• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 27
تعداد نظرات : 14
زمان آخرین مطلب : 5920روز قبل
دعا و زیارت

 آيا مي داني چرا خداوند شيطان را از درگاه خويش راندوبراي هميشه او را رد کرد؟                                                                                        چون فرمان خدارا براي سجده ي انسان اطاعت نکرد.                                     اما بي وفايي برخي آدميان رابنگر ! که از خدارو مي گردانند و حلقه بندگي شيطان به گردن مي آويزند.                                                                              رسول خدا (ص) مي فرمايند :" خداوند به چنين انسان هايي خطاب مي کند :             من به خاطر تو شيطان را  رد کردم ؛ اما تو او را دو ست خود گرفتي وبه اطاعت   اودر آمدي؟! "

شنبه 13/11/1386 - 6:36
دانستنی های علمی

عیدتان مبارک

يکشنبه 4/1/1387 - 16:0
دعا و زیارت

 

21- اشك، حجاب دوزخ : قال الباقر علیه السلام: "ما من رجل ذكرنا او ذكرنا عنده یخرج من عینیه ماء و لو مثل جناح البعوضة الا بنى الله له بیتا فى الجنة و جعل ذلك الدمع حجابا بینه و بین النار." امام باقرعلیه السلام پس از شنیدن سروده‏هاى «كمیت» درباره اهل بیت، گریست و سپس فرمود : هیچ كس نیست كه ما را یاد كند، یا نزد او از ما یاد شود و از چشمانش هر چند به اندازه بال پشه‏اى‏ اشك آید، مگر آن كه خداوند برایش در بهشت، خانه‏اى بنا كند و آن اشك را حجاب میان او و آتش دوزخ قرار دهد.  (الغدیر،ج 2، ص202)

22- بیست سال گریه : قال الصادق علیه السلام:" بكى على بن الحسین علیه السلام عشرین سنة و ما وضع بین یدیه طعام الا بكى." امام صادق علیه السلام فرمود: امام زین العابدین علیه السلام بیست ساله (به یاد عاشورا) گریست و هرگز طعامى پیش روى او نمى‏گذاشتند مگر این كه گریه مى‏كرد. (بحارالانوار،ج 46، ص 108)

23- ادب سوگوارى : قال الصادق علیه السلام: "لما مات ابراهیم بن رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم حملت عین رسول الله بالدموع ثم قال النبى صلى الله علیه و آله و سلم: تدمع العین و یحزن القلب و لا نقول ما یسخط الرب و انا بك یا ابراهیم لمحزونون. " امام صادق علیه السلام فرمود: چون ابراهیم پسر رسول خدا از دنیا رفت، چشم پیامبر پر از اشك شد. سپس پیامبرفرمود: چشم، اشكبار مى‏شود و دل غمگین مى‏گردد، ولى چیزى نمى‏گوییم كه خدا را به خشم آورد، و ما در سوگ تو اى ابراهیم اندوهناكیم.  (بحارالانوار،ج 22، ص157)

24- چشمهاى اشكبار: قال الصادق علیه السلام: "من ذكرنا عنده ففاضت عیناه حرم الله وجهه على النار. " امام صادق علیه السلام فرمود: نزد هر كس كه از ما (و مظلومیت ما) یاد شود و چشمانش پر از اشك گردد، خداوند چهره‏اش را بر آتش دوزخ حرام مى‏كند.  (بحارالانوار،ج 44، ص285)

25- احیاء خط اهل بیت علیهم السلام :قال الصادق علیه السلام: " تزاوروا و تلاقوا و تذاكروا و احیوا امرنا." امام صادق علیه السلام فرمود: به زیارت و دیدار یكدیگر بروید، با هم به سخن و مذاكره بنشینید و امر ما را -- كنایه از حكومت و رهبرى- زنده كنید.  (بحارالانوار،ج 71، ص352)

26- مجالس حسینى :قال الصادق علیه السلام للفضیل:"تجلسون و تحدثون؟ فقال: نعم، قال: ان تلك المجالس احبها فأحیوا امرنا، فرحم الله من احیى امرنا." امام صادق علیه السلام از «فضیل» پرسید: آیا (دور هم) مى‏نشینید و حدیث و سخن مى‏گویید؟ گفت: آرى ‏فرمود: اینگونه مجالس را دوست دارم، پس امر(امامت) ما را زنده بدارید. خداى رحمت كند كسى را كه امر و راه ما را احیا كند.  (وسائل الشیعه، ج 10، ص392)

27- اشكهاى ارزشمند :قال الصادق علیه السلام: "..رحم الله دمعتك، اما انك من الذین یعدون من اهل الجزع لنا و الذین یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا، اما انك سترى عند موتك حضور آبائى لك... " امام صادق علیه السلام به «مسمع» كه از سوگواران و گریه كنندگان بر عزاى حسینى بود، فرمود: خداى، اشك تو را مورد رحمت قرار دهد. آگاه باش، تو از آنانى كه از دلسوختگان ما به شمار مى‏آیند، و از آنانى كه با شادى ما شاد مى‏شوند و با اندوه ما غمگین مى‏گردند. آگاه باش! تو هنگام مرگ، شاهد حضور پدرانم بر بالین خویش خواهى بود. (وسائل الشیعه،ج 10، ص397)

28- دلهاى سوخته :قال الصادق علیه السلام: "اللهم...و ارحم تلك الأعین التى جرت دموعها رحمة لنا و ارحم تلك القلوب التى جزعت و احترقت لنا و ارحم الصرخة التى كانت لنا." امام صادق علیه السلام بر سجاده خود نشسته و بر زائران و سوگواران اهل بیت، چنین دعا مى‏كرد و مى‏فرمود: خدایا...آن دیدگان را كه اشكهایش در راه ترحم وعاطفه بر ما جارى شده و دلهایى را كه به خاطر ما نالان گشته و سوخته و آن فریادها و ناله‏هایى را كه در راه ما بوده است، مورد رحمت قرار بده. (بحارالانوار،ج 98، ص8)

29- گریه بر مظلومیت شیعه :قال الصادق علیه السلام: "من دمعت عینه فینا دمعة لدم سفك لنا او حق لنا نقصناه او عرض انتهك لنا او لأحد من شیعتنا بوأه الله تعالى بها فى الجنة حقبا." امام صادق علیه السلام فرمود: هر كس كه چشمش در راه ما گریان شود، به خاطر خونى كه از ما ریخته شده است، یا حقى كه از ما گرفته‏اند، یا آبرویى كه از ما یا یكى از شیعیان ما برده وهتك حرمت كرده‏اند، خداى متعال به همین سبب، او را در بهشت جاودان، براى ابد جاى مى‏دهد. (امالى شیخ مفید، ص175)

30- ثواب بى حساب :قال الصادق علیه السلام:" لكل شیى‏ء ثواب الا الدمعة فینا. " امام صادق علیه السلام فرمود: هر چیزى پاداش و مزدى دارد، مگر اشكى كه براى ما ریخته شود - كه چیزى با آن برابرى نمى‏كند و مزد بى اندازه دارد-. (جامع احادیث الشیعه،ج 12، ص548)

31- كوثر واشك :قال الصادق علیه السلام: "ما من عین بكت لنا الا نعمت بالنظر الى الكوثر و سقیت منه. " امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ چشمى نیست كه براى ما بگرید، مگر این كه برخوردار از نعمت نگاه به «كوثر» مى‏شود و از آن سیرابش مى‏كنند. (جامع احادیث الشیعه، ج 12، ص554)

32- گریه آسمان :عن الصادق علیه السلام: "یا زرارة! ان السماء بكت على الحسین اربعین صباحا. " امام صادق علیه السلام فرمود: اى زراره! آسمان چهل روز، در سوگ حسین بن على علیهما السلام گریه كرد.  (جامع احادیث الشیعه،ج 12، ص552)

33- گریه و اندوه مطلوب :قال الصادق علیه السلام:"كل الجزع و البكاء مكروه سوى الجزع و البكاء على الحسین علیه السلام. " امام صادق علیه السلام فرمود: هر نالیدن و گریه‏اى مكروه است، مگر ناله و گریه بر حسین علیه السلام.  (بحارالانوار،ج 45، ص313)

34- پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم و گریه بر شهید :قال الصادق علیه السلام: "ان النبى لما جائته وفاة جعفر بن ابى طالب و زید بن حارثة كان اذا دخل بیته كثر بكائه علیهما جدا و یقول: كانا یحدثانى و یؤانسانى فذهبا جمیعا." امام صادق علیه السلام فرمود: وقتى خبر شهادت جعفر بن ابى طالب و زید بن حارثه به پیامبر خدا رسید، از آن پس هر گاه وارد خانه‏ مى‏شد، بر آن دو شهید به شدت مى‏گریست و مى‏فرمود : آن دو شهید، با من هم سخن و همدم و انیس بودند، و هر دو رفتند!  (من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص177)

35- نفسهاى تسبیح :قال الصادق علیه السلام:"نفس المهموم لظلمنا تسبیح و همه لنا عبادة و كتمان سرنا جهاد فى سبیل الله.ثم قال ابو عبد الله علیه السلام: یجب ان یكتب هذا الحدیث بالذهب." امام صادق علیه السلام فرمود: نفس كسى كه به خاطر مظلومیت ما اندوهگین شود، تسبیح است و اندوهش براى ما،عبادت است و پوشاندن راز ما جهاد در راه خداست. سپس امام صادق علیه السلام افزود: این حدیث را باید با طلا نوشت!  (امالى شیخ مفید، ص 338)

36- فرشتگان سوگوار: قال الصادق علیه السلام: "اربعة الاف ملك عند قبر الحسین علیه السلام شعث غبر یبكونه الى یوم القیامة. " امام صادق علیه السلام فرمود: چهارهزار فرشته نزد قبر سید الشهدا علیه السلام ژولیده و غبارآلود، تا روز قیامت بر آن حضرت مى‏گریند. (كامل الزیارات، ص 119)

37- گریه بر حسین علیه السلام:قال الرضا علیه السلام: "یا ابن شبیب! ان كنت باكیا لشى‏ء فابك للحسین بن على بن ابى طالب علیه السلام فانه ذبح كما یذبح الكبش. " امام رضا علیه السلام به «ریان بن شبیب» فرمود: اى پسر شبیب! اگر بر چیزى گریه مى‏كنى، بر حسین بن على بن ابى طالب علیه السلام گریه كن، چرا كه او را مانند گوسفند سر بریدند.  (بحارالانوار،ج 44، ص 286)

38- مجالسى به یاد ائمه علیهم السلام: قال الرضا علیه السلام: "من جلس مجلسا یحیى فیه امرنا لم یمت قلبه یوم تموت القلوب. " امام رضا علیه السلام فرمود: هر كس در مجلسى بنشیند كه در آن، امر (و خط و مرام ما) احیا مى‏شود، دلش در روزى كه دلها مى‏میرند، نمى‏میرد. (بحارالانوار، ج 44، ص278)

آثار گریستن بر حسین علیه السلام:قال الرضا علیه السلام: "فعلى مثل الحسین فلیبك الباكون فان البكاء علیه یحط الذنوب العظام. " امام رضا علیه السلام فرمود: گریه كنندگان باید بر كسى همچون حسین علیه السلام گریه كنند، چرا كه گریستن براى او، گناهان بزرگ را فرو مى‏ریزد. ( بحارالانوار، ج 44، ص284)

39 - اشك و آمرزش گناه:قال الرضا علیه السلام: "یابن شبیب! ان بكیت على الحسین علیه السلام حتى تصیر دموعك على خدیك غفر الله لك كل ذنب اذنبته صغیرا كان او كبیرا قلیلا كان او كثیرا. " امام رضا علیه السلام فرمود: اى پسر شبیب! اگر بر، حسین علیه السلام آن قدر گریه كنى كه اشكهایت بر چهره‏ات جارى شود، خداوند همه گناهانت را كه مرتكب شده‏اى مى‏آمرزد، كوچك باشد یا بزرگ، كم باشد یا زیاد. (امالى صدوق، ص112)

40- همدلى با عترت:قال الرضا علیه السلام: "ان سرك ان تكون معنا فى الدرجات العلى من الجنان فاحزن لحزننا و افرح لفرحنا. " امام رضا علیه السلام به ریان بن شبیب فرمود: اگر تو را خوشحال مى‏كند كه در درجات والاى بهشت با ما باشى، پس در اندوه ما غمگین باش و در شادى ما خوشحال باش.(جامع احادیث الشیعه،ج 12، 549)  

سه شنبه 14/12/1386 - 14:20
دعا و زیارت

 

2- آتش عشق حسینى :" قال رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم: ان لقتل الحسین علیه السلام حرارة فى قلوب المؤمنین لا تبرد ابدا." پیامبراكرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: براى شهادت حسین علیه السلام، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است كه هرگز سرد و خاموش نمى‏شود. (جامع احادیث الشیعه، ج 12، ص556)

3- عاشورا، روز غم : قال الرضا علیه السلام:" من كان یوم عاشورا یوم مصیبته و حزنه و بكائه جعل الله عزوجل یوم القیامة یوم فرحه و سروره." امام رضا علیه السلام فرمود: هر كس كه عاشورا، روز مصیبت و اندوه و گریه‏اش باشد، خداوند روز قیامت را براى او روز شادى و سرور قرار مى‏دهد.  (بحارالانوار،ج 44، ص284)

4- محرم، ماه سوگوارى : قال الرضا علیه السلام:" كان ابى اذا دخل شهر المحرم لا یرى ضاحكا و كانت الكابة تغلب علیه حتى یمضى منه عشرة ایام، فاذا كان الیوم العاشر كان ذلك الیوم یوم مصیبته و حزنه و بكائه... " امام رضا علیه السلام فرمود: هر گاه ماه محرم فرا مى‏رسید، پدرم (موسى بن‏ جعفر علیهماالسلام) دیگر خندان دیده نمى‏شد و غم و افسردگى بر او غلبه مى‏یافت تا آن كه ده روز از محرم مى‏گذشت، روز دهم محرم كه مى‏شد، آن روز، روز مصیبت و اندوه و گریه پدرم بود.  (امالى صدوق، ص 111)

5- دیده‏هاى خندان : قال رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم:" یا فاطمة! كل عین باكیة یوم القیامة الا عین بكت على مصاب الحسین فانها ضاحكة مستبشرة بنعیم الجنة." پیامبراكرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: فاطمه جان! روز قیامت هر چشمى گریان است، مگر چشمى كه در مصیبت و عزاى حسین گریسته باشد، كه آن چشم در قیامت خندان است و به نعمتهاى بهشتى مژده داده مى‏شود. (بحارالانوار،ج 44، ص293)

6- سالگرد سوگ حسین (ع) : عن الصادق علیه السلام: "نیح على الحسین بن على سنة فى كل یوم و لیلة و ثلاث سنین من الیوم الذى اصیب فیه." حضرت صادق علیه السلام فرمود: یك سال تمام، هر شب و روز بر حسین بن على علیه السلام نوحه خوانى شد و سه سال، در روز شهادتش سوگوارى برپا گشت.  (بحارالانوار،ج 79، ص102)

