• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 85
تعداد نظرات : 35
زمان آخرین مطلب : 6210روز قبل
شعر و قطعات ادبی
آري آغاز دوست داشتن است
گر چه پايان راه ناپيداست
من به پايان دگر نيانديشم
كه همين دوست داشتن زيباست
چهارشنبه 5/2/1386 - 12:48
خواستگاری و نامزدی
آموختم که یک انسانم ، اشرف مخلوقات ، مایه مباهات خداوند بر فرشتگانش. چرا باید به بهترینمان بگویند مثل فرشته ! چرا به این فرشته هایی که بر خلقت بی مانند ما سجده کرده اند حسرت می بریم و غبطه می خوریم !خدایی که ما را آفریده است جز اینکه بدی نکنیم فرمان نداده است چون خود پاک است و جز پاکی و زیبایی چیزی نمی آفریند و اگر می خواهد که بدی نکنیم بخاطر اینست که در خلقت ما ذره ای بدی در وجود ما راه نداده است . لازم نیست یاد بگیریم چگونه خوبی کنیم فقط باید بدی ها را فراموش کنیم و راه بدی کردن را مسدود کنیم ، آنجا که بدی نباشد خوبی خود را نشان می دهد .آفتاب همیشه هست ابرها را کنار بزنیم .
خدایا از تو می خواهم که به عظمت خدایی خویش بر من رحم آوری و آنچه در توان من نیست بر من نگیری. اگر ناله ای کردم تو تسبیح فرض کن و اگر اشکی ریختم تو اشک شوق بگیر.
چهارشنبه 5/2/1386 - 12:46
شعر و قطعات ادبی
پرنده مردني است:
دلم گرفته است
دلم گرفته است
به ايوان مي روم و انگشتانم را
بر پوست كشيده ي شب مي كشم
چراغ هاي رابطه تاريكند
چراغهاي رابطه تاريكند
كسي مرا به آفتاب
معرفي نخواهد كرد
كسي مرا به ميهماني گنجشك ها نخواهد برد
پرواز را به خاطر بسپار
پرنده مردني ست
چهارشنبه 5/2/1386 - 12:41
شعر و قطعات ادبی
دلم چو مرغ زند پر برای تو ای دوست
خوش آن دمی که شوم خاک پای تو ای دوست

من ار ز خاک سیه پست تر شدم باشد
زیاده باد ز گوهر بهای تو ای دوست

خوش آن دمی که زهر سوی بشنوم به عیان
به گوش هوش طنین صدای تو ای دوست

به بام خانه این خاطر پریشانم
مبارک است لوای همای تو ای دوست

به دوزخم ببری گر , نرنجم از کرمت
که در دلم چو بهشت است جای تو ای دوست

مرا بنام تو بشناخت حلقه گوشم
چو ساخت طرفه غلام ولای تو ای دوست

طواف کعبه حسنت نصیب باد مرا
شوم فدای تو گر در منای تو ای دوست

زدولتی که به شاهان نداده ای هرگز
چرا دریغ شود از گدای تو ای دوست

به نجلی ات نتوان گفت صبر پیشه بکن
چو سایه اوفتد ار در قفای تو ای دوست
چهارشنبه 5/2/1386 - 12:40
دعا و زیارت
قسمتي از مناجاتنامه شهيد چمران را برايتان ميگذارم اميدوارم استفاده نماييد.

