نيمه شعبان كه شيرين شود پهلوى نسل ما.
خدايا معرفت ما را نسبت به امام زمان (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) بيشتر و ما را مشمول دعاى خاصش قرار بده.
والسلام عليكم و رحمة اللّه و بركاته
اللّهم صلّ على محمّد و آل محمّد