7- بودجه عزادارى : قال الصادق علیه السلام: " قال لى ابى: یا جعفر! اوقف لى من منالى كذا و كذا النوادب تندبنى عشر سنین بمنى ایام منى." امام صادق علیه السلام مى‏فرماید: پدرم امام باقرعلیه السلام به من فرمود: اى جعفر! از مال خودم فلان مقدار وقف نوحه خوانان كن كه به مدت ده سال در «منا» در ایام حج، بر من نوحه خوانى و سوگوارى كنند.  (بحارالانوار،ج 46، ص220)

8- نوحه خوانى سنتى : عن ابى هارون المكفوف قال:"دخلت على ابى عبد الله علیه السلام فقال لى: انشدنى، فأنشدته فقال: لا، كما تنشدون و كما ترثیه عند قبره..." ابوهارون مكفوف مى‏گوید: خدمت حضرت صادق علیه السلام رسیدم. امام به من فرمود: «برایم شعر بخوان». پس برایش اشعارى خواندم. فرمود: اینطور نه، همان طور كه (براى خودتان) شعر خوانى مى‏كنید و همانگونه كه نزد قبر حضرت سید الشهدا مرثیه مى‏خوانى. (بحارالانوار،ج 44، ص287)

9- پاداش شعر گفتن براى حسین علیه السلام : قال الصادق علیه السلام: "ما من احد قال فى الحسین شعرا فبكى و ابكى به الا اوجب الله له الجنة و غفر له." امام صادق علیه السلام به جعفر بن عفان فرمود: هیچ كس نیست كه درباره حسین علیه السلام شعرى بسراید و بگرید و با آن بگریاند مگر آن كه خداوند، بهشت را بر او واجب مى‏كند و او را مى‏آمرزد.  (رجال شیخ طوسى، ص289)

10- سرودن براى اهل بیت علیهم السلام : قال الصادق علیه السلام: "من قال فینا بیت شعر بنى الله له بیتا فى الجنة. " امام صادق علیه السلام فرمود: هر كس در راه ما و براى ما یك بیت شعر بسراید، خداوند براى او خانه‏اى در بهشت، بنا مى‏كند. (وسائل الشیعه،ج 10، ص467)

11- اصحاب مدح و مرثیه : قال الصادق علیه السلام: "الحمد لله الذى جعل فى الناس من یفد الینا و یمدحنا و یرثى لنا. " امام صادق علیه السلام فرمود: خدا را سپاس كه در میان مردم، كسانى را قرار داد كه به سوى ما مى‏آیند و بر ما وارد مى‏شوند و ما را مدح و مرثیه مى‏گویند.  (وسائل الشیعه،ج 10، ص469)

12- شعر خوانى در ایام عزا: قال الرضا علیه السلام:" یا دعبل! احب ان تنشدنى شعرا فان هذه الایام حزن كانت علینا اهل البیت علیه السلام." امام رضا علیه السلام به دعبل (شاعراهل بیت) فرمود: اى دعبل! دوست دارم كه برایم شعرى بسرایى و بخوانى، چرا كه این روزها (ایام عاشورا) روز اندوه و غمى است كه بر ما خاندان رفته است. (جامع احادیث الشیعه، ج 12، ص567)

13- مرثیه، نصرت اهل بیت علیه السلام : عن الرضا علیه السلام:" یا دعبل! ارث الحسین علیه السلام فانت ناصرنا و مادحنا ما دمت حیا فلا تقصر عن نصرنا ما استطعت." امام رضا علیه السلام فرمود: اى دعبل! براى حسین بن على علیه السلام مرثیه بگو، تو تا زنده‏اى، یاور و ستایشگر مایى، تا مى‏توانى، از یارى ما كوتاهى مكن.  (جامع احادیث الشیعه،ج 12، ص567)

14- شیعیان همراه و همدل : قال على علیه السلام: "ان الله...اختار لنا شیعة ینصروننا و یفرحون بفرحنا و یحزنون لحزننا." على علیه السلام فرمود: خداوند براى ما، شیعیان و پیروانى برگزیده است كه ما را یارى مى‏كنند، با خوشحالى ما خوشحال مى‏شوند و در اندوه و غم ما، محزون مى‏گردند.  (غررالحكم،ج 1، ص235)

15- كشته اشك :قال الحسین علیه السلام:" انا قتیل العبرة لا یذكرنى مؤمن الا بكى."  حسین بن على علیه السلام فرمود: من كشته اشكم. هیچ مؤمنى مرا یاد نمى‏كند مگر آن كه - به خاطر مصیبتهایم- گریه مى‏كند. (بحارالانوار،ج 44، ص279)

16- یك قطره اشك :قال الحسین علیه السلام: "من دمعت عیناه فینا قطرة بوأه الله عز و جل الجنة." حسین بن على علیه السلام فرمود: چشمان هر كس كه در مصیبتهاى ما قطره‏اى اشك بریزد، خداوند او را در بهشت جاى مى‏دهد. (احقاق الحق،ج 5، ص523)

17- بهشت، پاداش عزادارى : قال على بن الحسین السجاد علیه السلام: "ایما مؤمن دمعت عیناه لقتل الحسین و من معه حتى یسیل على خدیه بوأه الله فى الجنة غرفا." امام سجاد علیه السلام فرمود: هر مؤمنى كه چشمانش براى كشته شدن حسین بن على علیه السلام و همراهانش اشكبار شود و اشك بر صورتش جارى گردد، خداوند او را در غرفه‏هاى بهشتى جاى مى‏دهد.  (ینابیع الموده، ص429)