خدایا هدایتم کن زیرا مید انم که گمراهی چه بلای خطرناکی است.
خدایا هدایتم کن که ظلم نکنم زیرا می دانم که ظلم چه گناه نابخشودنی است.
خدایا نگذار دروغ بگویم زیرا دروغ ظلم کثیفی است.
خدایا محتاجم نکن که تهمت به کسی بزنم زیرا تهمت خیانت ظالمانه ای است.
خدایا ارشادم کن که بی انصافی نکنم زیرا که کسی که انصاف ندارد شرف ندارد.
خدایا راهنمایم باش تا حق کسی را ضایع نکنم که بی احترامی به یک انسان همانا کفر خدای بزرگ است.
خدایا مرا از بلای غرور و خودخواهی نجات ده تا حقایق وجود را ببینم و جمال زیبای تو را مشاهده کنم.
خدایا پستی دنیا و ناپایداری روزگار را همیشه در نظرم جلوه گر ساز تا فریب زرق و برق عالم خاکی مرا از یاد تو دور نکند.
خدایا من کوچکم ضعیفم ناچیزم پرکاهی در مقابل توفان ها هستم به من دیده ای عبرت بین ده تا ناچیزی خود را ببینم و عظمت و جلال تو را به راستی بفهمم و به درستی تدبیر کنم.
خدایا دلم از ظلم و ستم گرفته است تو را به عدالتت سوگند می دهم که مرا در زمره ستمگران و ظالمان قرار مده.
خدایا می خواهم فقیری بی نیاز باشم که جاذبه های مادی زندگی مرا از زیبایی و عظمت تو غافل نگرداند
خدایا خوش دارم گمنام و تنها باشم تا در غوغای کشمکشهای پوچ مدفون نشوم.
خدایا دردمندم روحم از شدت درد می سوزد قلبم می جوشد احساسم شعله می کشد و بند بند وجودم از شدت درد صیحه می زند تو مرا در بستر مرگ آسایش بخش. خسته شده ام پیر شده ام دل شکسته ام ناامیدم دیگر آرزویی ندارم احساس می کنم که این دنیا دیگر جای من نیست با همه وداع می کنم و می خواهم فقط با خدای خود تنها باشم.
خدایا خدایا به سوی تو می آیم از عالم و عالمیان می گریزم تو مرا در جوار رحمتت سکنی ده
چهارشنبه 5/2/1386 - 12:38
محبت و عاطفه
خوبرویان جهان رحم ندارد دلشان
باید از جان گذرد هر که شود دلبرشان
از روز اول که سرشتند زگل پیکرشان
سنگی بود اندر گلشان همان شد دلشان
چهارشنبه 5/2/1386 - 12:38
آموزش و تحقيقات
یک داستان عجیب و واقعی :

