مهربان پروردگار! به پاسداشت مهرورزي تو، روزه گرفتيم و اكنون به نماز فطرت، پاك ميرويم و در آبي رحمتت روح و جان مي شوييم و تن پوش آمرزش بر تن مي نماييم. در اين لحظه هاي سبز استجابت، شاخه هاي نخل آرزو را در دست مي گيريم و ظهور موعود آخرين را از تو ميخواهيم!
مسلمانان روزه دار كه ماه رمضان را به روزه دارى به پا داشته و از خوردن و آشاميدن و بسيارى از كارهاى مباح ديگر امتناع ورزيده اند، اكنون پس از گذشت ماه رمضان در نخستين روز ماه شوال اجر و پاداش خود را از خداوند مي طلبند، اجر و پاداشى كه خود خداوند به آنان وعده داده است.
اميرالمؤمنين، حضرت على (عليه السلام) در يكى از اعياد فطر خطبه اى خوانده اند و در آن مؤمنان را بشارت و مبطلان را بيم داده اند كه:
اى مردم! اين روز شما روزى است كه نيكوكاران در آن پاداش مي گيرند و زيانكاران و تبهكاران در آن مأيوس و نااميد مي گردند و اين شباهتى زياد به روز قيامتتان دارد، پس با خارج شدن از منازل و رهسپار جايگاه نماز عيد شدن، به ياد آوريد خروجتان از قبرها و رفتنتان را به سوى پروردگار، و با ايستادن در جايگاه نماز به ياد آوريد ايستادن در برابر پروردگارتان را و با بازگشت به سوى منازل خود، متذكر شويد بازگشتتان را به سوى منازلتان در بهشت برين، اى بندگان خدا، كمترين چيزى كه به زنان و مردان روزه دار داده ميشود اين است كه فرشته اى در آخرين روز ماه رمضان به آنان ندا ميدهند و ميگويند:
«هان! بشارتتان باد، اى بندگان خدا كه گناهان گذشته تان آمرزيده شد، پس به فكر آينده خويش باشيد كه چگونه بقيه ايام را بگذرانيد.»
عارف وارسته ملكى تبريزى درباره عيد فطر آورده است: «عيد فطر روزى است كه خداوند آن را از ميان ديگر روزها بر گزيده است و ويژه هديه بخشيدن و جايزه دادن به بندگان خويش ساخته و آنان را اجازه داده است تا در اين روز نزد حضرت او گرد آيند و بر خوان كرم او بنشينند و ادب بندگى بجاى آرند، چشم اميد به درگاه او دوزند و از خطاهاى خويش پوزش خواهند، نيازهاى خويش به نزد او آرند و آرزوهاى خويش از او خواهند و نيز آنان را وعده و مژده داده است كه هر نيازى به او آرند، برآوره و بيش از آنچه چشم دارند به آنان ببخشند و از مهربانى و بنده نوازى، بخشايش و كارسازى در حق آنان روا دارد كه گمان نيز نميبرند.»
روز اول ماه شوال را بدين سبب عيد فطر خوانده اند كه در اين روز، امر امساك و صوم از خوردن و آشاميدن برداشته شده و رخصت داده شد كه مؤمنان در روز افطار كنند و روزه خود را بشكنند. ابتداى خوردن و آشاميدن را افطار مي نامند و از اين رو است كه پس از اتمام روز و هنگامى كه مغرب شرعى در روزهاى ماه رمضان، شروع ميشود، انسان افطار مي كند يعنى اجازه خوردن پس از امساك از خوردن به او داده مي شود.
وصایای اميرالمومنين به امام حسن عليهم السلام
فُجَیع عقیلی گوید: حسن بن علی بن ابی طالب علیهم السلام فرمود: چون هنگام وفات پدرم رسید شروع به وصیت نمود، فرمود: اینها مطالبی است که علی بن ابی طالب برادر محمد رسول خدا و پسرعمو و وصی و همدم و همراه او بدان، وصیت و سفارش نموده است. و آغاز وصیتم این است که گواهی میدهم معبودی جز الله نیست، و محمد فرستاده خدا و برگزیده اوست، خداوند او را با علم خود اختیار کرد، و او را برای اختیار و انتخاب خود برگزید و (گواهی میدهم) که خداوند مردگان را از قبرها برانگیزاند، و از مردم در مورد اعمالشان بازخواست میکند، و او به آنچه در سینهها نهان است داناست.
ای حسن تو را - که وصی بودن تو به تنهایی کافی است - سفارش میکنم بدان چه رسول خدا به من سفارش فرمود:
1- پسر جان، چون زمانش (تحقق وصیت) فرا رسد در خانه بنشین، و بر خطاهایت گریه کن،( گریه و استغفار و توبه امامان معصوم علیهمالسلام به منظور وجود گناه در آن بزرگواران نیست. بلکه فلسفه دیگری دارد که مجال ذکرش نیست.) و نباید که دنیا بزرگترین همّ و فکر تو باشد.
2- پسر جانم تو را به گزاردن نماز در وقت خود، و پرداخت زکات به اهلش در هنگام حلول وقتش، خاموشي در برابر امور تردیدآمیز و اشتباه برانگیز، و میانهروی در عمل، و رعایت عدالت در خشنودی و خشم، و خوشرفتاری با همسایگان، و مهماننوازی، و مهربانی به تهیدستان و رنجدیدگان بیبضاعت، و حفظ پیوند با فامیل، و دوستی و همنشینی با فقرا و مساکین، و فروتنی که از برترین عبادات است، و کوتاه داشتن آرزو، و یادآوری مرگ، زهد و بیرغبتی به دنیا، سفارش میکنم که همانا تو در گرو مرگ، و هدف بلا، و مغلوب مرض و بیماری هستی.
3- تو را به ترس از خدا در نهان و آشکار سفارش میکنم،
4- و از شتاب در گفتار و کردار نهی مینمایم،
5- و چون کار آخرتی پیش آمد در انجام آن بشتاب،
6- و چون کار دنیایی پیش آمد شتاب نورز و خوب فکر کن تا به رشد و خیر خودت در آن کار برسی.
7- و از جاهایی که بودن تو در آن موجب متهم شدن توست و نیز از مجلسی که بدان گمان بد میرود بپرهیز که همنشین ناباب همنشین خود را دگرگون سازد.
8- پسرجانم برای خدا کار کن،
9- و از سخن ناروا دوری گزین،
10- و به کارهای پسندیده امر کن،
11- و از زشتیها نهی نما،
12- و با برادران دینی در راه خدا برادری کن،
13- و نکوکار را به خاطر نیکوکاریش دوست بدار،
14- و با فاسق به جهت حفظ دین خود مدارا بنما، و او را در دل دشمن دار، و در اعمال خود از وی فاصله بگیر تا مثل او نباشی،
15- از نشستن در سر کوی و برزن بپرهیز،
16- و بحث و جدل را با کسی که عقل و دانشی ندارد رها ساز.
17- پسرجانم در زندگانی و نیز در عبادت خود راه اعتدال و میانه روی را پیش گیر،
18- و در عبادت به کاری که مداوم و مورد توان توست بپرداز،
19- و پیوسته خاموش باش تا سالم بمانی، و کردار نیکی برای خودت پیش فرست تا غنیمت بری،
20- و نیکی را یاد گیر تا آگاهی یابی،
21- و در هر حال یاد خدا باش،
22- با خردسالان خانوادهات مهربان باش،
23- و بزرگسالانش را احترام بگذار،
24- و طعامی را مخور تا این که پیش از خوردن چیزی از آن را صدقه دهی.
25- پیوسته به روزهداری بپرداز که آن زکات بدن و سپر روزهدار (از آتش دوزخ) است،
26- و با نفس خود جهاد کن،
27- و از همنشین خود در حذر باش،
28- و از دشمنت دوری گزین،
29- و بر تو باد به مجالسی که در آنها یاد خدا میشود، و فراوان دعا کن.
30- پسرجانم راستی که چیزی از خیرخواهی و نصیحت را از تو فرو گذار ننمودم، و اینک زمان جدایی من و تو فرا رسیده است. تو را به برادرت محمد (ابن حنفیه) سفارش به خیر میکنم که او برادر و فرزند پدر تو است، و از میزان دوستی من نسبت به او، با خبری.
31- و اما برادرت حسین که او فرزند مادر توست (و نیازی به سفارش ندارد)، و بیش از این در این باره سفارش نمیکنم، خداوند کفیل من بر شماست، و از او میخواهم که شما را به صلاح آورد، و شر جفاکاران سرکش را از شما باز دارد، و صبر را پیشه سازید تا خداوند خودش زمام امر را به دست گیرد (حکومت را به دست اهلش بسپارد) و هیچ حرکت و نیرویی نیست جز به خدای برتر و بزرگ).
التماس دعا