به نام خدای مهربون
الهی به امید تو نه به امید خلق روزگار
سلام بر اهل صلح دوستی انسانیت
. . . . . .
دوستان من و شاه وشریده سران هم اینک رسیدیم به ماهواره بر امید!!! (به علت اخرین انفجار در پارک!!! قابل توجه ممل که ما نپیچوندیم،کلا مارو پیچوندن!!)
حمید نظرت چیه یه مصاحبهای با آقا امید داشته باشیم؟؟
حمید: فکر خوبیه، ما که تا اینجا اومدیم خب یه گپی هم بزنیم!!!
مهدی: سلام آقا امید فضا خوشمیگذره؟؟
امید: ای بابا چه سلامی چه علیکی!!! یه ماهه منو فرستادن اینجا!!! نه اکسیژنی نه غذایی!!! کل این مدت رو تف توریا روزه بودم، ببینم داداش خوراکی نداری؟؟؟؟
مهدی: نه وجدانن!!! ولی اگه ترقه بخوای یه چند تایی مونده تو جیبم!!!
حمید: خب امید جان بحثو عوض نکن، ببینم چی شد اومدی فضا، نکنه کلک تو هم ترقه بازی کردی؟؟
امید: ای آقا دلت خوشه ، همون اول منو کردن تو یه موشک و چنان آتیش روشن کردن که من تا چند ساعت بیهوش بودن، البته از صدای زیاد!!
حمید: چه جالب ما هم با همین موشکا اومدیم بالا ولی واسه ما فقط موادش منفجرش بود.
مهدی: خب حمید باس بریم آخه مشتری اومده!!! بده ارباب رجوع رو منتظر بذاریم
.
.
و این گونه شد که ما به سوی مشتری حرکت کردیم!!!
.
.
خبرگزاری ایمشا:
همین اینک رصدگران پرفشنال دو عدد قمر برای مشتری کشف کردن!!!!
.
.
.
فرمانده عسل واقعا قشنگ نوشته بودی، ولی جای پیشرفت خیلی داره.
سعی کن هر وقت موضوعی پیدا کردی حتما براش بنویسی
راستی تو نوشتة هات اگه بتونی خرق عادت هم داشته باشی خیلی بار طنز نوشتت میره بالا
ولی در کل که من خیلی حال کردم، ممنون.
مراقب خودتون باشید