با سلام خدمت دوستان عزیزم
دوست عزیزمون sadra2554 خیلی زیبا و قابل تامل جلو بردند بحث رو !!
اما نکاتی برام جای سوال موند که دوست دارم خودتون از حرفاتون دفاع کنید و در اصل منظورتون رو بیشتر روشن کنید !!
در مورد پست اولتون حرفی ندارم چون قابل قبوله از نظر من و خیلی قشنگ تجرد روح رو توضیحش دادید . اما در پست بعدیتون که کاملا مطلبتون بر عکس تناسخ شد؟!
اینکه فرمودید :
"" اینکه گفته شده که مسخ با تناسخ تفاوت می کند درست است اما نکته اینجاست که مسخ در عالم ماده امکان ندارد زیرا جسم مادی انسان از لوازم ضروری وجود او در این عالم می باشد و شکل و صورتی که عارض بر این ماده و جسم می شود باید حتماً متناسب با استعدادی باشد که ماده و جسم دارند و این استعداد برای ماده و جسم همیشگی می باشد و لذا اگر مثلاً صورت انسانی تبدیل به یک صورت حیوانی بشود مانند میمون و یا خوک این تغییر باعث از بین رفتن آن جسم و آن ماده قبلی می شود و در آن صورت آن انسان مسخ شده همان انسان گناه کار نیست بلکه موجودی دیگر می باشد ""
میشه دقیق تر بفرمایید؟
چطور در عالم ماده امکان ندارد ؟ اگر نیاز به جسمی هست که باید روح در ان قرار بگیره ، چه لزومی داره تنها وتنها به شکل انسان باشد ؟ متناسب با استعداد هم اگر باشه مغایرتی ایجاد نمیکنه . چون جسمی که به شکل حیوانات مثلا میمون در بیاد ، همه خصوصیات یک جسم رو ایفا میکنه منتها همون طور که نقل قول شد از استاد سبحانی ، این به خاطر عذاب کشیدنی هست که متوجه روح میشه !!
اینکه میگید در این صورت ، او همان انسان گناهکار نیست ، یعنی اینکه شما اصل حیات رو به جسم ربط داده اید ، در حالی که حیات واقعی رو روح تشکیل میده که گناهکار باشه یا معصیت کار!! و جسم تنها حکم مرکب رو داره! .... بیان شما این معنی رو میرسونه که جسم گناه میکنه و وقتی تغییری کرد دیگه اون شخص گناه کار به حساب نمیاد !!!
چه جور این صحبتهاتون رو ثابت میکنید که "انسان مسخ شده همان انسان گناه کار نیست بلکه موجودی دیگر میباشد" !!؟؟