در سال 1965 در يك ظهر تابستان پرستاران يك بيمارستان در ايالت آلوها Aloha آمريكا شاهد هجوم ناگهاني نظاميان به آن بيمارستان بودند . كل بيمارستان و همه بخشها در عرض فقط 5 دقيقه پر شد از سربازان تا دندان مسلح . براي رفتن به هر اتاقي نياز به اجازه فرمانده بود .
فرمانده سربازان سرهنگ چالز مورتي به سربازان دستور اكيد داده بود كه هيچ شخصي حق ورود و يا خروج از بيمارستان را ندارد . حدود 20 دقيقه بعد پس از بحث هايي كه ميان فرمانده و مدير بيمارستان آقاي دكتر سوهانگ انجام شد طي يك تماس بيسيم فرمانده دستور آمدن آمبولانس را صادر نمود.
در كمال حيرت يك آمبولانس نظامي طي تدابير شديد امنيتي ظاهر ميشود و دو برانكارد از آنها خارج يشود و مستقيم وارد اتاق جراحي ميشود.
تعجب پرستاران از اين بود كه حتي حمل برانكارد را خود سربازان انجام دادند و تا 5 دقيقه هم در اتاق ماندند- اجسادي مانند جسد بچه (12 تا 15 ساله) روي برانكارداها بود البته خود اجساد ديده نميشد زيرا درون يك كيسه بودند.
پس از 5 دقيقه 4 پزشك جراح به اتاق وارد ميشوند و 2.30 دقيقه درون آن ميمانند . در اين مدت تدابير شديد امنيتي بر بيمارستان حاكم است . حتي اجازه تماس هيچ يك از افراد به خارج از بيمارستان داده نميشود.
پس از خروج پزشكان از اتاق عمل همه شاهد قيافه هاي درهم و متعجب و وحشت زده آنها ميشوند اما كسي را ياراي سخن گفتن نيست . پس از 5 دقيقه دوباره همان برانكاردها به آمبولانس نظامي برگشت داده ميشود و پس از 20 كل بيمارستان تخليه ميشود .
اما وضع عجيبي بر بيمارستان حاكم است آن 4 پزشك بشدت زير سوال همكاران قرار دارند . زنگهاي بيمارستان به صدا در آمده و بلافاصله موجي از خبرنگاران و روزنامه نگاران به شهر و بيمارستان سرازير ميشود.
پزشكان هيچ كدام حاضر به پاسخ گويي نيستند اما در برار فشار بيش از حد همكاران نخستين حرفها ظاهر ميشود.
جوانتيرن پزشك يعني دكتر استوارت از موجوداتي حرف ميزند كه بشكل آدم هستند اما با صورتي كشيده و كله اي بمراتب بزرگتر از حد معمول .
آنها رو بافت هاي بدن اين موجودات آزمايشهايي انجام داده اند كه تركيب آن را بسيار شبيه بدن انسان ديدند.
گوشت و پوست درست مانند انسان فقط بجاي استخوان چيزي مانند غضروف قرار دارد.
شكل ضاهر مانند انسان دو پا و دو دست اما با تمايز هاي اساسي - پاهايي كشيده و لاغر مانند - دستاني دراز - گلويي بدون هنجره و چشماني درشت تقريبا 4/1 صورت را اشغال كرده.
اما ديگر هيچ چيزي بروز نميكند . پزشكان ميگويند به آنها اكيد دستور داده شده كه حق هيچ گونه اظهار نظري را ندارند.(اما بلاخره خبر درز ميكند)
از آن روز به اين طرف خيلي حرفا زده شده اما يك حرف بسيار جدي و مستند است .
درست شب قبل از حادثه يك اتفاق عجيب مردم را به بيرون از خانه هايشان ميكشد.
در افق دور دست حدود ساعت 5 بعدازظهر در آسمان انفجاري مهيب رخ ميدهد ، انفجاري كه صداي آن در منطقه بوضوح شنيده ميشود - نيروي هوايي آمريكا آن را سقوط يكي از هواپيماهاي خود اعلام ميكند . اما مردم از نور بسيار شديد تر خبر ميدهند چيزي مانند انفجار اتمي در آسمان.
------------------
پس از اين ماجرا تحقيقات گسترده اي توسط افراد و روزنامه نگاران انجام گرفت كه طي آن يكي از روزنامه نگاران مجله ورلد ساينس به نام بيل كاراگ به حقايقي پي برد كه با طرح گوشه هايي از آن اقدام به افشاگري نمود.
اين روزنامه نگار كه برادرش در نيروي هواي امريكا كار ميكرد از طريق او از اين قضيه آگاه شد كه درست روز انفجار رادارهاي نيروي هوايي علايمي را نمايش دادند كه در آن شيي نسبتا بزرگ در محدوده فضايي هاوايي درحال پرواز ميباشد پس از اعلام و اخطارهاي مكرر به اين نتيجه ميرسند كه اين شي خارج از برنامه هاي عادي پرواز در آن مكان قرار دارد لذا بلافاصله سازمان جاسوسي آمريكا و دفتر رياست جمهوري از اين امر آگاه ميشوند . بلافاصل جنگنده هاي(2 جنگنده) نيروي هوايي براي شناسايي شي اقدام به پرواز ميكنند .
در پرواز هاي انجام شده در صورتي كه رادار ها همه وجود شيي را نشان ميدادند ولي هيچ چيز ديده نميشد اما خلبانان اظهار ميدارند توده ابري بزرگ و سفيد درست در منطقه نمايش داده شده در رادار ظاهر شده است و بصورتي مرموز حركت مينمايد. يكي از خلبانان به نام جاناتان هوك در اقدامي به سوي ابر حركت ميكند و بقيه داستان را از زبان خلبان جنگنده ديگر شنيدنيست:
جاناتان باهام تماس گرفت و گفت من ميخوام برم ببينم اين چيه ، بهش گفتم براي اينكار لازمه ارتفاعت رو خيلي تغيير بدي بهتره قبلش نظرت رو به فرماندهي بگي و اونم با برج تماس گرفت و كسب اجازه كرد. بعد از چند ثانيه بهش گفتن بره و داخل ابره بشه چرا كه فرماندهان و سازمان سيا فكر ميكردند يكي از هواپيماي جاسوسي و مدرن روسي هست كه با استتار خودش درحال جاسوسي هست .بلافاصله جاناتان به سمت ابر ميره شايد چيزي حدود 500 متري ابر كه ميرسه ناگهان يه چيزي مثل رعد و برق ميزنه و به هواپيماي جاناتان اصابت ميكنه . هواپيماي جاناتان در يك لحظه بصورت كامل نابود ميشه و من هم خبر رو به مركز ميدم كه دستور بازگشت سريع رو بهم ميدن. ديگه نفهميم چي شد .
-----------------
بيل به دنبال بقيه ماجرا بود تا اينكه بعد از گذشت يكسال يك شب كسي بهش زنگ ميزنه و بهش ميگه حاضر هست اسناد و مداركي راجب اون روز ارايه بده و جلوي يك كافه قرار براي ساعت 10 شب گذاشته ميشه.
ساعت 10 شب درست جلوي كافه فقط بيل رفته بوده و چيزي حدود يك ربع صبر ميكنه تا اينكه از طريق گارسون كافه بهش خبر ميدن تلفن باهاش كار داره . پشت تلفن همون شخص به اون ميگه سراغ سطل آشغال بره و توي سطل كيفي هست ميتونه برش داره و سريع هم از محل دور بشه.

مدارك داخل كيف از حقيقتي پرده برميداشت كه هرگز براش قابل تصور نبود. بله نيروي هوايي آمريكا پس از انفجار هواپيماي جاناتان اقدام به اعلام وضعيت جنگي ميكنه و سه موشك رو به سمت ابر نشانه گيري ميكنه و شليك ميكنه كه يكي از موشكها با شي برخورد ميكنه و اون انفجار بزرگ (هموني كه مردم ديدند) رخ ميده . بلافاصله نيروي دريايي به محل اعزام ميشه تا باقي مانده شي رو جمع آوري كنه و به پايگا بياره تا بررسي كنن اما با كمال تعجب فقط يه جعبه حدود 3 متري يافت ميكنن كه توش دو تا آدم نما قرار داشته كه مرده بودند .
اما اين خبرنگار شجاع درست فرداي اون روز بصورت مرموزي كشته شد(ماشينش ته دره پيدا شد در صورتي كه الكل خونش بالا بوده) ولي اين خبرنگار با زيركي تونسته بود قسمتي از اطلاعات بدست آورده رو قبل از مرگش به آدرس پستي نامزدش بفرسته كه اونها بعدا توسط ايشون منتشر ميشه.

منبع:مارشال
چهارشنبه 5/2/1386 - 12:34
محبت و عاطفه
از شمع یک چیز آموختم:ایستاده بمیرم بی صدا بمیرم به پای دوست بمیرم

چهارشنبه 5/2/1386 - 12:33
آموزش و تحقيقات
موقعیت مثلث برمودا
مثلث برمودا واقعا یک مثلث نیست، بلکه شباهت بیشتری به یک بیضی (و شاید هم دایره‌ای بزرگ) دارد که در روی بخشی از اقیانوس اطلس در سواحل جنوب شرقی آمریکا واقع است. راس آن نزدیک برمودا و قسمت انحنای آن از سمت پایین فلوریدا گسترش یافته و از پورتوریکو گذشته ، به طرف جنوب و شرق منحرف شده و از میان دریای سارگاسو عبور کرده و دوباره به طرف برمودا برگشته است. طول جغرافیایی در قسمت غرب مثلث برمودا 80 درجه است، بر روی خطی که شمال حقیقی و شمال مغناطیسی بر یکدیگر منطبق می‌گردند. در این نقطه هیچ انحرافی در قطب نما محاسبه نمی‌شود.

