تبیان، دستیار زندگی

غرق در زندگی های بی مادر

قاب مادر با ربان مشکی

فرزندان قریب به اتفاق دوست دارند که قبل از مادر خود از دنیا بروند چرا که احساس می کنند نمی توانند داغ سنگین بی مادری را بر دوش خود تحمل کنند و زود می شکنند، اما همگی برای رفتن به سراغشان غفلت می کنیم و لحظه ای به خود می آییم که دیگر تنها قاب عکسی با ربان مشکی بر اتاق خانه مان شده اند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : زهرا جمشیدی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
مادر

 اپیزود اول:

زندگی  آنقدر زمان می برد که همه فرصت ها و ساعت ها را با خود می بلعد. صبح که ساعت را کوک می کنید و صدای آن خواب از چشمانتان می رباید تا زمانی که دوباره آن  را برای ساعت 6 صبح تنظیم می کنید، هر ثانیه و لحظه آنقدر زندگی شما را در خود فرو برده که فرصتی برای بیرون آمدن از آن نگذاشته است. آنقدر فکرآینده کاری، فرزند و همسر شما را به خود مشغول کرده است که زاویه نگاهتان را به مسیر مستقیم سپرده اید و شانه خاکی جاده را تنها در نهان خانه ذهن مدفون کرده اید تا زمانی که برای توقفی لحظه ای در آن متوقف می شوید.

بچه‌داری از آن کارهای سخت است. هر کاری را در نظر بگیرید که خیلی دشوار باشد، در مقابل بچه‌داری در واقع آسان است. مردها یک روز هم نمی توانند این کار را انجام دهند زن‌ها با دقت، باحوصله و باظرافت این کار بزرگ را انجام می دهند.


اپیزود دوم:
در حال حرکت در خیابان یک طرفه زندگی، ناگهان دستی بر روی شانه شما می زند. می ایستید و نگاهی توأم با خشم به او می کنید که چرا بی دلیل مانع ادامه راه رفتن شما شده است. چشم در چشم او آماده برای گفتن ناسزا به او هستید که غریبه لب از دهان می گشاید و به شما می گوید: " مادر شما فوت شده است". کلماتش آنقدر برای شما نامفهوم است که نمی توانید به راحتی آن را هضم کنید. سکوت و نگاه مضطربتان، غریبه را وادار می کند که باز تکرار کند: "مادر شما فوت شده است". 

وقتی به خود می آیید می بینید در وسط خیابان ایستاده اید در حالی که از غریبه خبری نیست. آشفتگی تمام وجودتان را در بر گرفته است. دست و پای خود را گم می کنید. در جیب های خود دنبال تلفن همراه می گردد تا راهی برای شنیدن صدای مادرتان پیدا کنید و برای دلتان اثبات کنید که دروغ است. گویی رمز موبایلتان هم فراموش کرده اید هر چه می زنید اشتباه است. بالاخره صفحه مخاطبین را می آورید و تلفن منزل مادری را شماره گیری می کنید. بوق هایی که برای شما ممتد شده و تمامی ندارند، کسی نیست تا این صدای عذاب آور را با برداشتن تلفن به پایان برساند.

اپیزود سوم:
تصور کنید مادر شما فوت شده چه احساسی پیدا می کنید. اگر از آدم هایی که در کوچه و خیابان، مترو و تاکسی در حال  رفت و آمد هستند. و فکرشان این است که فلان کار یا بهمان کار را باید چه کار کنم، برای لحظه ای به آنها بگوییم " فکر کنید مادرتان فوت شده" چه کار می کنید. آنگاه از غریب به اتفاق آنها فقط  یک جفت چشمان نمناک پیداست که راه گلویشان را می بندد. فرقی نمی کند دختر مادر باشی یا پسر، مجرد باشی یا متاهل، خود صاحب فرزند یا بی فرزند، در هر موقعیت و پست و مقامی شنیدن نبود مادر بغض سنگینی را برایتان دارد که نمی دانید باید این غم را با که درمیان بگذارید تا آرام شوید. قطعا جوابی برای این سوال وجود ندارد و همه این اطمینان را دارید که این اتفاق شما را نابود می کند و جای خالی اش برای همیشه مرگ شما را هم نزدیکتر می کند. آنگاه بیش از پیش دلتنگش می شوید، خاطرات کودکی تان جلوی چشمتان فیلم می شود. می خواهید صدایش را بشنوید تا بفهمید که هنوز مادر دارید. هنوز دستی برای نوازش و لبانی برای بوسیدن پیشانی تان هست.

اپیزود آخر:
یک خبر ساده می تواند شما را آنقدر منقلب کند. برای چند دقیقه از هر فکری که در سر با آن کلنجار می روید خارج و دنیا برایتان سیاه سیاه می شود. درگیری و مشغله های زندگی امروزه آنقدر زیاد شده است که حتی خود مادران هم حق می دهند که فرزندشان دیر به دیر سراغ آنها بیایند. یافتن فرصت و موقعیت بهتر در شهر و کشورهای دیگر و سفرهای طولانی، دیدارهای کوتاه و تلفنی و حتی الان چت های تلگرامی همگی دست به همه داده اند تا مادر شما فوت کند. شما زمانی که خبر فوت مادر خود را شنیدید بیش از هر لحظه دیگری دلتنگ او شدید، اما او همیشه دلتنگ شماست، شمایی که زنده هستید و  گهگاهی در شانه خاکی زندگی توقف می کنید. کسی که همیشه در شانه خاکی زندگی منتظر شماست. همیشه رسم بر این بوده که رهرو آن است که پیوسته و  آهسته رود، نه گهی تند و گهی خسته رود.

"حس مادری، این رشته‌های به شدّت رقیق و نازک اعصاب کودک را فقط سرانگشت ظریف و لطیف مادر است که می‌تواند از هم جدا کند که عقده به وجود نیاید، گره به وجود نیاید؛ هیچ کس دیگر نمی تواند، یعنی هیچ انسان دیگری که از جنس زن نباشد نمی تواند؛ این کار، کار زنانه است. برخی از کارکردها به‌قدری همراه با ظرافت است که انسان استعجاب می‌کند از قدرت الهی که چگونه این توانایی بالا را همراه با ظرافت به زنان عنایت کرده است. بچه‌داری از کارهای سخت است. هر کاری را در نظر بگیرید که خیلی دشوار باشد، در مقابل بچه‌داری در واقع آسان است. مردها یک روز هم نمی توانند این کار را انجام دهند زن‌ها با دقت، باحوصله و باظرافت این کار بزرگ را انجام می دهند. خدای متعال، در غریزه‌ی آنها این توان را قرار داده است.  بچه‌داری کار سختی است که انسان را فرسوده می کند و واقعاً از پا می‌اندازد".(1) ولی بعد از آنکه فرزند خود را در مسیر زندگی قرار داد به حاشیه رانده می شود و فقط هر از گاهی به سوی این قدرت ظریف که با هزاران فاصله شما را می بوید، می فهمد و نگرانتان شده است، سر می زنند.

شاید داشتن این ترس که ممکن است امروز روزی باشد که دیگر مادر خود را نمی بینید، واهمه ای باشد تا زود به زود به سمتش بروید و بی خیال این گاز دادنی شوید که در جاده زندگی خود می دهید.



پی نوشت:
1- مجموعه موضوعی بیانات مقام معظم رهبری در مورد سبک زندگی زنان

 
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.