تبیان، دستیار زندگی

سلام
در پی صحبت هایی که با چندتا از دوستان انجام دادیم قرار بر این شد که یه مبحث برای آشنایی بیشتر با حضرت علی –صلوات الله علیه- و جایگاه ایشون، تشکیل بشه...
برای اینکه یه وقت فراموش نشه و از دست نره؛ من تصمیم گرفتم که اینکار رو هرچه زودتر عملی کنم والبته توی این انجمن، یعنی انجمن معارف...
از دوستانی که میتونن از یه خورده تا یه عالمه به این بحث کمک کنن، عاجزانه درخواست میکنم که اعلام آمادگی کنن و ما رو توی این را تنها نذارن...

---

این بحث، تقدیم به بزرگ دلیل خلقت عالم، خانم فاطمه زهرا –سلام الله علیها-...
یاعلی مدد

سلام علیکم؛

سپس فرمود:

ای سلمان؛ محمد بیم دهنه گردید و من هدایت کننده و این فرمایش خداوند است: ( انما انت منذر و لکل قوم هاد ) مراد از منذر پیامبر و مقصود از هادی من هستم.

سپس آیات بعد را تلاوت فرمود: ( با اجازه دوستان فقط ترجمه آیات رو گذاشتم )

(خدا می داند که زن آبستن چه چیزی حمل می کند (نر است یا ماده) و می داند هرچه را رحم ها ناقص گذاردو می داند آنچه را که می افزاید و هر چیزی نزد خدا به اندازه ای معین است * خدا به پنهان و آشکار دانا است او بزرگ است و بر تر از هر چیز * کسی سخن پنهانی بگوید یا آشکار نزد خدا مساوی است و کسی که مخفی شود در شب یا ظاهر گردد در روز فرقی ندارد * خدا فرشتگانی دارد که آن شخص را از پیش روی او و پشت سرش به فرمان پروردگار نگهداری کنند)

بعد از آن امیرمومنان علیه السلام دست خود را بر دیگر زد و فرمود:

محمد جمع کننده گردید و من نشر دهنده ، محمد اختیار دار بهشت گردید و من اختیار دار دوزخ ، به آن می گوییم: این را بگیر  و آن را رها کن، محمد اختیار دار لرزاندن زمین و زلزله گردید و من اختیار دار صدا های شدید و رعد و غرش شدم ، و من صاحب لوح محفوظم، و خداوند علومی که در آن است به من الهام فرموده.

 ادامه دارد ...

سلام علیکم؛

ای سلمان و ای جندب؛ درباره محمد ص این آیات نازل گشته:

یس * وَالقرآن الحکیم : مراد از ( یس ) وجود نازنین محمد است و بعد خداوند به قرآن قسم یاد می کند.

ن * وَ القَلَم : مقصود از ( ن ) محمد مصطفی است.

طه * ما اَنزَلنا عَلَیکَ القرآن لتَشقی : مقصود از ( طه ) پیامبر اکرم است و می فرماید : ای رسول ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که خود را به رنج و سختی اندازی.

محمد خاتم انبیا گردید و من خاتم اوصیاء و مقصود از ( صراط مستقیم ) من هستم.

من نبا عظیم هستم، و آن خبر مهمی که در آن اختلاف کردند در آیه شریفه ( عَن النَبا العَظیم * الذی هم فیه مختلفون ) منم، و کسی جز در ولایت من اختلاف نکرد.

محمد صاحب دعوت گردید که مردم را به طرف خداوند بخواند و من صاحب شمشیر ، که سرکشان آنها را نابود کنم.

محمد پیغمبر مرسل گردید و من صاحب امر آن حضرت.

ادامه دارد ... 

سلام دوستان

نمیدونم این آقا مجتبی کجا مونده اما من از طرف ایشون عذر میخوام...

ممنون میشم اگه لیدر2000 عزیز، اگر ادامه مطلبتون رو ثبت کنین؛ واقعا جالبه برام...