وینسنت گادیس که مثلث برمودا را نامگذاری کرده، آن را به صورت زیر توصیف می‌کند: « یک خط از فلوریدا تا برمودا ، دیگری از برمودا تا پورتویکو می‌گذرد و سومین خط از میان باهاما به فلوریدا بر می‌گردد. »

این محل فتنه‌انگیز و تقریبا باور نکردنی اسرار غیر قابل توصیف جهان را به خود اختصاص داده است. مثلث برمودا نامش را در نتیجه ناپدید شدن 6 هواپیمای نیروی دریایی همراه با تمام سرنشینان آنها در پنجم دسامبر 1945 کسب کرد. 5 فروند از این هواپیماها به دنبال اجرای ماموریتی عادی و آموزشی ، در منطقه مثلث ، پرواز می‌کردند که با ارسال پیامهایی عجیبی درخواست کمک کردند. هواپیمای ششم برای انجام عملیات نجات ، به هوا برخاست اما بعد از 23 ثانیه پرواز ناگهان از صفحه رادار محو شد که هر شش هواپیما به طرز فوق‌العاده مشکوکی مفقود شدند.

آخرین پیامهای مخابره شده آنها با برج مراقبت حاکی از وضعیت غیر عادی ، عدم روئیت خشکی ، از کار افتادن قطب نماها یا چرخش سریع عقربه آنها و اطمینان نداشتن از موقعیتشان بود. این در حالی بود که شرایط جوی برای پرواز مساعد بود و خلبانان و دیگر سرنشینان افرادی با تجربه و ورزیده بودند. با وجود مدتها جستجو هیچ اثری از قطعه شکسته ، لکه روغن ، آثاری از اجسام شناور ، خدمه یا تجمع مشکوکی از کوسه‌ها دیده نشد. هیچ حادثه‌ای چه قبل و چه بعد از آن ، تا این حد حیرت‌آورتر از ناپدید شدن دسته جمعی هواپیماهای مذکور نبوده است. در حوادثی مشابه در این منطقه ‌قایقها و کشتیهایی مفقود شده‌اند (قربانیان مثلث برمودا)، در برخی موارد هم فقط خدمه و سرنشینان ناپدید گشته‌اند.

ر اثر مرور زمان سیل شایعات در باره این منطقه قوت گرفت. شایعاتی از قبیل وجود یک هیولای عظیم الجثه در انجا، وجو معبری به جان دیگر، وجو یک نیروی مغناطیسی قوی در انجا و .... که اکثرا زائده تخیل مردم و منجمله روزنامه‌نگاران بود.

تا این که فکر کنم یک سال پیش بود که در اخبار اعلام شد که دانشمندان پی به دلیل علمی ناپدید شدن کشتی ها در مثلث برمودا پی بردند. انها با عکسبرداری هوایی و ماهواره ای از منطقه پی به وجود گسلها و دهانههایی آتشفشانی بزرگی در منطقه بردند که از آنها گاز متان بیرون می‌آمد.

جریان این گاز مکررا از دهانه این آتشفشان های ادامه داشته و موجب به ساطع شدن گاز از کف آب می‌شود. سقوط هواپیماها هم احتمالا به علت وجود گاز متان به نسبت زیاد در هوای اطراف هواپیما بوده و باعث توهم خلبان می‌شود. و موجب بیهوشی و یا گاه مرگ او می‌گردد. شاهد این مدعا هم وجود کف سفید رنگ در ساحل بر اثر خروج حباب های متان است که خلبانها بارها به آن اشاره کردند.

اين مثلث برمودا هنوز يک راز بزرگه گاز متان و آتشفشان ممکنه باشه اما علت اصلي نيست هنوز کسي نتونسته اونجا رو ببينه تصاوير ماهواره اي هم منطقه ي متلث شکلي رو نشون ميدن که تقريبا به صورت يه خشکيه که وسطش يه حالتي مانند گرداب بشدت عظيم وجود داره

منطقه وحشت
همه روزه هواپیماهای متعددی بر فراز مثلث برمودا پرواز می‌کنند. کشتیهای بزرگ و کوچک در آبهای آن در حال تردند و افراد زیادی برای بازدید ، به این منطقه مسافرت می‌کنند، بدون آنکه اتفاقی بیفتد. از طرف دیگر ، در دریاها و اقیانوسها در سراسر دنیا ، کشتیها و هواپیماهای زیادی مفقود شده و می‌شوند. پس چرا فقط مثلث برمودا از بقیه مناطق تفکیک شده است. علت این است که اولا هیچ امیدی برای یافتن حتی اثر و نشانه‌ای وجود ندارد. ثانیا در هیچ منطقه دیگر چنین ناپدید شدنهای بی دلیل ، بیشمار و نامعلوم روی نداده و به این خوبی ثبت نشده است.

