حق الناس، واجب فراموش شده
هر جرمی که موجب تضرر فردی شود، حق الناس و هر جرمی که باعث اختلال در نظم گردد و موجب لطمه بر مصالح اجتماعی و حقوق عمومی باشد حق الله محسوب میشود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : پنج شنبه 1396/09/23 ساعت 08:05
"رای مردم امانت و حق الناس است." این جملهای بود که رهبر معظم انقلاب در خطبههای نماز تاریخی 24 خرداد 92 خطاب به مسئولین برگزاری انتخابات بر زبان آوردند تا بار دیگر به همگان گوشزد کند که در رعایت این حق دقت نظر داشته و خدا را در نظر بگیرند. مبادا که در مسیر قدرت طلبی و پُست و مقام، حقی از کسی ضایع شود.
حق الناس یکی از موارد حساس و قابل تاملی است که از زوایای مختلفی حائز اهمیت بوده و دین مبین اسلام تاکیدات فراوانی بر رعایت آن دارد. این حق در ابعاد گستردهای مصداق دارد که گاه شاید تصور آن را هم نکنید. بنا به ضرورت در ادامه اشارهای اجمالی خواهیم داشت به حق الناس و برخی مصادیق آن.
متاسفانه امروزه بنا بر تکرار گناه، خطا و همچنین کوچک شمردن آن در جامعه به سمت و سوی قبح شکنی از گناهان، بالاخص حق الناس میرویم. دیگر عادی شده است که بانکها رباخواری میکنند، دیگر عادی شده که برای کسب سود بیشتر دست به انواع دروغها بزنیم، دیگر عادی شده که برای قدرت طلبی و رسیدن به جایگاه خاص اجتماعی به هر ترفندی متوسل شویم تا رقبا را از میدان به در کنیم. آری جامعه ما اسلامی است اما رفتار ما چطور؟! ما چقدر به اصول اسلام در زمینهی رعایت حقوق دیگران و حق الناس پای بند هستیم؟
- نگاه فردی: در این صورت حقوق تک تک افراد در نظر خواهد بود.
- نگاه کلی: در این نگاه، به اعتبار انسان، یعنی اعتبار اجتماع دو شکل خواهد داشت:
1. افراد انسان به عنوان افراد کلی
2. انسان به عنوان کل.
در شکل اول حقوق عامه و حقوق افراد، هر دو تحت حق الناس می آید و در شکل دوم فقط حقوق عامه در نظر خواهد بود.
- نگاه بیرونی: در این صورت، به حق الناس نه به لحاظ یک فرد انسانی و نه به لحاظ انسان، بلکه به اعتبار یک قضیه مهمله از بیرون نگاه کنیم.
از نگاه اول، حقوق عموم از مصادیق حق الله می شود. حتی بعضی معیار تمییز حق الله و حق الناس را همین قرار داده اند.20 اما به نظر می رسد که نگاه فردی به حق الناس درست نباشد، زیرا در این صورت حق عمومی از حق الناس خارج می شود، با آنکه داخل بودن آن در حق الناس را نمی توان انکار کرد. (1)
2- هر آنچه که ملاک حکم در آن مصالح عامه و خاصهای است اختیارش به دست مکلف نیست اگر چه مصلحت متعلق به او باشد مثل حرمت خودکشی یا فرزندکشی و مقصود از حق الناس چیزی است که ملاک (حکم) در آن مصلحت شخصی است و اختیار آن به دست شخص است مثل وجوب قصاص ودیه که منوط به مطالبه ولی دم است و هر وقت عفو کند منتفی است. از نظر کمیسیون استفتائات شورای عالی قضایی "هر جرمی که موجب تضرر شخص یا اشخاص خاص بشود حق الناس و هر جرمی که باعث اخلال و اختلال در نظم گردد و موجب لطمه بر مصالح اجتماعی و حقوق عمومی باشد حق الله محسوب میشود."
2. مفهوم حق الله و حق الناس و آثار مترتب بر آن در فقه قضایی اسلام، محمد حسنی، 1390
حق الناس یکی از موارد حساس و قابل تاملی است که از زوایای مختلفی حائز اهمیت بوده و دین مبین اسلام تاکیدات فراوانی بر رعایت آن دارد. این حق در ابعاد گستردهای مصداق دارد که گاه شاید تصور آن را هم نکنید. بنا به ضرورت در ادامه اشارهای اجمالی خواهیم داشت به حق الناس و برخی مصادیق آن.
متاسفانه امروزه بنا بر تکرار گناه، خطا و همچنین کوچک شمردن آن در جامعه به سمت و سوی قبح شکنی از گناهان، بالاخص حق الناس میرویم. دیگر عادی شده است که بانکها رباخواری میکنند، دیگر عادی شده که برای کسب سود بیشتر دست به انواع دروغها بزنیم، دیگر عادی شده که برای قدرت طلبی و رسیدن به جایگاه خاص اجتماعی به هر ترفندی متوسل شویم تا رقبا را از میدان به در کنیم. آری جامعه ما اسلامی است اما رفتار ما چطور؟! ما چقدر به اصول اسلام در زمینهی رعایت حقوق دیگران و حق الناس پای بند هستیم؟
حق الناس
حق الناس حقوقی است که فرد در رابطه با دیگران ملزم به رعایت آن میباشد. البته این کلیترین تعریف از اصطلاح "حق الناس" محسوب میشود. باید توجه داشت که نگاهها به حق الناس متفاوت است. برخی حق الناس را محدود به انسان میدانند و عدهای دیگر این حق را به هر جانداری روا میدانند. به طور مثال خراشیدن و نوشتن یادگاری بر روی تنهی درختان را آسیب رساندن به موجودی جاندار و از زیرمجموعههای حق الناس میدانند. همینطور بنا به این تعریف؛ آزار و اذیت حیوانات و حتی در قفس کردن آنها نیز سلب آزادی جاندار محسوب و حق الناسی پایمال شده. پس حوزهی مصادیق حق الناس بسیار گسترده و قابل تامل است که در اینجا مجال پرداختن به آن نیست.زاویه نگاه به حق الناس
از سه زاویه می شود "حق الناس" نگاه کرد:- نگاه فردی: در این صورت حقوق تک تک افراد در نظر خواهد بود.
- نگاه کلی: در این نگاه، به اعتبار انسان، یعنی اعتبار اجتماع دو شکل خواهد داشت:
1. افراد انسان به عنوان افراد کلی
2. انسان به عنوان کل.
در شکل اول حقوق عامه و حقوق افراد، هر دو تحت حق الناس می آید و در شکل دوم فقط حقوق عامه در نظر خواهد بود.
- نگاه بیرونی: در این صورت، به حق الناس نه به لحاظ یک فرد انسانی و نه به لحاظ انسان، بلکه به اعتبار یک قضیه مهمله از بیرون نگاه کنیم.
حق ولایت مطلقه خداوند و آن امر و احکام خداوند و وجوب پیروی از آنهاست.
از نگاه اول، حقوق عموم از مصادیق حق الله می شود. حتی بعضی معیار تمییز حق الله و حق الناس را همین قرار داده اند.20 اما به نظر می رسد که نگاه فردی به حق الناس درست نباشد، زیرا در این صورت حق عمومی از حق الناس خارج می شود، با آنکه داخل بودن آن در حق الناس را نمی توان انکار کرد. (1)
حق الناس و حق الله
به طور کلی هر آنچه که اولاً و بالذات معصیت الله و بالعرض تجاوز به حقوق افراد باشد، حق الله و هر چه که عکس آن باشد حق الناس است. در تعریف حق الله آمده است: "حق الله سلطنت خداوند بر بازخواست بندگان است عموماً بر انجام یا ترک عملی که در مورد آن نهی یا امر شارع به مکلف متوجه شده است" و عدهای این دو مفهوم را به آثارش تعریف کرده و گفتهاند: "هر آنچه که بنده میتواند آن را ساقط کند حق الله و هر آنچه که بنده حق اسقاط آن را ندارد حق الله است" و تکالیف را به سه دسته حق الله و حق الناس و حق مختلط تقسیم کردهاند "برخی از محققان نیز تأسیس حقوق حق الله را مطابق با حقوق عمومی و حق الناس را معادل با حقوق خصوصی تلقی کردهاند."حق الله در دو معنا بکار میرود
1- حق ولایت مطلقه خداوند و آن امر و احکام خداوند و وجوب پیروی از آنهاست و این همان معنای سخن پیامبر است که فرمود: "حَقَّ اللهِ عَلَی العِبادِ اَنْ یَعْبُدوه ولایشرکوا به شیئاً" این معنا منظور بحث ما در اینجا (حکم غیابی) نیست.2- هر آنچه که ملاک حکم در آن مصالح عامه و خاصهای است اختیارش به دست مکلف نیست اگر چه مصلحت متعلق به او باشد مثل حرمت خودکشی یا فرزندکشی و مقصود از حق الناس چیزی است که ملاک (حکم) در آن مصلحت شخصی است و اختیار آن به دست شخص است مثل وجوب قصاص ودیه که منوط به مطالبه ولی دم است و هر وقت عفو کند منتفی است. از نظر کمیسیون استفتائات شورای عالی قضایی "هر جرمی که موجب تضرر شخص یا اشخاص خاص بشود حق الناس و هر جرمی که باعث اخلال و اختلال در نظم گردد و موجب لطمه بر مصالح اجتماعی و حقوق عمومی باشد حق الله محسوب میشود."
مصادیق حق الله و حق الناس در حقوق کیفری
بر مبنای تقسیمبندی مجازات میتوان گفت تمام جرایم مستوجب مجازات حدی به جز قذف و سرقت قبل از رفع الی الحاکم حق الله و همه دیات و قصاص حق الناس میباشند. جرایم تعزیری نیز با توجه به تعریف حق الله و حق الناس، برخی حق الله مثل روابط نامشروع مادون زنا و برخی مثل توهین حق الناس میباشند. جرایم مستوجب مجازات بازدارنده هر چند که طبق تعریفهای حقوق، حق الله محسوب میشوند در عین حال نظریههای مشورتی 5086/7 – 19/7/1384 و 4456/7- 24/8/77 جرایم مذکور در قانون اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر مصوب 17/8/76 مجمع تشخیص مصلحت نظام که از مصادیق روشن جرایم بازدارنده میباشند را از شمول حق الله و حق الناس خارج دانسته و بیان داشتهاند. "جرایم مذکور در قانون مبارزه با مواد مخدر نه جنبه حقاللهی دارد و نه جنبه حق الناسی. (2)پینوشت:
1. معیار تشخیص حق الله و حق الناس و مصادیق مهم آن در فقه مذاهب اسلامی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه، 13842. مفهوم حق الله و حق الناس و آثار مترتب بر آن در فقه قضایی اسلام، محمد حسنی، 1390