تبیان، دستیار زندگی

تبلیغ نامتعارف کالاهای آمریکایی در ایران

پول نفت ایران در خزانه‌ی آمریکا

با آغاز دهه 1340، روند توسعه اقتصادی واجتماعی ایران، با روی کار آمدن نخست‌‌وزیران آمریکوفیل؛ فصل تازه‌‌ای در سیاست ایران دمیدن گرفت که به حاشیه راندن الیتهای سنتی طرفدار انگلیس منتهی شد و به روی کارآمدن نخبگان تحصیلکرده غربی که طرفدار آمریکا بودند خاتمه یافت...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
کالای آمریکایی
شاه برای تنظیم و انتظام اصلاحاتی، دست به تغییر ساختار طبقاتی و کمک گرفتن از نیروی اجتماعی جدیدی گرفت که توانست الیت سنتی طرفدار انگلستان را به حاشیه براند و به جای آن از تکنوکراتهای تحصیلکرده آمریکایی استفاده کند که به تازگی قدرت گرفته بودند و با ایجاد محافل و کانونهایی چون «کانون مترقی»،‌ توانسته بودند با استفاده از آخرین شیوه‌‌ها و نظریه‌‌های توسعه، جایی برای خود در آینده ایران باز نمایند.(1)

در تاریخ اقتصاد ایران در سده‌های اخیر، اجرای سه برنامه عمرانی سوم، چهارم و پنجم یعنی از سال 1341 تا 1359 جایگاه ویژه و ممتازی دارند. در این دوره پانزده‌ساله، ساختار اقتصادی ـ اجتماعی و به‌تبع آن سیمای سیاسی ایران دگرگون شد، به طوری که صنعت و نفت به جای کشاورزی همراه با پیوندهای ژرف اقتصادی و سیاسی با بلوک غرب برقرار شد. نکته مهم در این برنامه‌ریزیها نقشی است که آمریکا بر عهده می‌گیرد.

این نقش باعث شد تا برنامه‌ریزی برای اقتصاد ایران به گونه ای پیش رود که ایران را تبدیل به بازار مصرف کالاهای آمریکایی کند.



«تاس. اچ. مک لئود» سرپرست اجرایی گروه مشاوران هاروارد معتقد است که مشاوران برنامه‌ریزان ایران دارای محدودیتهایی به لحاظ میزان آگاهی درباره محیط پیرامون خود بودند و این مشاوران حتی نمی‌توانستند به زبان فارسی ارتباط برقرار کنند. وی بیان می‌کند که انگلیسی نوشتن این برنامه‌ها یک ادعا را دامن می‌زد که برنامه سوم اساساً مظهر افکار بیگانه است. بنابراین در طی سالهای پس از کودتای 28 مرداد برنامه‌ریزیهای اقتصادی با کمک آمریکا جهت اقتصاد ایران را تغییر داد که به سمت تبدیل شدن به بازار مصرف کالاهای آمریکایی سوق پیدا کرد.

تداوم مسافرتهای مکرر هنری کیسینجر که نقش اصلی را در روابط نظامی و اقتصادی دو کشور ایفا کرد و سهم بسزایی در نفوذ اقتصادی ایالات متحده آمریکا در ایران داشت، منجر به آن شد تا در سال 1355 بزرگترین قرارداد منعقده در تاریخ روابط دو کشور به امضا برسد. ایران به صورت یکی از شرکای بزرگ آمریکا درآمد و بر اساس این قرارداد، حجم مبادلات دو کشور تا سال 1359 به چهل میلیارد دلار بالغ می‌شد.

پس از قرارداد کنسرسیوم بار دیگر درآمد نفت برقرار شد و شاه و دربار جزء نخستین کسانی بودند که از این درآمد سرشار بهره می‌بردند. قدرت هر روز شخصی‌تر می‌شد؛ به طوری که شرکت ملی نفت ایران محرمانه و به طور مستقیم بخشی از درآمد نفت را به حساب شاه واریز می‌کرد. این مبلغ در سال 1355 دست کم یک میلیارد دلار بوده است. این ثروت زمینه‌ساز آن شد تا شاه با تأسیس نهادهای مختلف به ثروت و درآمد خود بیفزاید. در کنار این افزایش ثروت، شاه به دنبال افزایش قدرت ماشین سرکوب افتاد و نیروهای مسلح بین 25 تا 40 درصد بودجه کشور را تا سال 1350 جذب کردند. این روند زمینه‌ساز خرید جنگ افزار از آمریکا به عنوان کشور قدرتمند در ایران شد و تنها در بین سالهای 1351- 1355 حدود 10 میلیارد دلار صرف خرید جنگ‌افزارها از آمریکا شد. بنابراین این هزینه ها سهم عمده ای از بودجه را به خود اختصاص داده بود که مقدار عظیمی از این پول به خزانه آمریکا وارد می‌شد.(2)

تحقیر بزرگ

بدین ترتیب ایالات متحده آمریکا موفق شد سلطه اقتصادی خود را در ایران بیش از پیش تحکیم بخشد و در کنار تبدیل ایران به بزرگ‌ترین بازار صادرات برای کالاهای ساخت آمریکا، توانست دلارهای حاصل از فروش نفت ایران را جذب اقتصاد خود کند. بنابراین تجارت خارجی ایران در دست ایالات متحده آمریکا قرار گرفت و واقعیتی است انکار‌ناپذیر که ایران در مقابل حجم عظیم واردات خود از ایالات متحده آمریکا، مقادیر اندکی کالا به آن کشور صادر می‌کرد. کسری موازنه شدیدی بین واردات و صادرات ایران با آمریکا برقرار بوده است. این تفاوت خود به خوبی بیانگر تسلط عمیق امریکا بر اقتصاد و بازارهای ایران است و این وضعیت تا فروپاشی رژیم محمدرضا شاه ادامه یافت.

نادیده گرفتن توان داخلی باعث شده بود تا کشور آمریکا نه تنها به صنایع اکتفا نکند بلکه نیروی انسانی زیادی را نیز به سازمانهای ایرانی وارد سازد، به نحوی که احسان نراقی در ملاقاتهای خود با شاه از قرارداد سه ساله خدمات شرکت آمریکایی بل با ایران، به عنوان یکی از عوامل نارضایتی ایرانیها یاد می‌کند. این شرکت قراردادی سه ساله با ایران منعقد کرده بود که 1250 کارشناس به ایران اعزام داشته و ایران برای هر یک از این کارشناسان باید سالانه 200000 دلار به شرکت بل پرداخت می‌کرد. منطقی که نگاه کنیم می‌بینیم آنکه برای ساختن تمدن بزرگ خیز بر می‌دارد باید کار خود را از انسانها و با تربیت یک جمع متخصص بومی آغاز کند، همان تفکری که محمدرضاشاه حاضر به پذیرفتنش نبود. بر همین اساس «ریشارد کاپوشچینسکی» در کتاب «شاهنشاه» تمدن بزرگ شاه را برای ایرانیان یک «تحقیر بزرگ» می‌داند.

آمریکا، ایران را کشوری یافته بود که می‌تواند بازار مصرف خوبی را برای کالاهای این کشور رقم بزند و بنابراین این بازار مصرف برای آمریکا به تدریج رقم خورد.
 

پی نوشت: 
1- مقاومت شکننده: تاریخ تحولات اجتماعی ایران از صفویه تا سالهای پس از انقلاب اسلامی، جان فوران
2- تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران، علیرضا ازغندی