مشاهدات و گزارشات
در بیشتر اتفاقات مثلث برمودا ، اکثر هواپیماها در حالی ناپدید شده‌اند که تماس رادیویی خود را با ایستگاههای مبدا و مقصدشان تا آخرین لحظه حفظ کرده‌اند و یا برخی دیگر در لحظات آخر پیامهای غیر عادی مخابره کرده‌اند که حاکی از عدم کنترل آنان بر روی دستگاه و ابزارها بوده است و یا چرخش عقربه‌های قطب نما به دور خود و تغییر رنگ آسمان اطراف به زردی و مه آلودی ، آن هم در روز صاف و آفتابی و یا تغییراتی غیر عادی در آبها که تا لحظاتی قبل آرام بوده‌اند، بدون بیان هیچ دلیل روشنی از چگونگی این وقایع.

این پیامها رفته رفته ضعیف‌تر و غیرقابل تشخیص‌تر شده و یا سریعا قطع شده‌اند. دقیقا مثل اینکه چیزی ارتباط رادیویی را قطع کرده باشد و یا چنانچه اظهار عقیده شده، در حال دور شدن و عقب رفتن از فضا و زمان بوده و دورتر و دورتر شده‌اند. در برخی موارد گزارشها حاکی از آن بود که نوری ناشناخته و غیر قابل تشریح روئیت شده است. همچنین توده سیاه و تاریکی در سطح دریا که پس از مدتی ناپدید شده ، در جریان اتفاقات مزبور گزارش شده است.

در مواردی هم گزارش شده که نقطه تاریک بزرگی در میان ستارگان در آسمان دیده شده که نوری متحرک از طرف زمین به آن قسمت وارد شده و سپس هر دو ناپدید شده‌اند. در تمام مدت دیده شدن تاریکی ، دستگاهها و سایر ابزارهای قایق‌های ناظر از کار افتاده بودند که پس از رفع تاریکی آسمان ، دوباره شروع بکار کرده‌اند.

در یک مورد هم پیامی عجیب از یک کشتی باری ژاپنی بدین مضمون دریافت گردید. "خطری همانند یک خنجر هم اکنون ... به سرعت می‌آید ... ما نمی‌توانیم فرار کنیم ..." در هر حال بدون اینکه مشخص شود خنجر چه بود، کشتی ناپدید شد.

علل واقعه
علل فرضی طبیعی
توضیحات و علل فرضی مختلفی درباره حوادث مثلث برمودا ارائه شده است که معمول‌ترین فرضیات بر اساس مرگ غیر طبیعی (زیرا هیچ جسدی تا کنون بدست نیامده است.) بنا شده است. این توضیحات عبارتند از:

جزر و مد ناگهانی دریا در نتیجه زلزله در اعماق دریا ، وزش بادهای مخرب و اختلالات جوی ، گویهای آتشفشان که موجب انفجار هواپیماها می‌شود، گرفتار آمدن در جاذبه یک گرداب یا گردباد که باعث سقوط و انهدام هواپیماها یا انحراف مسیر کشتیها و مفقود شدن آنها در آب می‌شود، تحت تاثیر نیرویی مغناطیسی قرار گرفتن و اختلالات امواج الکترومغناطیسی، ولی این دلایل توجیه قابل قبولی برای ناپدید شدن هواپیماها و کشتیهای متعدد در یک منطقه نیست.

علل فرضی غیر طبیعی
دستگیری و ربوده شدن به وسیله زیردریایی یا بشقاب پرنده‌هایی متعلق به کراتی دیگر که برای تحقیق درباره حیات و زندگی باستان و حال ما انسانها به کره زمین آمده‌اند، می‌تواند علتی غیر طبیعی برای توجیه وقایع باشد.