18- به یاد فرزندان فاطمه علیها السلام : قال السجاد علیه السلام: "انى لم اذكر مصرع بنى فاطمة الا خنقتنى لذلك عبرة." امام سجاد علیه السلام فرمود: من هرگز شهادت فرزندان فاطمه علیها السلام را به یاد نیاوردم، مگر آن كه به خاطر آن، چشمانم اشكبار گشت. (بحارالانوار،ج 46، ص109)

19- سوگوارى در خانه‏ها : قال الباقر علیه السلام: "ثم لیندب الحسین و یبكیه و یأمر من فى داره بالبكاء علیه و یقیم فى داره مصیبته باظهار الجزع علیه و یتلاقون بالبكاء بعضهم بعضا فى البیوت و لیعز بعضهم بعضا بمصاب الحسین علیه السلام." امام باقرعلیه السلام نسبت به كسانى كه در روز عاشورا نمى‏توانند به زیارت آن حضرت بروند، اینگونه دستورعزادارى دادند و فرمودند: برحسین علیه السلام ندبه و عزادارى و گریه كند و به اهل خانه خود دستور دهد كه بر او بگریند و در خانه‏اش با اظهار گریه و ناله بر حسین علیه السلام، مراسم عزادارى بر پا كند و یكدیگر را با گریه و تعزیت و تسلیت گویى در سوگ حسین علیه السلام در خانه‏هایشان ملاقات كنند.  (كامل الزیارات، ص175)

20- اشك على علیه السلام در سوگ شهداى كربلا: قال الباقر علیه السلام: "مر على بكربلا فى اثنین من اصحابه قال: فلما مر بها ترقرقت عیناه للبكاء ثم قال: هذا مناخ ركابهم و هذا ملقى رحالهم و هیهنا تهراق دماؤهم، طوبى لك من تربة علیك تهراق دماء الأحبة." امام باقر علیه السلام فرمود: امیرالمؤمنین علیه السلام با دو تن از یارانش از «كربلا» گذركردند، حضرت، هنگام عبور از آنجا، چشمهایش اشك آلود شد، سپس فرمود: اینجا مركبهایشان بر زمین مى‏خوابد، اینجا محل بارافكندنشان است و اینجا خونهایشان ریخته مى‏شود، خوشا به حال تو اى خاكى كه خون دوستان بر روى تو ریخته مى‏شود! (بحارالانوار،ج 44، ص 258)

سه شنبه 14/12/1386 - 14:19
دعا و زیارت

 

1- عزادارى، احیاء خط خون و شهادت : زندانى كردن «نور» در حصار شب، شیوه كهن ستمگران حاكم، در برخورد و مقابله با «حق» بوده است. خط فكرى و سیاسى امامان شیعه، از همین رو همواره از سوى قدرتها، مورد تضییق و محدود یت و انزواى تحمیلى قرار گرفته بود.  طبیعى است كه در چنان شرایط، نوشتن و گفتن و سرودن و نشر تفكر و راه و خط آنان، از اسلوبهاى مؤثر شیعه به حساب مى‏آمد و پیروان حق، با زبان و قلم و شعر و مرثیه و اشك و عزادارى، در «احیاء امر ائمه» و زنده نگهداشتن حماسه‏ها و بیان فضایلشان تلاش مى‏كردند. در آن عصر خفقان، طرح «خط امامان» ، نوعى مبارزه سیاسى اجتماعى بود و خطرها در پى داشت. جلسات انس و دیدار شیعیان، وسیله‏اى براى الهام گیرى و یافتن محورهاى «وحدت مكتبى» به حساب مى‏آمد و شعر و مرثیه و نوحه و گریستن و عزادارى بر شهیدان كربلا و سید الشهدا و مظلومیت اهل بیت علیهم السلام در آن عصر «نتوانستن» ها، ابعادى از مسأله زنده نگهداشتن مشعل حق و دعوت به «نور» و «ایمان» بود. سروده‏هاى موضع دار شاعران شیعى در آنچه كه به اهل بیت مربوط مى ‏شد، به طور عمده  دو محور اساسى داشت: مدایح و مراثى. استفاده از مدح و مرثیه، همواره به عنوان اهرمى در دفاع از حق و مبارزه با حكومتهاى جور، مورد استفاده قرار مى‏گرفت. برپایى مراسم سوگوارى براى ائمه و احیاى خاطره شكوهمند و الهام بخش حیات و جهاد و شهادتشان، همواره در تاریخ، حركت آفرین و بیدارگر بوده است.

سنت شعر گفتن و مرثیه خواندن و گریستن و گریاندن در مجالس سوگ اهل بیت نیز، مورد تشویق و دستور امامان بود، چرا كه عزادارى، رساندن صداى مظلومیت آل على به گوش مسلمانان بود و رسالتى عظیم داشت. اقامه مجالس به یاد آنان، بیان رنجهاى جانكاه پیشوایان حق و خون دلهاى ائمه عدل، فاش ساختن و آشكار كردن ناله مظلومانه آنان در هیاهوى پرفریب اغواگران بود و عزادارى براى شهید، انتقال فرهنگ شهادت به نسلهاى آینده تلقى مى‏شد... و این خط همچنان ادامه یافت، تا اكنون. دراینگونه مجالس، احساس و عاطفه، به كمك شعورمى‏آید و مكتب عاشورا زنده مى‏ماند و اشك، زبان گویاى احساسهاى عمیق یك انسان متعهد و پاى بند به خط حسینى و كربلایى است.اشك، دلیل عشق است و نشانه پیوند. اشك، زبان دل است و شاهد شوق. دلى كه به حسین علیه السلام و اهل بیت پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم عشق دارد، بى شك در سوگ آنان مى‏گرید و با این گریه، مهر و علاقه درونى خود را نشان مى‏دهد و گریه بر حسین علیه السلام تجدید بیعت با «كربلا» و فرهنگ شهادت است و امضاى راه خونین شهیدان. اشك، خون مى‏سازد و مجاهد و شهید مى‏پرورد. جبهه‏هاى گرم ایران اسلامى در سالهاى «دفاع مقدس» ، گویاترین و زنده‏ ترین سندى است كه نشان مى‏دهد چگونه عشق عاشورایى و مراسم نوحه‏خوانى و اشك ریختن بر سالار شهیدان، محرم را ماه «پیروزى خون ‏بر شمشیر» مى‏سازد و اشك را به سلاحى كارى و مؤثر تبدیل مى‏كند. سابقه عزادارى و سوگوارى بر مظلومیت خاندان پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم بسیار دیرینه است و خود پیامبر و على و فاطمه و...علیهم السلام و فرشتگان و كروبیان و جن و انس بر مظلومیت «آل الله» گریسته و مجالس عزا و گریه بر پا كرده‏اند. حتى انبیاى گذشته هم اشكى ریزان و دلى سوزان و توسل و توجهى به خاندان عصمت و اسوه‏هاى شهادت داشته‏اند. شبهه آفرینیهاى كج فهمان یا مغرضان نسبت به مسأله گریستن و عزادارى و توسل و اقامه مراسم و شعائر دینى در سوگ امامان مظلوم و شهید، جز از بى خبرى آنان‏از تعالیم اسلام و دستورها و سنتهاى پیامبر اسلام، نشأت نمى‏گیرد.

این مجموعه چهل حدیث كه پیش رو دارید، برخى از احادیث مربوط به این سنت ارزشمند و سازنده را در بردارد.امید است كه آشنایى با فرهنگ دینى و عمل به آن، وسیله نجات ما و سبب شفاعت «اهل بیت» از ما در روز قیامت گردد.

سه شنبه 14/12/1386 - 14:16
دعا و زیارت
 زمانی من شمردم و دیدم كه حدود 208 حدیث در كتاب وسائل الشیعه (در زمان طاغوت بود) در مورد رعایت حقوق حیوانات است. صدها حدیث داریم كه می‌فرماید: حیوانات را مراعات كنید. حیوانات احترام دارند. اصلاً حیوانات حق دارند. حق نداریم حیوان را تشنه بگذاریم. اگر آب داریم و حیوانمان تشنه است، و می‌خواهیم نماز بخوانیم، اسلام می‌گوید كه آب خود را به حیوان بدهید و با تیمم نماز بخوانید. اگر یك سگ با یك گوسفند تشنه است، اسلام می‌گوید كه آب خود را به سگ بده! چرا؟ برای اینكه سگ حق حیات دارد، اما گوسفند را می‌توان ذبح كرد و خورد. گوسفند را ذبح كن و بخور، اما سگ را نمی‌توان ذبح كرد و خورد. چون گوسفند یك راه دیگری دارد. راه ذبح دارد، ولی سگ راه دیگری جز زنده ماندن را ندارد. پس آب خود را به سگ بده و گوسفند را ذبحش كن! شما حق ندارید درخت را تشنه بگذارید. حدیث داریم كه می‌فرماید: كسی كه یك درخت تشنه را آب بدهد، انگار كه یك مؤمن تشنه‌ای را آب داده است. ای كاش كه كتاب‌های درسی آموزش و پرورش و دانشگاه، این حرف‌ها را بزنند. ده‌ها هزار حدیث و آیه و حرف‌های ناب كه تمامش برای شرق و غرب مهم است را در این كتاب‌ها نمی‌گذاریم و آن وقت یك استدلال‌های خشكی را می‌آوریم كه یك مؤمن از داخل این حرف‌ها بیرون نمی‌آید. كتاب‌های خشك به خصوص در دانشگاه، چون آموزش و پرورش مقداری بهتر است. زمین از آلودگی‌ها شكایت می‌كند
سه شنبه 14/12/1386 - 14:9
دعا و زیارت
 ما فكر می‌كنیم كه هستی و طبیعت جماد است. اما این طور نیست و به نظر شما جماد است. اما از نظر قرآن زمین شعور دارد.
بسم الله الرحمن الرحیم
«إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالهََا» (زلزال/1) وقتی زمین لرزه می‌شود، «وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا» (زلزال/2) زمین هر چه را كه در درون دارد، از معدن‌ها، انسان‌ها و مرده‌ها، همه را بیرون می‌ریزد. «وَ قَالَ الْانسَانُ مَا لهََا» (زلزال/3) آن وقت انسان می‌گوید: چه شد؟ «یَوْمَئذٍ تحَُدِّثُ أَخْبَارَهَا» (زلزال/4) روز قیامت زمین خبر می‌دهد. یعنی زمین شهادت می‌دهد كه ایشان روی من گناه كرد. می‌توانست از من استفاده كند، اما از من استفاده نكرد. زمین شعور دارد. حدیث داریم: نماز كه می‌خوانید،‌در جاهای مختلف نماز بخوانید. چون این مكان‌ها روز قیامت شهادت می‌دهند، كه روی من نماز خواند. زمین شعور دارد. درخت شعور دارد. درخت سجده می‌كند. خورشید سجده می‌كند. می‌فرماید: «وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ یَسْجُدانِ» آیه قرآن است. نجم یعنی ستاره! شجر یعنی درخت! ستاره و درخت سجده می‌كنند. «الله اكبر» چرا این را می‌شكنید؟ چرا این را فاسد می‌كنید؟ دارد ذكر خدا می‌گوید، چرا خرابش می‌كنید؟ در قرآن هم در گذشته و فعل ماضی داریم كه می‌فرماید: «سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ...» (حدید/1) «سبح» فعل ماضی است، یعنی در گذشته. هم داریم: «یُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ» (جمعه/1) «ما فی السماوات» یعنی آنچه در آسمان‌ها و زمین است. آنچه كه در هستی وجود دارد، تسبیح می‌گوید. شما كه این طبیعت را از بین می‌برید، یك مخلوقی را كه مشغول تسبیح است نابود می‌كنید. دید ما این است. تبصره و قانون آمریكایی و غربی و اروپایی نیست.
دید ما عوض می‌شود. گاهی وقت‌ها اصلاً فكر را عوض می‌كند. قرآن فكر را عوض می‌كند. می‌گوید: چرا به این وصل شدی؟ می‌گوید: چون این شاه است و رئیس جمهور و وكیل و سفیر و وزیر و امام جمعه و شهردار و ... است. می‌گوید: می‌خواهی از این‌ها عزیز شوی؟ «َإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمیعاً» (نساء/139) «جمیعا» یعنی یك درصد هم برای غیر خدا نیست كه بگویی 99 درصد عزت برای خداست، حالا یك درصد هم برای این‌هاست. «َإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمیعاً» تمام عزت برای خداست. یعنی اگر می‌خواهی عزیز شوی، بالا نزد خدا بروی! چرا به این وصل شد؟ چون می‌خواهم زور پیدا كنم. قرآن می‌گوید: «َإِنَّ الْقوة لِلَّهِ جَمیعاً» اگر قدرت می‌خواهی، نزد خداست. اگر عزت می‌خواهی، برای خداست. اصلاً می‌گوید كه دیدت را عوض كن. دیدت كه عوض شد، كار هم درست می‌شود. ما گاهی وقت‌ها به عنوان طلا به سراغ چیزی می‌رویم، بعد می‌فهمیم كه اصلاً طلا نیست و حلبی است و رنگ شده است. بعد كه دیدمان عوض شد، رهایش می‌كنیم.
سه شنبه 14/12/1386 - 14:5
دعا و زیارت

چون راه اول راه نفرین نیست. راه اول منطق است. استدلال است. راه اول معجزه است. اگر كسی با استدلال و برهان و معجزه پیچش باز نشد، این دیگر آن طبقه آخری نفرین است. حضرت نوح آخر عمرش نفرین كرد. گفت: «لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرینَ دَیَّاراً» (نوح/26) خدا یكی از اینها را باقی نمی‌گذارد. چرا؟ به خاطر اینكه من دیگر شبانه روز اینها را خواندم و اینها گوش ندادند. دیگر من خسته شدم. «وَ قالَ نُوح‏» حضرت نوح گفت. «رَبِّ» خدایا «إِنَّهُمْ عَصَوْنی‏» اینها من را معصیت كردند. «وَ اتَّبَعُوا مَنْ لَمْ یَزِدْهُ مالُهُ وَ وَلَدُهُ إِلاَّ خَساراً» (نوح/21) دنبال پولدارها می‌روند. «وَ مَكَرُوا مَكْراً كُبَّاراً» (نوح/22) دائماً مكر و حیله می‌كنند و با هم شعار می‌دهند. می‌گویند: «لا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُم‏» (نوح/23) توجه! توجه! دست از بت‌ها برندارید. گوش به حرف این و آن ندهید. «وَ أَضَلُّوا كَثیرا» (مائده/77) مردم را گمراه كردند. خدایا «لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرینَ دَیَّاراً» خدایا یكی از اینها را روی كره‌ی زمین باقی نگذار. «إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُم‏» خدایا اگر اینها را روی كره‌ی زمین باقی بگذاری، «یُضِلُّوا عِبادَك‏» نسل و آینده را هم گمراه می‌كنند. «وَ لا یَلِدُوا إِلاَّ فاجِراً كَفَّاراً» (نوح/27) زاد و ولد نمی‌كنند جز كافر و فاجر! یعنی اینها به قدری بد هستند كه دیگر نسلشان هم خوب شو نیست. یعنی خاك باغچه طوری است كه هر درختی بكاری كرمو است. این خاك باغچه را باید عوض كرد. پس ببینید ما نفرین هم داریم. منتهی بعد از 950 سال حضرت نوح نفرین كرد. ساعت اول... آخر بعضی وقت‌ها به خصوص مادرها، الهی... بشوی! خوب! مگر چه شد؟ استكان‌ها شكست. ای بابا! سر یك چیز جزئی، می‌گوید: انشاالله تكه تكه شوی. جنازه‌ات را برای من بیاورند. البته حالا من اینهایی را كه می‌گویم، تازگی نشنیدم. بچه بودم در كاشان از بعضی زن‌ها شنیدم. چنین سر چیز جزئی پرپر بشوی. تكه تكه شوی. كه چه؟ به پیغمبر گفتند: نفرین كن! گفت: آخر من دلم نمی‌آید نفرین كنم. در احد دندان پیغمبر شكست. لبش هم پاره شد و خون جاری شد. گفت: خدایا این مردمی كه لب و دندان من را می‌شكافند، چطور به اینها رحم خواهی كرد؟ خدا فرمود:. ممكن است كه همین توبه كند و من او را ببخشم. «لَیْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَیْ‏ء» (آل‌عمران/128) شما «لَیْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَیْ‏ء» شما هیچ دخالتی نكنید. بخشش مردم با من است. ممكن است همین را من،... این خیلی عجیب استممكن است بدترین آدم‌ها راهش دم خانه ی من بیاید من او را ببخشم. هیچ كس نباید بگوید: من دیگر آب از سرم گذشته است. من دیگر خوب شو نیستم. احدی مایوس نشود. یك نفر پرده‌ی كعبه را گرفته بود و می گفت: خدایا من را ببخش! بعد می‌گفت: می‌دانم نمی‌بخشی!

