اخلاق دانش پژوهى(2)
طلبگى این راه باشكوه -
آسیبها و آفت هاى راه 1. تكبر
تكبر احساسى است كه نسبت به فرد خارجى ایجاد مى شود; برخلاف عجب و غرور كه در
درون آدمى است. البته این كه براى دانش طلبگى ارزش قائل باشیم و هدفى را بالاتر
از آن ندانسته و آن را بزرگ بشماریم, بسیار پسندیده و مطلوب است, اما در عین
حال, احساس بزرگى نفسانى و كبریایى, ناشى از جهل و نادانى است.(2) هنگامى كه
انسان, معرفتى از خود نداشته و عظمت حق را نبیند, دچار چنین حالت پستى مى شود و
ناچار, هم در چشم خداوند و هم اولیاى او حقیر مى گردد; زیرا كبریا و بزرگى فقط
از آن خداست.(3)
كسى كه مى خواهد بزرگ و مقبول باشد, راه آن تواضع و فروتنى است. این روش,
محبوبیت نزد خدا و خلق را در پى دارد. گر چه انسان با عمل صالح و اخلاص, نزد
خداوند مرتبه اى بزرگ پیدا مى كند و حتى در ملكوت آسمان ها بزرگ شمرده مى شود,(4)
اما هرگز نباید اصل خود را فراموش كند كه چه بوده و چه خواهد شد.
چه زیبا فرمود امام على (ع): ((بیچاره فرزند آدم! سرانجام زندگى اش نامعلوم,
علت بیمارىاش ناپیدا و كردارش محفوظ (و ثبت مى شود). پشه اى او را آزار مى دهد و
جرعه اى آب یا غذایى, راه گلویش را مى بندد (و خفه اش مى كند) و عرق (كردن), او را
متعفن و بدبو مى سازد.))(5)
هم چنین حضرت درباره یكى از دوستانش فرمود: ((فلانى (ابوذر, یا فردى دیگر) در
چشم من بزرگ بود; زیرا دنیا در چشم او كوچك و حقیر مى نمود.))(6)
آرى, همه خوبى ها در تواضع است, چنان كه در كلمات ائمه اطهار تواضع همه ثمراتى
را كه ما در پى آن هستیم, به دنبال دارد, آن جا كه مى فرمایند:
((تواضع لباسى از عظمت و مهابت بر تو مى پوشاند.))(7)
((تواضع فضیلت ها را منتشر مى كند.))(8) ((تواضع در حال بزرگى مقام را مى افزاید.
))(9)
((تواضع حاصل شناخت بزرگى خداست و آن كه تواضع ندارد, چیزى از این بزرگى درك
نكرده است وگرنه خود را چیزى نمى دید.))
این راز در كلام على(ع) گشوده شد, آن جا كه درباره صفات پرهیزكاران فرمود:
((عظم الخالق فى انفسهم فصغر ما دونه فى اعینهم))(10); بزرگى خداوند در درون
اهل یقین, غیر او را در نظرشان كوچك نموده است. و اولین كسى كه باید در نظر
عارف كوچك شود, خود اوست.
2. زینت گرایى و...
تجمل گرایى در اصناف طلا ب متفاوت است, این خصلت, به ویژه در میان خواهران
طلبه خطرى آشكار به شمار مى رود. اولین زیان تجمل گرایى, افشاى جدایى گفتار و
عمل و تضاد عقیده و كردار شخص است; چرا كه دیگر كسى به حرف آن فرد گوش نمى دهد و
براى سخنان این طلبه نما اهمیت قائل نمى شود, بلكه باب تهمت, استهزا, غیبت و حتى
رو دررویى را مى گشاید.
چقدر نارواست كه استاد یا شاگردى, به خصوص از میان افراد متاهل, جواهرات یا
مانتو و چادر جدیدش را به میهمانى چشم ها بیاورد, آن گاه همو بخواهد درس معنوى
بخواند و گفتارهاى امام صادق و امام باقر (علیهم السلام) و حضرت زهرا (علیهااسلام)
را براى دیگران یادآور شود.
نه, چنین چیزى ممكن نیست, مگر این كه ما از مقصد, كاملا غافل شده و فقط از
شیطان و نفس دستور بگیریم. زنان به خاطر خصوصیت زنانگى, علاقه به زینت و نیز
جلوه گرىاى كه در طبیعت آن هاست,(11) باید آگاه باشند كه این طبیعت, هرگز مجوزى
براى رواج زینت و جلوه گرى نیست; چون در تربیت دینى, خودسازى همین است كه با
طبیعتمان مبارزه كنیم و از حد طبیعت فراتر برویم. چنان كه مومن از حد غریزه بالا
آمده و در حد وظیفه زندگى مى كند. مگر نه این كه روزه ماه رمضان نیز مبارزه با
احساس طبیعى, یعنى گرسنگى و تشنگى است؟
راستى كسى كه به جلوه گرى بین طلبه ها مى پردازد و سپس به جلسات مردمى و زنانه
مى رود, غیر از تخریب, كارى خواهد كرد؟ راستى مفهوم این حركت ها چیست؟ آیا فراموش
كرده ایم كه رسول خدا به حولإ فرمودند: ((اى حولإ! زینت و زیور خود را براى غیر
شوهرت آشكار نكن. براى زن جایز نیست كه دست و پاى خود را براى غیر شوهرش ظاهر
كند و اگر چنین نماید, همیشه در لعنت (یعنى دورى از رحمت) و خشم خداوند خواهد
بود و خداوند او را غضب فرماید, فرشتگان نیز او را لعنت مى كنند و خدا براى او
عذابى سخت و دردناك آماده نموده است.))(12)
شكل پیچیده این رفتار نادرست كه در اثر نفس اماره پنهان عمل مى كند, این است
كه خود را از نامحرم مى پوشانیم و هر چه عقده داریم بر سر محرمان و دوستان طلبه
و یا جلسات مذهبى خالى مى كنیم. آیا هرگز فكر كرده ایم كه با آن ویژگى زنانه
(علاقه به زینت) چه آتشى به زندگى برخى همراهان مى زنیم كه قادر به تهیه این
زینت ها نیستند.
راستى چرا جلوه نمودن در نزد خدا و اولیاى او را, با این جلوه هاى كاذب عوض
نموده ایم.
مداواى زینت گرایى
دقت در مبانى حجاب, ما را در حل این مشكل كمك مى كند, كه عبارتند از:
1. شناخت ارزش خود;
2. شناخت جهان قانونمند و با حساب, چنان كه گذشت;
3. شناخت ادامه زندگى یا معاد و آثار فسادها;
4. شناخت دنیا كه راه است;
5. حجاب عنصر مقاومت در برابر هجوم بیگانه است.
در این جا مجال تفصیل و توضیح این موارد نیست, اما كسى كه به شناخت خود و
استعدادهاى عظیم خویش رسیده باشد, آن قدر وجود را برتر مى بیند, كه آن را جز با
بهشت عوض نمى كند و از آن بالاتر, بر رضوان و خشنودى خدا دل مى بندد و جهان را
قانونمند مى بیند و مى داند كه گناهان یك جا حبس نمى شوند و در هستى بازتاب دارند
و هنگامى كه فهمید دنیا ((راه)) است,(13) در این راه, با زیبایى و زینت و اندام
خود, گرد و خاك به پا نمى كند(14), تا دلش از راه خدا منحرف نگردد.
این است راز مراقبت فاطمه زهرا (علیهاالسلام) در برابر یك نابینا و حتى سفارش
درباره پوشیده بودن جنازه اش در هنگام تشییع, كه از اسمإ خواست, تابوتى بسازد
تا در آن حجم بدن شریفش معلوم نگردد.
آرى! آن كس كه حضور خدا را فهمید, بى تردید از بسیارى كارها حذر مى كند, مگر
آن كه غافل باشد, یا جاهل وگرنه چگونه است كه ما از گناهانمان در برابر یك كودك
شرمنده مى شویم, ولى در برابر خداى حاضر و ناظر كه ذره اى از كارهاى ما بر او
پوشیده نیست, شرم نمى كنیم!(15)
در مقامى كه كنى قصد گناه
گر ببیند كودكى از دور تو را
شرمت آید, از گنه در گذرى
پرده عفت خود را ندرى
شرم بادت كه خداوند جهان
كه بود واقف اسرار نهان
نظرش بر تو بود بى گه و گاه
چون كنى در نظرش قصد گناه
پى نوشت ها 1. برداشتى از كتاب طلبگى این راه باشكوه.
2. امام صادق(ع) فرمود: ((كبر آن است كه مردم را كوچك شمارد و به حق جاهل
باشد.)) میزان الحكمه, ج9, ص305.
3. ((انما الكبریإ لله رب العالمین)); همان, ص300.
4. مضمون حدیث.
5. نهج البلاغه, كلمات قصار, ش419.
6. همان, حكمت ها, ش289.
7. میزان الحكمه, ج10, ص508.
8. همان, ص508 ـ 509.
9. همان.
10. نهج البلاغه, خطبه همام(صفات متقین).
11. آیه 18, از سوره زخرف, به این خصلت زنانه هشدار داده است; آن جا كه
مى فرماید: ((آیا كسى كه در لابه لاى زینت ها پرورش مى یابد...)) این آیه علاقه شدید
زنان را به زینت آلات یادآورى نموده است. تفسیر المیزان, ج18, ص 94-93 و تفسیر
نمونه, ج21, ص28.
12. مستدرك الوسایل, چاپ جدید, ج14, ص243.
13. ((الدنیا دار ممر)); دنیا جاى عبور است, نهج البلاغه.
14. راننده اى كه یكى از خواهران مبلغ را به مقصد مى رساند, گفت: در یكى از
مإموریت ها كه خواهرى را براى تبلیغ مى بردم, در تمامى مسیر كه حدود 3 الى 4
ساعت طول كشید, وى حتى یك كلمه با من حرف نزد, غیر از آن كه بعد از بازگشت,
تشكرى با كمترین الفاظ نمود. این رفتار مطابق با عفاف زن است و برخوردى كاملا
درست بوده, چون ضرورتى نداشته كه با نامحرم حرفى بزند. شما این رفتار را مقایسه
كنید با برخى اختلاطها و حرف هاى زیادى كه با نامحرم و یا حتى با استاد زده مى شود.
15. شرح و تفصیل این مطلب در جزوه فلسفه حجاب آمده است. |