لین استارتاپ چیست؟
لین استارتاپ تفکر موجود در دنیای کسبوکار امروز را بهکلی تغییر داده است. از همه مهمتر، به شما خواهیم گفت که چگونه با ترکیب روندهای روز کسبوکارهای مختلف میتوان یک کارآفرینی جدید ایجاد کرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : چهارشنبه 1396/11/04 ساعت 10:48
شاید در گذشتهی نهچندان دور، همین چند سال گذشته منظورمان است، فرقی نمیکرد درحال راهاندازی شرکتی جدید با یک استارتاپ فناوری باشید و یا کسبوکاری کوچک و یا حرکتی جدید در یک شرکت بزرگ، تمام این موارد همیشه احتمال شکست زیادی داشتند.
تعریف سادهای از لین استارتاپ میتوانیم ارائه دهیم: «سازمانی موقت که برای جستوجو و یافتن مدل کسبوکاری تکرارپذیر و مقیاسپذیر طراحی شده و بهوجود آمده است.»
اگرچه این روش فقط چند سال است که در دنیا قدمت دارد، مفاهیمی مانند کمینه محصول پذیرفتنی (MVP) و تغییر جهت استارتاپ (pivoting) بهسرعت در استارتاپهای کل دنیا ریشه دوانده است و مدرسههای کسبوکار، خود را با آموزش چنین مفاهیمی تطبیق دادهاند.
البته لین استارتاپ هنوز جریانِ غالب نشده است و هنوز باید منتظر تأثیر تمامعیار این جریان نوظهور باشیم. جریان لین استارتاپ تقریبا مشابه جریان دادههای انبوه در ۵ سال گذشته در کشور آمریکاست؛ موضوعی که هنوز بهطور گستردهای درک نشده است و فقط بعضی از شرکتها آن را بهکار گرفتهاند.
این رویکرد جدید با تفکر مدرنِ بهوجودآمده، جایگزین تفکر سنتی و رایج دربارهی کارآفرینی شده است. سرمایهگذاران جدید سعی کردند با پیروی از اصول «شکست سریعتر و یادگیریِ پیوسته»، شانس خود را برای رسیدن به موفقیت افزایش دهند. برخلاف نام این روش که بهظاهر فقط برای شروع است، در بلندمدت بازگشت منافع بهمراتب بهتر و بیشتری برای شرکتهای بزرگ بههمراه خواهد داشت که به آن نیز افتخار خواهند کرد.
براساس فضای غالب در دنیای کسبوکار امروز، اولین چیزی که هر بنیانگذار باید طراحی کند یک طرح کسبوکار است؛ یک سند ایستا که اندازهی فرصتی که بنیانگذار از کسبوکار خود در اختیار دارد، مسئلهای که میخواهد حل کند و راهحلهای سرمایه گذاری جدیدی را ارائه کند. بهطور معمول طرحهای کسبوکار شامل پیشبینی درآمد، سود و جریان مالی پنج ساله هستند. طرح کسبوکار اساسا طرحی آزمایشی است که بدون درنظر گرفتن عوامل مؤثر و مرتبط نوشته شده که هر کارآفرین حتی قبل از شروع ساخت محصولش آن را تهیه میکند. این فرض وجود دارد که طرح کسبوکار این توانایی را دارد که ناشناختههای دنیای تجارت را قبل از گرفتن سرمایه و حتی قبل از عملیشدن واقعی ایده با همهی مشکلات و موانع پیشبینی کند.
طبق روال مرسوم وقتی که کارآفرینی با طرح کسبوکار قانعکنندهای از سرمایهگذاران پول میگیرد، شروع به توسعه محصول میکند، توسعهدهندگان کسبوکار را بهکار میگیرد و هزاران ساعت بدون درنظر گرفتن نظرات واقعی مشتریان محصول، برای راهاندازی محصول وقت صرف میکنند.
تنها پس از ساخت، راهاندازی و ارائهی محصول به بازار، با فشار آوردن به نیروهای فروش سازمان سعی میکند محصولات خود را در بازار جای دهد و در این زمان با بازخورد زیادی از مشتریان راضی و ناراضی مواجه میشوند و اغلب، پس از چند ماه یا حتی سالها توسعه، کارآفرینان بهسختی متوجه میشوند که مشتریان واقعا نیازی به بسیاری از ویژگیهای محصول آنها ندارند.
طرحهای تجاری بهندرت در اولین ارتباط با مشتریان بدون تغییر باقی میمانند. بوکسور مشهور، مایک تایسون، دربارۀ استراتژی پیشقدمی مبارزان خود گفته است: «هر کسی برای خودش برنامهای دارد؛ تا وقتیکه اولین مشت به دهانش میخورد.»
هیچکسی بهجز سرمایهگذاران جسور و اتحاد جماهیر شوروی سابق، برنامههای پنج ساله را برای پیشبینی ناشناختهها نمیپذیرد. این برنامهها بهطور کلی داستان و خیالات است؛ رؤیاهای اینچنین تقریبا همیشه اتلاف وقت است.
استارتاپها نسخههای کوچکتری از شرکتهای بزرگ نیستند. آنها مطابق برنامههای کلان فعالیت نمیکنند. تنها کسانی که درنهایت موفق میشوند که درحال تطبیق خود با محیط هستند، برای بهبود ایدهی اولیه خود تلاش میکنند، بهسرعت از شکستی به شکست بعدی پیش میروند و بهطور مداوم از مشتریان یاد میگیرند.
یکی از تفاوتهای مهم در این است که اگر شرکتهای موجود یک مدل کسبوکار را اجرا میکنند، استارتاپها دائما درحال تغییر هستند تا مدلی مناسب را بیابند. میتوان این تمایز را قلب روش لین استارتاپ نامید.
بوکسور مشهور، مایک تایسون، دربارهی استراتژی پیشقدمی مبارزان خود گفته است: «هر کسی برای خودش برنامهای دارد؛ تا وقتیکه اولین مشت در دهانش میخورد.»
منبع: پایگاه خبری چطور
مفهوم لین استارتاپ چیست؟
اخیرا رویکرد جدیدی بهوجود آمده است که فرایند شروع کسب و کار جدید را با ریسک کمتر همراه میکند؛ نام این روش لین استارتاپ است. در لین استارتاپ از بررسی بازار بهجای برنامهریزیهای بسیار دقیق، از بازخورد مشتری بهجای تصمیمگیریهای شخصی و از روشهای طراحی چند مرحلهای بهجای روشهای سنتی طراحی محصول نهایی در اولین قدم بهکار گرفته میشود.تعریف سادهای از لین استارتاپ میتوانیم ارائه دهیم: «سازمانی موقت که برای جستوجو و یافتن مدل کسبوکاری تکرارپذیر و مقیاسپذیر طراحی شده و بهوجود آمده است.»
اگرچه این روش فقط چند سال است که در دنیا قدمت دارد، مفاهیمی مانند کمینه محصول پذیرفتنی (MVP) و تغییر جهت استارتاپ (pivoting) بهسرعت در استارتاپهای کل دنیا ریشه دوانده است و مدرسههای کسبوکار، خود را با آموزش چنین مفاهیمی تطبیق دادهاند.
البته لین استارتاپ هنوز جریانِ غالب نشده است و هنوز باید منتظر تأثیر تمامعیار این جریان نوظهور باشیم. جریان لین استارتاپ تقریبا مشابه جریان دادههای انبوه در ۵ سال گذشته در کشور آمریکاست؛ موضوعی که هنوز بهطور گستردهای درک نشده است و فقط بعضی از شرکتها آن را بهکار گرفتهاند.
لین استارتاپ از رویکرد «از شرکت خارج شو» استفاده میکند که برنامهای برای گرفتن بازخورد از مشتریان و توسعهی آن نام گرفته تا استارتاپها فرضیههای خود را آزمایش کنند.
این رویکرد جدید با تفکر مدرنِ بهوجودآمده، جایگزین تفکر سنتی و رایج دربارهی کارآفرینی شده است. سرمایهگذاران جدید سعی کردند با پیروی از اصول «شکست سریعتر و یادگیریِ پیوسته»، شانس خود را برای رسیدن به موفقیت افزایش دهند. برخلاف نام این روش که بهظاهر فقط برای شروع است، در بلندمدت بازگشت منافع بهمراتب بهتر و بیشتری برای شرکتهای بزرگ بههمراه خواهد داشت که به آن نیز افتخار خواهند کرد.
آیا لین استارتاپ جایگزین طرحهای کسبوکار شده است؟
براساس فضای غالب در دنیای کسبوکار امروز، اولین چیزی که هر بنیانگذار باید طراحی کند یک طرح کسبوکار است؛ یک سند ایستا که اندازهی فرصتی که بنیانگذار از کسبوکار خود در اختیار دارد، مسئلهای که میخواهد حل کند و راهحلهای سرمایه گذاری جدیدی را ارائه کند. بهطور معمول طرحهای کسبوکار شامل پیشبینی درآمد، سود و جریان مالی پنج ساله هستند. طرح کسبوکار اساسا طرحی آزمایشی است که بدون درنظر گرفتن عوامل مؤثر و مرتبط نوشته شده که هر کارآفرین حتی قبل از شروع ساخت محصولش آن را تهیه میکند. این فرض وجود دارد که طرح کسبوکار این توانایی را دارد که ناشناختههای دنیای تجارت را قبل از گرفتن سرمایه و حتی قبل از عملیشدن واقعی ایده با همهی مشکلات و موانع پیشبینی کند.طبق روال مرسوم وقتی که کارآفرینی با طرح کسبوکار قانعکنندهای از سرمایهگذاران پول میگیرد، شروع به توسعه محصول میکند، توسعهدهندگان کسبوکار را بهکار میگیرد و هزاران ساعت بدون درنظر گرفتن نظرات واقعی مشتریان محصول، برای راهاندازی محصول وقت صرف میکنند.
تنها پس از ساخت، راهاندازی و ارائهی محصول به بازار، با فشار آوردن به نیروهای فروش سازمان سعی میکند محصولات خود را در بازار جای دهد و در این زمان با بازخورد زیادی از مشتریان راضی و ناراضی مواجه میشوند و اغلب، پس از چند ماه یا حتی سالها توسعه، کارآفرینان بهسختی متوجه میشوند که مشتریان واقعا نیازی به بسیاری از ویژگیهای محصول آنها ندارند.
دلایل جایگزینی لین استارتاپ بهجای روشهای سنتی
پس از چند دهه، تماشای هزاران استارتاپ و رویهی ثابتی که در تولید محصولات آنها وجود داشت، ما اکنون حداقل سه چیز را آموختهایم:طرحهای تجاری بهندرت در اولین ارتباط با مشتریان بدون تغییر باقی میمانند. بوکسور مشهور، مایک تایسون، دربارۀ استراتژی پیشقدمی مبارزان خود گفته است: «هر کسی برای خودش برنامهای دارد؛ تا وقتیکه اولین مشت به دهانش میخورد.»
هیچکسی بهجز سرمایهگذاران جسور و اتحاد جماهیر شوروی سابق، برنامههای پنج ساله را برای پیشبینی ناشناختهها نمیپذیرد. این برنامهها بهطور کلی داستان و خیالات است؛ رؤیاهای اینچنین تقریبا همیشه اتلاف وقت است.
استارتاپها نسخههای کوچکتری از شرکتهای بزرگ نیستند. آنها مطابق برنامههای کلان فعالیت نمیکنند. تنها کسانی که درنهایت موفق میشوند که درحال تطبیق خود با محیط هستند، برای بهبود ایدهی اولیه خود تلاش میکنند، بهسرعت از شکستی به شکست بعدی پیش میروند و بهطور مداوم از مشتریان یاد میگیرند.
یکی از تفاوتهای مهم در این است که اگر شرکتهای موجود یک مدل کسبوکار را اجرا میکنند، استارتاپها دائما درحال تغییر هستند تا مدلی مناسب را بیابند. میتوان این تمایز را قلب روش لین استارتاپ نامید.
بوکسور مشهور، مایک تایسون، دربارهی استراتژی پیشقدمی مبارزان خود گفته است: «هر کسی برای خودش برنامهای دارد؛ تا وقتیکه اولین مشت در دهانش میخورد.»
سه اصل کلیدی در لین استارتاپ
۱. روی بوم مدل کسبوکار بنویس
اول، بهجای مشارکت در ماههای برنامهریزی و تحقیق، کارآفرینان میپذیرند که همهی آنها در روز اول، با مجموعهای از فرضیههای امتحاننشده روبهرو هستند و اساسا حدسهای خوب.۲. «از شرکت خارج شو»
دوم، لین استارتاپ از رویکرد «از شرکت خارج شو» استفاده میکند که برنامهای برای گرفتن بازخورد از مشتریان و توسعهی آن نام گرفته تا استارتاپها فرضیههای خود را آزمایش کنند.۳. سریعا با نیاز مشتری خود را تطبیق بده
سوم، لین استارتاپ، چیزی بهنام توسعهی چابک (agile development) را در خود جای داده است که ابتدا در صنعت تولید نرمافزار بهوجود آمده است.منبع: پایگاه خبری چطور