دوشنبه 13/12/1386 - 14:45
دعا و زیارت

پیغمبر كه می‌آید، اول باید معجزه نشان بدهد. چون می‌آید می‌گوید: من از طرف خدا هستم. مردم به او می‌گویند: خوب! تو اگر از طرف خدا هستی یك كار خدایی بكن. اگر كسی آمد و گفت: من پرش دارم. می‌گویی: خوب! بپر ببینیم. اگر گفت: پول دارم. بگو: ببینم دسته چكت كجاست؟ گفت: من راننده هستم. می‌گوییم: بلند شو بیا پشت فرمان بنشین ببینیم چه می‌كنی؟ می‌آید می‌گوید: من به یك قدرت الهی بند هستم. می‌گوید: خوب! یك كار خدایی باید انجام دهی كه از دست بشر خارج باشد. معجزه! منطق هم باید داشته باشی كه حرف منطقی باشد. بلوف نزنی. دروغ نباشد. مبالغه نباشد. حرف منطقی و معجزه! اما یك عده هستند، با این آچارها پیچشان باز نمی‌شود. لجباز هستند. می‌گوید: به آدم‌های لجباز بگو: بیا به هم نفرین كنیم. شما به جان ما نفرین كن. من هم به جان شما نفرین می‌كنم. هر نفرینی، هركس با نفرین نابود شد، پیداست نفرین كننده حق است. نفرین شده باطل است. این را می‌گویند: ابتهال! آیه می‌گوید: «ثُمَّ نَبْتَهِل» ابتهال یعنی بیا به هم نفرین كنیم، ببینیم چه كسی حق است؟ خوب! این ماجرایی دارد. ابتهال یعنی باز كردن دست تا آرنج برای دعا! آدم دست‌ها را برای دعا بالا كند و توجه و تضرع دو گروه، دو گروه مخالف كه هردو به هم نفرین می‌كنند. هر نفرینی گیرا شد، پیداست او حق است.

دوشنبه 13/12/1386 - 14:32
دعا و زیارت

تا بر شد از نیام فلق برق خنجرش

 

برچید شب ز دشت و دمن، تیغ چادرش‏

 

بر تارك ستیغ بر آمد شعاع صبح‏

 

چونان پر خروس ز سیمینه مغفرش‏

 

موجى بر آمد از ز بر كوه زرفشان

 

پاشید بر كران افق زرّ احمرش‏

 

جیب افق، زرنگ شفق لاله گونه شد

 

بر آن نثار آمده بس درّ و گوهرش‏

 

نقّاش صنع از قلم زرنگار ریخت

 

شنگرف سوده در خط دیباج اخضرش‏

 

مشّاطه سحر به دو صد رنگ دلپذیر

 

آراست باغ و راغ بدست فسونگرش‏

 

پیك نسیم سر خوش و دلكش وزید و داشت

 

داروى جان ز رائحه مشك و عنبرش‏

 

آهسته پر كشید به آغوش شاخسار

 

تا كودك شكوفه نلغزد ز بسترش‏

 

وا كرد چشم نرگس شهلا به بوسه‏اى

 

گلخنده زد ز عاطفت مهر پرورش‏

 

خورشید كم كم از افق دشتهاى دور

 

بر شد چنانكه كوه و دمن شد مسخّرش‏

 

پرتو فشاند بر سر هر كاخ و كومه‏اى

 

آفاق زنده گشت ز چهر منوّرش‏

 

بر زد علم به پهنه گسترده زمین‏

 

تسلیم شد كران به كران در برابرش

دوشنبه 13/12/1386 - 14:30
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته