هیچکس پاسخگو نیست!
گفتگوی اختصاصی تبیان با خالق توماری که در آن از بازماندگان 8 سال دفاع مقدس، دادخواهی میکند
سلاح این دادخواه تنها یک وب سایت است. از طریق این سایت اطلاع رسانی میکند. همه چیز از یک تومار تند و انتقادی شروع شد. توماری که در آن آقای سلطانی فر احوال امروز جنگ زدگان و رزمندگان جنگ را روایت میکند. او میگوید همه جزییات این طرح را در سایت مان شرح دادیم. اما در متن تومار بازماندگان جنگ ابهاماتی وجود داشت که به خاطر روشن تر شدن این موضوع پای صحبتهای آقای سلطانی فر نشستیم. او برایمان از اهداف تومار میگوید.
هوشیار سلطانی فر 41 ساله و اهل خونین شهر (خرمشهر) است. دوست ندارد درباره میزان تحصیلاتش حرفی به میان آید. حتی در مورد شغلش هم صحبتی نمیکند. خودش در این باره میگوید:
ما داریم از بازماندگان حرف میزنیم. کسانی که از همه چیز بازماندهاند از خانه از درس از زندگی از جوانی و... به همین خاطر نمیخواهم از تحصیلات و شغلم بگوییم. مطمئنم بازماندگان این گزارش را میخوانند. شاید اگر بفهمند که من تحصیلاتم بالاتر است یا شغلم بهتر است دیگر مرا از خودشان ندانند. لطفاً از این سۆالات نپرسید.
در تومار و صحبتهایتان بارها از بازماندگان جنگ گفتید. از نظر شما بازماندگان جنگ چه کسانی هستند؟
بازماندگان چهار گروه اند و جالب اینکه من خودم جزو این چهار گروه هستم.
گروه اول: شهیدانی که شهید به حساب نیامدند. من فرزند مردی هستم که شهید به حساب نیامد
گروه دوم: جانبازانی که جانباز محسوب نشدند و پروندههای جانبازیشان هنوز در بنیاد جانبازان معلق مانده.
گروه سوم: جنگ زدههایی که بی خانهمان شدند، آواره شدند. اما خسارتی به آنها داده نشد.
گروه چهارم: رزمندههایی که سالها جنگیدند اما جزو ایثارگران نیستند.
گفتید «پدرم شهید شد اما شهید به حساب نیامد» میشود برایمان بگویید که پدرتان چگونه شهید شده؟
ببینید در جنگ همه با تیر و ترکش که شهید نشدند. خیلیها از هجوم آوردن سربازان عراقی به خانه و کاشانهشان وحشت کردند و از این ترس سکته کردند. خیلیها هم آواره شدند و دق کردند. حتی بعضی به وسیله دستان کثیف نیروهای رژیم بعث در خانهشان خفه شدند. به نظرتان اینها شهید نیستند؟
یعنی به نظر شما هر کسی که در جریان جنگ تحمیلی به طور غیر مستقیم کشته شده، باید شهید به حساب آید؟
چطور سرنشینان هواپیمایی که به قصد مسافرت به کشورهای خارجی از روی خلیج فارس از کشور خارج میشدند وقتی با شلیک موشک یکی از ناوهای آمریکایی کشته شدند، شهید به حساب آمدند؛ آنها که قصدشان جنگ و جهاد نبود. داشتند برای تجارت یا سیاحت و یا هر چیز دیگری به دبی میرفتند، اما شهید محسوب شدند. در حالی که افرادی در نقطه مرزی جنگ را با پوست و استخوانشان لمس کردند، بی خانمان شدند و بعد به خاطر این دربهدری دق میکنند و میمیرد شهید نیستند؟
در تومار بارها از حق و حقوق پایمال شده بازماندگان سخن گفتید اما مشخص نکردید که منظورتان از این حق و حقوقها چه نوع حقی است. مادی یا ارزشی؟
سۆال به جا و درستی است، جنگ شد. خیلیها جانشان را فدا کردند خیلیها خسارت دیدند. اما حالا دیگر جنگ تمام شده. پس اگر قرار است ارثی میان بازماندگان جنگ تقسیم شود چرا به همه نمیرسد؟ چرا جنگ زدهها، خانوادههای شهدا، جانبازان و رزمندگان باید با فقر و محرومیت دست و پنجه نرم کنند. اما آنهایی که در پشت جبههها ایستادند و فقط تماشا کردند، از بحران جنگ سوءاستفاده کردند، تجارت کردند، مال اندوزی کردند. امروز صاحب میراث جنگ زدهها و بازماندگان شوند؟ منظورمان از حق، حق مادی است که اگر بنگرید این حق بار ارزشی هم دارد.
حداقل بنشینند پای درد دل مان، ببینند ما چه برسرمان آمده و بشنوند ما چه میگوییم
چگونه حق مادی، حق بار ارزشی هم دارد؟
برایتان یک مثال ساده میزنم. خانواده شهید، جنگ زده یا بازماندهای را در نظر بگیرید که در فلاکت و بدبختی به سر میبرد. این در حالی است که اطراف این خانواده، خانوادههایی زندگی میکنند که نه جنگیدند، نه شهید دادند و نه جانباز. اما همین خانوادهای که در جنگ هیچ نقشی نداشته امروز وضع معیشتیشان خیلی بهتر از بازماندگان جنگ است. فرزندان این بازماندهها با خود چه فکری میکنند. چگونه و با چه رویی ما بازماندهها میتوانیم برای فرزندان مان از شهامت، ایثار، از خود گذشتن و دفاع از میهن حرف بزنیم. درحالیکه آنها میبینند میراث این واژهها چیزی جز تنگدستی و سیه روزی برای خانواده به بار نیاورده، در حالی که آنها میبینند یک معتاد، یک فرد مبتلا به بیماری ایدز حمایت میشود اما یک بازمانده، یک جانباز یک جنگ زده نه. حقیقت تلخ این است که آنقدر مشکلات مادی گریبانگیر بازماندگان شده و آنقدر درگیر به چنگ آوردن نان شبشان هستند که حتی فرزندانشان دیگر درک نمیکنند که برای چه پدرانشان جنگیدند؟
تا به حال مسئولان به تومار رسیدگی کردهاند؟
نه، ابداً.
طبق اطلاع رسانی خودتان 90 هزار بازمانده جنگ، تومار شما را امضا کردند چگونه توانستید از این تعداد امضا بگیرید؟
تومار ما به همراه پرسشنامه در سایت موجود است و هر بازماندهای میتواند پرینت آن را بگیرد، به سۆالات پاسخ دهد و به آدرس پستی مان آن را ارسال کند. تا به حال 90 هزار تومار امضا شده به دست ما رسیده. این در حالی است که خیلی از بستهها را به خاطر نداشتن نیروی کافی نتوانستیم باز کنیم.
هزینههای طرح را از کجا فراهم میکنید؟
همه چیز در سایت شرح داده شده. کار ما کاملا شفاف سازی شده و قانونی است. کسانی که کمک کردهاند اسامیشان در سایت بیان شده.
کارتان قانونی است؟
بله صد در صد. هیچ جای دنیا تنظیم کردن تومار جرم محسوب نمیشود.
تا به حال مراجع قضایی مانع فعالیتتان شدهاند؟
نه. اما برخی از فرمانداریهای شهرستانها به اداره پست ابلاغ کردهاند که مرسولههای ما را به دست مان نرسانند! این کار فرمانداری غیر قانونی است و فرماندار نمیتواند بگوید کدام نامه ارسال و کدامش ارسال نشود.
خواسته و هدفت نهاییتان چیست؟
تنها خواسته ما از دولت این است که به این طرح پاسخ بدهد و به آن رسیدگی شود یا حداقل بنشینند پای درد دل مان، ببینند ما چه برسرمان آمده و بشنوند ما چه میگوییم. همین.
مصاحبه: محمد صادق خسروی علیا
بخش فرهنگ پایداری تبیان
مطالب مرتبط: