به نام خدا
از خانم/آقای montazer_mj متشکرم به خاطر اینکه نظرشان را صریح گفتند.
احتمالا سوء تفاهمی در رابطه با آن جمله (سهل انگاری خانمها و ...) برای شما اتفاق افتاده است.
اینکه خانمها معمولا وقتی در کاری که تا کنون در انحصار آقایان بوده وارد شوند، احتمالا آن کار را خیلی مرتب تر و بهتر انجام می دهند من در این باره شکی ندارم. همانطور که شکی ندارم که اگر مادری مسائل ریاضی فرزندش که سال سوم دبستان است را به جای او حل کند، همه را به بهترین صورت حل می کند.
اشتبا ه معمول اینجاست که ما توقع داریم که یک کار را به کسی بسپاریم که بهتر از همه آن را انجام میدهد. در حالی که باید ببینیم با توجه به استعدادها و نقش هر فرد در عالم هستی، چه کاری از چه کسی انتظار میرود و وظیفه هر کس چیست.
پس منظور من از سهل انگاری این نبود که در همه مسائل مربوط به خانمها این مشکل وجود دارد. بلکه مشکل آنجاست که آیا خانمها مطمئنند که برای آنکه برای خود (و طبعا در درجه بعد برای جامعه ) مفید باشند،باید حتما به سراغ تحصیلات دانشگاهی بروند؟ آیا این جنبش "تحصیل در دانشگاه" از سوی خانمها یک هدف فکر شده از جانب آنهاست یا صرف اینکه افرادی تصور کرده اند: "زن جز با تحصیل در دانشگاه محلی از اِعراب، ارزشی در افکار عمومی و حرفی برای گفتن ندارد" آنها را برای قبولی در دانشگاه (حال هر رشته ای در هر شهری و با هر شرایطی) به جنب و جوش واداشته است؟
آیا خانمهایی که حاضرند برای رسیدن به تشخص در جامعه دست به دامن چیزهای مختلف (از جمله دانشگاه) بزنند، در ضمیر خود ارزش شخصیت خداداده خود را ناچیز ندانسته اند؟
احتمالا خانمهایی هستند که با دور اندیشی و تفکر راه تحصیل در دانشگاه را انتخاب کرده اند. من ایرادی در این کار نمی بینم. ولی جا دارد که هر کسی دوباره از خود بپرسد: "چقدر در انتخاب این راه فکر کرده ام؟"
. امیر ر.ح.