تشکر 

رسول اكرم صلى الله علیه و آله كه سر حلقه سلسله عالم امكان و بساحت قرب حق از همه نزدیكتر است مسلما علم بیشترى از جانب خداوند به او افاضه شده و برابر نص صریح قرآن كریم كه فرماید (علمه شدید القوى) آنحضرت برمز وجود و اسرار كائنات بیش از هر كسى آگاه بوده است و علم على علیه السلام هم كه مورد بحث ما است مقتبس از علوم و حكم آنجناب است زیرا على علیه السلام دروازه شهرستان علم پیغمبر بود. خود حضرت امیر علیه السلام فرمود: رسول خدا مرا هزار باب از علم یاد داد كه هر بابى هزار باب دیگر باز میكند
شیخ سلیمان بلخى در كتاب ینابیع المودة مینویسد كه على علیه السلام فرمود : درباره اسرار غیب‏ها از من بپرسید كه من وارث علوم انبیاء و مرسلین هستم و باز نوشته‏اند كه پیغمبر صلى الله علیه و آله فرمود علم و حكمت بده جزء تقسیم شده نه جزء آن بعلى اعطاء گردیده و یك جزء به بقیه مردم و على در آن یك جزء هم اعلم مردم است. و از ابن عباس روایت شده است كه پیغمبر صلى الله علیه و آله فرمود:على بن ابیطالب دانشمندترین امت من است و در مورد آنچه پس از من اختلاف كنند داناترین آنها در داورى كردن است. ابن ابى الحدید كه از دانشمندان بزرگ اهل سنت بوده و نهج البلاغه را شرح كرده است گوید كه كلیه علوم اسلامى از على علیه السلام تراوش نموده است و آنحضرت معارف اسلام را در سخنرانیهاى خود با بلیغ‏ترین وجهى ایراد نموده است

على علیه السلام صریحا فرمود:سلونى قبل ان تفقدونى.بپرسید از من پیش از آنكه از میان شما بروم!و از این جمله كوتاه میزان علم آنجناب روشن میشود زیرا موضوع علم را قید نكرده و دائره سؤالات را محدود ننموده است بلكه مردم را در سؤال از هر نوع مشكلات علمى آزاد گذشته است و این سخن دلیل احاطه آنحضرت به رموز آفرینش و اسرار خلقت است و چنین ادعائى بغیر از وى از كسى دیده و شنیده نشده است چنانكه ابن ابى الحدید در شرح نهج البلاغه گوید همه مردم اجماع كردند بر اینكه احدى از صحابه و علماء نگفته سلونى قبل ان تفقدونى مگر على بن ابیطالب

علماء و مورخین (از عامه و خاصه) نوشته‏اند كه على علیه السلام فرمود سلونى قبل ان تفقدونی : از من بپرسید پیش از آنكه مرا نیابید بخدا سوگند اگر بر مسند فتوى بنشینم در میان اهل تورات باحكام تورات فتوى دهم در میان اهل انجیل بانجیل و در میان اهل زبور به زبور و در میان اهل قرآن بقرآن بطوریكه اگرخداوند آن كتابها را بسخن در آورد گویند على راست گفت و شما را بآنچه در ما نازل شده فتوى داد و باز فرمود بپرسید از من پیش از آنكه مرا نیابید سوگند بآنكه دانه را (در زیر خاك) بشكافت و انسان را آفرید اگر از یك یك آیه‏هاى قرآن از من بپرسید شما را از زمان نزول آن و همچنین در مورد شأن نزولش و از ناسخ و منسوخ و از خاص و عام و محكم و متشابهش و اینكه در مكه یا در مدینه نازل شده است خبر میدهم

سلام

دوست عزیز، لیدر2000 گرامی؛ من همچنان چشم در راهم!!!... میشه ادامه مطلبتون رو ثبت کنین؟!...

با تشکر 

سلام دوستان

بخاطر تاخیرم و یا بهتر بگم؛ نبودنم واقعا شرمندتونم... عذر میخوام اما نمیشد که باشم...

و اما همون چیزی که جناب سرو هم خواستن... لیدرگرامی، اگه امکان داره ادامه مطلبتون رو بذارین... واقعا جالبه...

در مورد ادامه این مبحث هم همچین باید ببخشید دیگه؛؛ تمام منابعم رو جایی جا گذشتم و همرام نیست... 

شاد و سرحال باشید

یاحق

مجتبی

سلام و سلامتی...
وقتتون بخیر و قشنگی...
خوب... جناب لیدر2000 که پیداشون نیست... خیلی شدید مشتاق بودم که قبل از رفتنم این داستان رو کامل میخوندم...
و اما... گفته بودم که منابعم درباره شئونات حضرت علی –علیه السلام- رو جا گذاشتم؛ بله، خوب آدمه دیگه، جایز الخطاست (یا بقولی ممکن الخطاست)... اما شان مولا فقط به آیات نازل شده درباره ایشون نیست!....
دیدم حیفه که اینجا بیکار بمونه تصمیم گرفتم از برخی حکم ها، سخن ها و پاسخ های حضرت، اینجا قرار بدم، تا... تا هرچی که خوانندش بخواد...
* * * * * * * * * * * * * * * * *
علم…
آن حضرت برای زمین مواضعی معرفی نموده و بسی روشن است که بنابر علم هیئت قدیم که قائل به مرکزیت زمین و سکون زمین بوده است؛ این کلام کامل و این فرمایش معجزه آسا هرگز مفهوم صحیح و معنای صادقی نداشت؛ زیرا چیزی که ساکن است تنها یک موضع دارد نه مواضعی که امام بیان فرموده بودند.
. . . . . .
حضرت به هنگام جنگ صفین دعایی خواند که مشتمل بر چگونگی آفرینش آسمان و زمین بود…
شهرستانی در شرح «الذی جعلته مغضیا الیل و النهار» (قسمتی از همان دعا) گوید؛
کلمه مغیض به معنای جایی است که آب را میمکد و آن را بخود جذب میکند، گویا آن حضرت بطور استعاره شب و روز را به معنای نور و تاریکی قرار داده و چنین فرموده « خدایا تو نور وظلمت را در جو فرو برده ای، دراثر فرو رفتن نور در جو شب بوجود آمده و در اثر فرو رفتن تاریکی در جو روز پدید آمده است.» که آن حضرت فرض کرده که هوا نور و ظلمت را مکیده و بلع مینماید.
هم اکنون پس از گذشتن قرن های زیاد، دانشمندان علم هیئت به وسیله آلاتی چون طیف نما ویا اسپکترسکوپ دیده اند که جو بر حسب اقتضا و احتیاجش مقداری از نور را میمکد و بقیه اش را برای ما برمیگرداند.
* * * * * * * * * * * * * * * * *
این از من… باید شما هم داشته باشین… بریزین رو داریه plz...
دلاتون شاد
یاحق
مجتبی

آنچه در ذیل می خوانید، بیست و سه ویژگی از مجموعه خصال و صفات الهی حضرت مولی الموحدین علی بن ابیطالب (ع) است. این ویژگی ها که در مناسبت های مختلف بر زبان حضرتش جاری گشته است، از میان سخنان آن حضرت گزینش شده است. تمام منابع این سخنان به همراه متن عربی آنها در کتاب ارزشمند" خاطرات امیرمومنان علیه السلام" ذکر شده است.

1. به خدا سوگند، نبی مکرم (ص) مرا در میان امتش جانشین کرد و من پس از وی حجت خدا بر مردم هستم. همانا پذیرش ولایت و امامت من بر ساکنان آسمان ها همان گونه لازم گشته که بر اهل زمین واجب شده است.

فرشتگان از فضایل من سخن می گویند و ذکر مناقب من تسبیح ملائکه است.

ای مردم! از من پیروی کنید که شما را به راه حق می خوانم و به جانب چپ و راست منحرف نشوید که سرانجام آن گمراهی است.

2. منم وصی پیامبر شما، و خلیفه و پیشوای مومنان...

پیروانم را به بهشت رسانم و دشمنانم را به دوزخ افکنم.

منم شمشیر قهر خدا که بر دشمنان خدا فرود آید و سایه لطف و رحمت الهی که بر دوستان خدا گسترده است.

من علی بن ابی طالب فرزند عبدالمطلب و برادر رسول خدا(ص) شوی دخترش فاطمه و پدر حسن و حسین و جانشین او در تمام حالات هستم و دارای همه مناقب و مکارم و رازدار پیغمبرم.

ادامه دارد...

ولادت در کعبه

3. مریم مادرعیسی (ع) در بیت المقدس معتکف بود. وقتی که درد  زایمان بر او عارض گشت به وی گفتند: بیرون شو! اینجا خانه عبادت است نه خانه ولادت.

اما مادرم فاطمه بنت اسد، همین که خواست وضع حمل کند به کنار کعبه آمد و دیوار کعبه برایش شکافته شده و او را به درون خانه فرا خواندند.*

مادرم به کعبه درآمد و مرا در میان خانه خدا بزاد. این افتخار و فضیلت ویژه ای است که نه پیش از من درباره کسی شنیده شده و نه پس از من برای کسی اتفاق خواهد افتاد.

4. از همان کودکی پیامبر خدا(ص) مرا از پدرم برگرفت و من شریک آب و نان او شدم و پیوسته مونس و هم سخن وی بودم .

ادامه دارد