سیاستهای بعثیها در مواجهه با علمای شیعه؛
نجف پایگاه شیعیان ایران و عراق
آیتالله سیدمحمدباقر صدر با انتشار فتوایی پیوستن به حزب بعث را حرام و عملا مخالفت خود با حکومت عراق را اعلام کرد. در پی این فتوا، حزب بعث به صورت گسترده اقدام به دستگیری، شکنجه و اعدام بسیاری از علمای شیعه در عراق نمود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : چهارشنبه 1396/09/22 ساعت 12:55
عراق به عنوان یکی از خاستگاههای اصلی مذهب تشیع در جهان اسلام شناخته میشود. این مسئله پس از شهادت امام علی(ع) ایجاد و تا همین امروز نیز ادامه دارد. در تمامی این سالها علمای شیعه عراق رویدادهای متفاوتی را تجربه کردهاند. از جنگهای بعد از واقعه عاشورا گرفته تا درگیری با امپراتوری عثمانی پیش از روی کار آمدن حزب بعث عراق. با این حال، تجربه حکومت حزب بعث در عراق برای علمای شیعه از فارسی زبان گرفته تا عربی زبان، بسیار خاص و متفاوت بود. با وجود اینکه در دوران معاصر، حوزه علمیه نجف به عنوان حوزه مرکزی اهل تشیع مطرح بود و نقش بسیار پررنگی در تکوین جامعه شیعی عراق ایفا میکرد ولی سیاستها و برنامههای این حزب در قبال علمای شیعه به گونهای بود که هیچ کدام از این عوامل مانع از آن نشد که ضربات سختی بر پیکره تشیع و علمای بزرگ آن از سوی حزب وارد نشود.
آنچه به عنوان برنامه و الگوی حزب بعث مطرح بود، گرایشهای بسیار شدید پان عربیسم و مخالفت جدی با فارسیزبانان و به خصوص ایرانیان و مذهب شیعه بود. از این رو ﺭﮊﻳﻢ ﺑﻌﺚ ﺑﺎ ﺍﺑﺰﺍﺭﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻥ ﻭ ﺩﺭ ﺳﻪ ﺟﻬﺖ ﺳﻌﻲ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺷﻴﻌﻲ ﻋﺮﺍﻕ ﺭﺍ ﮐﻪ اکثریت ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻋﺮﺑﻲ ﻭ ﻣﺬﻫﺒﻲ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻋﺮﺍﻕ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﻣﻲﺩﻫﻨﺪ، ﻧﺎﺑﻮﺩ ﻧﻤﺎﻳﺪ. ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺑﺎ مطرح ﮐﺮﺩﻥ مسئله ﺷﻌﻮﺑﻲگری ﻭ ﺍﺣﻴﺎی ﺁﻥ ﻭ ﺧﻄﺮی ﮐﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻋﺮﺑﻲ ﺩﺍﺭﺩ، ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﻣﺤﺪﻭﻳﺘﻬﺎی ﮔﺴﺘﺮﺩﻩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺟﺎﻧﺒﻪ ﺑﻪ ﻟﺤﺎﻅ ﻓﮑﺮی، ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ و ﺍﻗﺘﺼﺎﺩی ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﻭ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺗﻼﺵ ﺑﺮﺍی ﺍﺳﺘﻴﺼﺎﻝ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ در ﺗﻌﻘﻴﺐ، ﺷﮑﻨﺠﻪ ﻭ ﺍﻋﺪﺍمهای دست ﺟﻤﻌﻲ ﻭ ﺍﺧﺮﺍﺝ ﺍﺯ ﻋﺮﺍﻕ و ﺁﻭﺍﺭﮔﻲ. اینها از جمله اقداماتی بود ﮐﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺩﻭﺭﻩ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
پس از کودتای 1347 حزب بعث عراق، اختلافات این کشور با ایران به دلیل مسائل مرزی بسیار بالا گرفت. تا حدی که احتمال جنگ نیز قابل تصور بود. در این مدت، حزب بعث در کنار رفتار بسیار خشونتآمیز با علمای شیعه عراق تلاش کرد با نزدیک شدن به حضرت امام (ره) به عنوان دشمن و منتقد رژیم پهلوی، بتواند به اهداف خود که همان ضربه زدن به حکومت محمدرضاشاه بود برسد. ولی درایت امام باعث شکست این نقشه شد.
در سال 1341 ه ش کودتایی در میان حزب بعث رخ داد که طی آن، عبدالسلام عارف قدرت را در عراق به دست گرفت. وی تلاش کرد خود را نسبت به رهبران پیشین که گرایشهای کمونیستی پیدا کرده بودند، متفاوت نشان دهد و برای جذب حداکثر مسلمانان، خود را مقید به اصول اسلامی نشان داد. وی در ابتدای حکومتش دعوای قومی و پان عربیسم را سرداد و به دنبال ضربه زدن به تشیع و در پی آن ایرانیان برآمد. حوزه علمیه نجف که در آن زمان آیتالله حکیم به عنوان مرجع اصلی در آنجا فعالیّت میکرد، از دسیسه رهبران حزب بعث که به تازگی از حزب سوری جدا شده بودند، آگاه شده و مخالفت شدید خود را با قوم گرایی و تفاوت قائل شدن میان ایرانی و عربی اعلام کردند. در نهایت باید گفت که دوران حکومت عبدالسلام برای علمای شیعه نجف و عراق نسبتا دوران خوب و قابل تحملی بود و مقاومت این علما باعث عقب نشینی حکومت مرکزی شد.
از زمان حکومت قاجار به این سو، همواره علمای ایران برای تکمیل دروس حوزوی خود به نجف میرفتند. از این رو روابط بسیار نزدیکی میان علمای ایران و علمای حوزه علمیه نجف وجود داشت. پس از عبدالسلام و از سال 1347 به بعد که کودتای حزب بعث عراق پیروز شد و حکومت مرکزی عراق به طور کامل در اختیار این حزب قرار گرفت، رویه این حزب همان شد که از ابتدا قرار بود بر آن بنا شود. از این رو برخوردهای جدی آنها با علمای شیعه و به خصوص علمای فارسی زبان بیشتر شد. حوزه علمیه نجف و افرادی همچون آیتالله حکیم که نمیتوانستند شرایط به وجود آمده را تحمل کنند، در اواخر دهه 1340 ه ش اعتراضات گستردهای علیه رژیم انجام دادند که با برخوردهای بسیار تند همراه بود. رژیم بعث که پنداشته بود امکان عملی کردن برنامههای خود جز از طریق خونریزی و منزوی کردن علمای شیعه را ندارد، طی حملات متعدد، بسیاری از علمای مطرح شیعه را دستگیر کرد. در این میان برخی از علما را که عمدتاً فارسی زبان هم بودند به صورت مستقیم اعدام میکرد یا زیر شکنجه به شهادت میرسیدند.
سید محمد باقر صدر، در دانشهایی چون اصول، فقه، فلسفه سیاست و معرفتشناسی نظریههای جدیدی ارائه داده است. برخی از نظریههای مشهور وی عبارت است از: نظریه حق الطاعه، توالد ذاتی معرفت و منطقة الفراغ. او کتابهای فراوانی نیز نوشته است که فلسفتنا، اقتصادنا، دروسٌ فی علم الاصول(مشهور به حلقات) و الاسس المنطقیه للاستقراء از مهمترین آنها است.
مشارکت در تشکیل حزب الدعوة الاسلامیة، صدور فتوای حرمت عضویت مسلمانان در حزب بعث عراق و برپایی راهپیمایی و تظاهرات در شهرهای شیعهنشین جنوب عراق و بغداد بخشی از فعالیتهای سیاسی وی بود. این اقدامات سبب شد که دولت عراق او و خواهرش آمنه صدر را دستگیر کند و به شهادت رساند.
آیتالله سیدمحمدباقر صدر در همان روزهای نخستین، با انتشار فتوایی پیوستن به حزب بعث را حرام اعلام کرد و عملاً مخالفت خود با حکومت موجود در عراق را اعلام کرد. در پی این فتوا، حزب بعث به صورت گسترده اقدام به دستگیری، شکنجه و اعدام بسیاری از علمای شیعه در عراق نمود. در این میان و با توجه به روابطی که میان امام و علمای نجف از جمله آیتالله صدر برقرار شده بود، حکومت عراق با شدت و تنفر بیشتری اقدام به اخراج و یا شهادت علمای شیعه فارسی زبان نمود. با این حال جایگاه امام به صورتی بود که اعمال حکومت هرگز نتوانستند با خشونت با ایشان رفتار کنند. از سوی دیگر حزب بعث به طرق مختلف به دنبال این بود که با ایشان ارتباط برقرار کرده تا بتواند از سوی ایشان به حکومت پهلوی که از چندسال پیش درگیر اختلافات شدید مرزی با عراق شده بود ضربه وارد کند، امری که هیچگاه محقق نشد.
ولی درایت امام باعث شکست این نقشه شد. این شرایط تا پیش از امضای قرارداد الجزایر در سال 1353 که میان حکومت پهلوی و دولت عراق به امضا رسید، ادامه یافت. پس از امضای این قرارداد که اختلافات مرزی میان دو کشور را از بین برد و همچنین بر برخورد با اخلالگران در مرزهای دو کشور نیز تأکید شده بود، شرایط به کلی تغییر کرد. از این زمان به بعد، حکومت پهلوی که پیش از این وجود امام را برنمیتافت، علمای شیعه در عراق را نیز که ارتباط بسیار زیادی با روحانیون و مردم ایران داشتند را به عنوان دشمن خود قلمداد میکرد. دولت بعث نیز که از بنیان با شیعیان مشکل داشت، با قدرت بیشتر به دنبال تخریب و نابودی علمای شیعه برآمد. از این زمان به بعد، برخوردها با حضرت امام نیز به کلی تغییر کرد و محدودیتهای بسیاری برای ایشان ایجاد شد تا جایی که چارهای جز رفتن از عراق برای امام راحل وجود نداشت.
اوج دوران فشار حکومت بعث بر حوزه نجف در دوران مجتهد محمدباقر صدر بود. در این دوران بود که مخالفت علمای نجف نسبت به برنامههای حزب گسترش پیدا کرد و در مقابل فشارها بر علما نیز به شدیدترین حالت خود رسید. بسیاری از مساجد در این زمان بسته شد، اکثر علمای نجف یا از کشور اخراج شدند یا اعدام شدند، یا در زندان و تحت شکنجه اعمال حکومت کشته شدند و یا مانند محمدباقر صدر تحت فشار قرار گرفتند و همچنین محدودیتهای زیادی بر آنان اعمال شد.
منابع:موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران،ویکی شیعه
نکته قابل تأمل در خصوص حزب بعث این است که برخلاف امپراتوری عثمانی که خود را جانشین عباسیان قلمداد میکرد و به ظاهر داعیه مذهب و دین را داشت، حزب بعث هیچگونه دعوای دینی نداشت زیرا که به کلی اعتقادی به دین نداشت.
برخورد رژیم بعث در قبال علمای شیعه
رژیم بعث عراق که برای نخستین بار در سال 1968 از همتای سوری خود جدا شد و به تدریج قدرت را در عراق به دست گرفت، سیاستها و برنامههای ویژهای را دنبال کرد که این برنامهها بر محور پان عربیسم و شیعه هراسی بنیان شده بود. این رژیم که برای نخستین بار شیوه ریاست جمهوری را برای خود برگزیده بود، شیوهای به مراتب بدتر از سلاطین عثمانی که حکمرانان پیشین عراق بودند، اتخاذ کرد. از این پس سه اصل در این رژیم به عنوان اصول استراتژیک مطرح بود؛ نخست گرایش شدید به پان عربیسم، دوم مخالفت شدید با شیعیان و سوم تقابل با ایران به هر روشی که ممکن است.پس از کودتای 1347 حزب بعث عراق، اختلافات این کشور با ایران به دلیل مسائل مرزی بسیار بالا گرفت. تا حدی که احتمال جنگ نیز قابل تصور بود. در این مدت، حزب بعث در کنار رفتار بسیار خشونتآمیز با علمای شیعه عراق تلاش کرد با نزدیک شدن به حضرت امام (ره) به عنوان دشمن و منتقد رژیم پهلوی، بتواند به اهداف خود که همان ضربه زدن به حکومت محمدرضاشاه بود برسد. ولی درایت امام باعث شکست این نقشه شد.
در سال 1341 ه ش کودتایی در میان حزب بعث رخ داد که طی آن، عبدالسلام عارف قدرت را در عراق به دست گرفت. وی تلاش کرد خود را نسبت به رهبران پیشین که گرایشهای کمونیستی پیدا کرده بودند، متفاوت نشان دهد و برای جذب حداکثر مسلمانان، خود را مقید به اصول اسلامی نشان داد. وی در ابتدای حکومتش دعوای قومی و پان عربیسم را سرداد و به دنبال ضربه زدن به تشیع و در پی آن ایرانیان برآمد. حوزه علمیه نجف که در آن زمان آیتالله حکیم به عنوان مرجع اصلی در آنجا فعالیّت میکرد، از دسیسه رهبران حزب بعث که به تازگی از حزب سوری جدا شده بودند، آگاه شده و مخالفت شدید خود را با قوم گرایی و تفاوت قائل شدن میان ایرانی و عربی اعلام کردند. در نهایت باید گفت که دوران حکومت عبدالسلام برای علمای شیعه نجف و عراق نسبتا دوران خوب و قابل تحملی بود و مقاومت این علما باعث عقب نشینی حکومت مرکزی شد.
از زمان حکومت قاجار به این سو، همواره علمای ایران برای تکمیل دروس حوزوی خود به نجف میرفتند. از این رو روابط بسیار نزدیکی میان علمای ایران و علمای حوزه علمیه نجف وجود داشت. پس از عبدالسلام و از سال 1347 به بعد که کودتای حزب بعث عراق پیروز شد و حکومت مرکزی عراق به طور کامل در اختیار این حزب قرار گرفت، رویه این حزب همان شد که از ابتدا قرار بود بر آن بنا شود. از این رو برخوردهای جدی آنها با علمای شیعه و به خصوص علمای فارسی زبان بیشتر شد. حوزه علمیه نجف و افرادی همچون آیتالله حکیم که نمیتوانستند شرایط به وجود آمده را تحمل کنند، در اواخر دهه 1340 ه ش اعتراضات گستردهای علیه رژیم انجام دادند که با برخوردهای بسیار تند همراه بود. رژیم بعث که پنداشته بود امکان عملی کردن برنامههای خود جز از طریق خونریزی و منزوی کردن علمای شیعه را ندارد، طی حملات متعدد، بسیاری از علمای مطرح شیعه را دستگیر کرد. در این میان برخی از علما را که عمدتاً فارسی زبان هم بودند به صورت مستقیم اعدام میکرد یا زیر شکنجه به شهادت میرسیدند.
سرکوب شیعیان از سوی حزب بعث و عکسالعمل حکومت پهلوی
پس از فوت آیتالله حکیم که در سال 1349 رخ داد، آیتالله سیدمحمدباقر صدر به عنوان مرجع اصلی حوزه علمیه نجف معرفی شد. این زمان مصادف با دو رویداد مهم برای حوزه علمیه نجف است؛ نخست اینکه در این دوران حزب بعث به طور کامل بر عراق مسلط شده و از این زمان اوج اختناق و مخالفت با تشیع شروع میشود، دیگر اینکه در این زمان امام خمینی در نجف حضور داشت. ایشان در سال 1344 از سوی حکومت پهلوی به عراق تبعید شده بود و به عنوان یک روحانی عالم، پرنفوذ، شجاع و البته با تدبیر، روابط بسیار نزدیکی با دیگر علمای نجف برقرار کردند. بنابراین از این زمان به بعد، خواسته یا ناخواسته حکومت ایران نیز با سیاستها و برنامههای داخلی رژیم بعثی عراق درگیر میشود.آیتالله سیدمحمدباقر صدر
سید محمد باقر صدر (زادهٔ ۱۳۵۳ق/۱۳۱۳ش و درگذشتهٔ ۱۴۰۰ق/۱۳۵۹ش)، مرجع تقلید و متفکر شیعه عراقی. او علوم دینی را نزد آیت الله خویی و برخی از علمای نجف آموخت، تحصیلاتش را پیش از ۲۰ سالگی به اتمام رساند و در حوزه علمیه نجف به تدریس علوم دینی پرداخت. سید محمد صدر، سید محمدباقر حکیم،سید کاظم حسینی حائری و سید محمود هاشمی شاهرودی،از شاگردان اویند.سید محمد باقر صدر، در دانشهایی چون اصول، فقه، فلسفه سیاست و معرفتشناسی نظریههای جدیدی ارائه داده است. برخی از نظریههای مشهور وی عبارت است از: نظریه حق الطاعه، توالد ذاتی معرفت و منطقة الفراغ. او کتابهای فراوانی نیز نوشته است که فلسفتنا، اقتصادنا، دروسٌ فی علم الاصول(مشهور به حلقات) و الاسس المنطقیه للاستقراء از مهمترین آنها است.
مشارکت در تشکیل حزب الدعوة الاسلامیة، صدور فتوای حرمت عضویت مسلمانان در حزب بعث عراق و برپایی راهپیمایی و تظاهرات در شهرهای شیعهنشین جنوب عراق و بغداد بخشی از فعالیتهای سیاسی وی بود. این اقدامات سبب شد که دولت عراق او و خواهرش آمنه صدر را دستگیر کند و به شهادت رساند.
آیتالله سیدمحمدباقر صدر در همان روزهای نخستین، با انتشار فتوایی پیوستن به حزب بعث را حرام اعلام کرد و عملاً مخالفت خود با حکومت موجود در عراق را اعلام کرد. در پی این فتوا، حزب بعث به صورت گسترده اقدام به دستگیری، شکنجه و اعدام بسیاری از علمای شیعه در عراق نمود. در این میان و با توجه به روابطی که میان امام و علمای نجف از جمله آیتالله صدر برقرار شده بود، حکومت عراق با شدت و تنفر بیشتری اقدام به اخراج و یا شهادت علمای شیعه فارسی زبان نمود. با این حال جایگاه امام به صورتی بود که اعمال حکومت هرگز نتوانستند با خشونت با ایشان رفتار کنند. از سوی دیگر حزب بعث به طرق مختلف به دنبال این بود که با ایشان ارتباط برقرار کرده تا بتواند از سوی ایشان به حکومت پهلوی که از چندسال پیش درگیر اختلافات شدید مرزی با عراق شده بود ضربه وارد کند، امری که هیچگاه محقق نشد.
پس از کودتای 1347 حزب بعث عراق، اختلافات این کشور با ایران به دلیل مسائل مرزی بسیار بالا گرفت، تا حدی که احتمال جنگ نیز قابل تصور بود. در این مدت، حزب بعث در کنار رفتار بسیار خشونت آمیز با علمای شیعه عراق تلاش کرد با نزدیک شدن امام خمینی به عنوان دشمن و منتقد رژیم پهلوی، بتواند به اهداف خود که همان ضربه زدن به حکومت محمدرضاشاه بود برسد.
حکومت بعث و حوزه نجف
هرچند عراق به عنوان کشوری است که بیش از هزارسال محل زندگی شیعیان بوده است، با این حال هیچگاه نمیتوان نقش حوزه علمیه نجف که قدمت آن نیز از هزار سال میگذرد را در این مسئله نادیده گرفت. حوزه علمیه نجف در تمامی این سالها نقش بسیار مهمی در تشیع و گسترش آن در عراق داشته است. نقش این حوزه از زمان حکومت صفوی و به خصوص از دوران قاجار به این سو، برای ما ایرانیان نیز غیرقابل انکار بوده است. با این حال همانطور که در لابهلای مباحث بالا ذکر شد، حزب بعث عراق بر مبارزه با تشیع، ایرانی و برگشت به گرایشات قومی و عربی خود استوار بود. از این رو طبیعی است که در تمام دوران حکومت این حزب در عراق، هیچ نهاد و حزب و گروهی به اندازه حوزه علمیه نجف تحت فشار و آزار و اذیت حکومت بعثی قرار نگرفته باشد.اوج دوران فشار حکومت بعث بر حوزه نجف در دوران مجتهد محمدباقر صدر بود. در این دوران بود که مخالفت علمای نجف نسبت به برنامههای حزب گسترش پیدا کرد و در مقابل فشارها بر علما نیز به شدیدترین حالت خود رسید. بسیاری از مساجد در این زمان بسته شد، اکثر علمای نجف یا از کشور اخراج شدند یا اعدام شدند، یا در زندان و تحت شکنجه اعمال حکومت کشته شدند و یا مانند محمدباقر صدر تحت فشار قرار گرفتند و همچنین محدودیتهای زیادی بر آنان اعمال شد.
منابع:موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران،ویکی شیعه