یکی از عجیب‌ترین پیشنهادات در این مورد بوسیله ادگار کایس ، پیشگو و روانکاو و حکیم در دهه پنجم قرن بیست ، ارائه شده است. به عقیده وی قرنها قبل از کشف اشعه لیزر ، بومیان سواحل اقیانوس اطلس از کریستال به عنوان یک منبع انرژی و قدرت استفاده می‌کردند. به نظر کاین نوعی نیروی شیطانی القا شده از سوی آنها ، در عمق یک مایلی در قسمت غرب اندروس غرق شده که هنوز در برخی مواقع باعث از کار انداختن ابزار و وسایل الکتریکی کشتیها ، هواپیماها و در نهایت نابودی آنها می‌گردد.

ام. ک. جساپ که یک فضانورد ، منجم و متخصص کره ماه است، در کتابش به نام « در مورد بشقاب پرنده‌ها » ابزار می‌دارد که ناپدید شدن کشتیهای مشهور در مثلث برمودا ، به وسیله اجسام پرنده صورت گرفته است. وی مفقود شدن خدمه آنها را نیز به اجسام مزبور ربط می‌دهد. به عقیده جساپ یوفوها هر چه هستند، حوزه مغناطیسی موقتی ایجاد می‌کنند که دارای طرحی یونیزه شده است و می‌تواند باعث متلاشی شدن یا ناپدید شدن هواپیماها و کشتیها گردد. او روی این سوال کار می‌کرد که چگونه نیروی مغناطیسی کنترل شده و می‌تواند باعث نامرئی شدن گردد. نظریه میدان واحد انیشتین او را مجذوب کرده بود. جساپ هر دو اینها را کلیدی می‌دانست برای ظهور و محو شدن ناگهانی بشقاب پرنده‌ها و ناپدید شدن کشتیها و هواپیماها. ولی مرگ امکان ادامه فعالیت و نتیجه گیری را از جساپ گرفت و تحقیقاتش نیمه تمام ماند.

گذشته و آینده برمودا
به نظر می‌رسد که این منطقه طی زمانهای متمادی گذشته نیز در افسانه‌ها به منزله مکانی ترسناک وجود داشته و حتی خیلی قبل از تاریخ کشف آن و بعد از آن تاریخ تا صدها سال با عناوین «دریایی از مقبره‌ها» ، «مثلث شیطان» ، «مثلث مرگ» ، «دریای بدبختی» ، «گورستان آتلانتیک» نامیده می‌شده است.
شومی و بدشگونی مثلث برمودا حتی در عصر فضا نیز باعث تعجب انسانهایی چون کریستف کلمب و فضانوردان آپولو 13 که یکی کاشف در زمین و دیگری در فضاست، شده است.

اینکه چرا وقایع عجیب این منطقه گزارش نمی‌شود، شاید به دلیل ایجاد رعب و وحشت عمومی باشد، شاید هم چون دلیل اصلی وقایع معلوم نیست، اتفاقات مربوطه بازتاب نمی‌یابد. البته در اغلب گزارشات ارائه شده هم سانسورهایی وجود دارد که اصل وقایع را سرپوشیده نگه می‌دارد.

تصاویر کشتیهایی که در زمانهای مختلف در برمودا ناپدید شدند اولین 1780 میلادی و آخرین سال 1999 میلادی
http://www.bermuda-triangle.org/html/lost_ships.html

تصاویر هواپیماهای گرفتار در برمودا اولی 1942و آخری همین سال 2002
http://www.bermuda-triangle.org/html/lost_aircraft.html

چهارشنبه 5/2/1386 - 12:33
خواستگاری و نامزدی
الهی یکتایی - بی همتایی - قیوم و توانایی - بر همه چیز دانایی
در همه حال بینایی - از همه عیب مصفایی - از داشتن شریک مبرایی
اصل هر دارویی - جان داروی دلهایی - شهنشاه فرمانروایی
معزز به تاج کبریایی - بالای تخت عرش معلایی - نه نیازمند مکانی
نه آرزو مند زمانی - نه کس به تو ماند - نه تو به کس مانی
پیداست که در میان جانی - و جان جانانی
چهارشنبه 5/2/1386 - 12:33
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته