ایجاد اخلاق جدید در جامعه مسلمین اگر دیدى كه نابینا و چاه است
اگر خاموش بنشنیى گناه است یكى از آثار و بركات سیدالشهدا (ع) در بعد اخلاقى - تربیتى این است كه قیام او باعث گردید در جامعه مسلمانان نوعى اخلاق جدید بلند نظرانه پدید آید و نظر انسان را به زندگى خود و دیگران، دگرگون سازد تا بتواند بدینوسیله جامعه را اصلاح نماید . و به عبارت دیگر، با خودسازى به دیگر سازى نیز بپردازد. آرى، در آن زمانى كه بنیاد روانى و اخلاقى مردم در هم ریخته و ویران شده بود و این ویرانى شامل رهبران مسلمین و بزرگان آنان نیز شده بود و با اخلاق و شیوهاى وحشتناك زندگى مىكردند ، امام حسین (ع) یگانه درمان آن حالت بیمار گونه را كه در مجتمع مسلمانان مورد قبول واقع شده بود، در قیام آشكار و فریاد درآن سكوت مرگبار دید. لذا آن حضرت با خون پاك خود و فرزندان و یارانش و با همه اعتبارات احساسى و تاریخى ، حتى شمشیر و عمامه جدش رسول خدا (ص) ، وارد مبارزه گردید تا همه روزنهها و راههاى توجیه را فرو بندد. سیدالشهدا (ع) نیك دریافته بود كه وجدان شكست خورده و اخلاق پست امت را نمىتوان به وسیله رویارویى ساده دگرگون ساخت، از این رو با قیام و شهادت خویش دیرى نپایید كه اخلاق هزیمت و فرار را به نیرویى عظیم درآورد و اخلاق جدیدى به جاى آن جایگزین نمود. براستى شهادت حسین بن على (ع) تأثیر ژرف و شگرفى بر شیعیان ساكن و ساكت بجاى گذاشت ، و سرنوشت غم انگیز نواده پیامبر اكرم (ص) عواطف اخلاقى و مذهبى مردم را بهم ریخت. در اثر قیام و شهادت امام حسین (ع) موجى در روح مسلمین به وجود آمد، حمیت و عزت، شجاعت و صلابت به وجود آمد،و احساسات بردگى و اسارتى كه از اواخر حكومت عثمان و تمام دوره معاویه بر روح جامعه اسلامى حكمفرما بود، تضعیف شد و ترس آنها را فرو ریخت ، خلاصه، ابا عبدالله (ع) به اجتماع اسلامى شخصیت داد. كربلا و قیام سیدالشهدا (ع) نمایشگاه اخلاق عالى اسلامى و انسانى با همه صفات و طراوت آن بود و این اخلاق را نه به زبان كه در عمل به خون پاك خویش بر صفحه ماندگار تاریخ به ثبت رسانید.
از پا حسین افتاد و ما بر پاى بودیم
زینب اسیرى رفت و ما بر جاى بودیم 2- احساس گناه در بین مسلمین یكى دیگر از آثار نهضت و شهادت سیدالشهدا (ع) این بود كه مردم پس از مدت كوتاهى متوجه عدم توانایى و ضعف نفس خود شدند، لذا احساس عمیق ندامت و گناه كرده و چنین اندیشیدند كه براى جبران این اهمال كارى و غفلت ، و نیز براى طلب بخشایش الهى، باید جانبازیهاى مشابهى را انجام دهند. و از جمله كارهاى امام زینالعابدین (ع) این بود كه كوشید این احساس گناه را شعلهور سازد. از این رو به گروه انبوهى از مردم كوفه نهیب زده و فرمود: «اى مردم، شما را به خدا سوگند مى دهم، آیا شما فراموش كردید كه نامهها براى پدرم نوشتید و چون به سوى شما آمد، به او خدعه و نیرنگ زدید؟! شما با پدرم عهد و پیمان بستید و با وى بیعت كردید، اما بیعت خود را شكستید و او را به قتل رساندید پس هلاكت بر شما باد و با این توشهاى كه به آخرت فرستادید هلاكت بر شما باد . چه رأى زشت و پلیدى را كه براى خود پسندیدید! آنگاه كه به دیدار پیغمبر خدا (ص) مىشتابید و به شما بگوید: «عترت مرا كشتید ، هتك حرمت مرا كردید.» با چه دیدهاى به او نظر خواهید كرد؟ و سرانجام به شما خواهد گفت : «از امت من نخواهید بود» 1 این احساس گناه عامل همیشه شعلهورى بود كه مردم را براى شورش و انتقام جویى همواره به جلو مىراند. استاد «عادل ادیب» در این باره مىنویسد: شهادت فجیع امام حسین (ع) در كربلا موجى شدید از احساس گناه در وجدان هر مسلمانى برانگیخت . آنان پى بردند كه مىتوانستند او را یارى دهند. اما از آن پس كه با او براى قیام پیمان بستند، او را یارى نكردند . این احساس گناه دو جنبه داشت: از یك طرف انسان را وادار مى ساخت كه گناهى را كه مرتكب شده با كفاره بشوید، و از طرف دیگر نسبت به كسانى كه او را به ارتكاب چنین گناهى واداشته بودند، احساس كینه و نفرت كند. به طورى كه انگیزه انقلابهاى متعددى كه در اثر قتل امام (ع) برپا شد، همان كفاره یارى نكردن به حضرت او، و انتقام گرفتن از امویان بود . مقدر چنین بود كه آتش این احساس گناه، پیوسته برافروخته بماند و انگیزه انتقام از بنى امیه در هر فرصت به انقلاب و قیام بر ضد ستمگران منتهى گردد. 2 بارى ، بر اثر شهادت امام حسین (ع) این آیه شریفه مصداقى روشن یافت: «و یوم یعض الظالم على یدیه » 3 و روزى كه ستمكار دستهاى خود را از پشیمانى مىگزد. 3-ازدیاد محبوبیت سید الشهداء (ع) و خاندان وحى سؤمین اثر مهم تربیتى قیام و شهادت سیدالشهداء (ع) ، بالا بردن محبوبیت خاندان حضرت على (ع) در اجتماع اسلامى و شناساندن بیشتر و بهتر آنان به مردم بوده است . مسئله داشتن محبوبیت و قبضه كردن افكار اجتماع از مسائل حیاتى و مهمى است كه همواره مورد نظر حكومتها بوده و هست . حكومتها هر چند به طور اكثر تكیه گاه بزرگى جز قدرت ندارند، اما به خوبى مى دانند كه نیرومندتر از قدرت نظامى ، جایگاهى است كه در دلهاى مردم مىباشد، وسعى دارند آن را براى خویش به دست آورند . معاویه نیز با همه تلاشهاى شیطانى خود به طور كلى مى خواست دو چیزرا به دست آورد: یكى محبوبیت بخشیدن به خاندان و شجره خبیثه بنى امیه ، و دیگرى سقوط خاندان و شجره طیبه حضرت على (ع) از محبوبیت . متأسفانه معاویه در این تلاش خود موفقیت بسیارى هم كسب كرد. اما با ظهور حماسه حسینى و جانبازیهاى مردان راستین خدا، نفوذ معنوى و اعتبار روحانى عمیقى براى سیدالشهدا و اهل بیت (ع) ایجاد نمود . به طورى كه هر چه از آن واقعه مى گذشت مردم بیشترى به خاندان حضرت على (ع) جذب مىشدند این محبوبیت رفته رفته چنان بالا گرفت كه عدهاى براى خونخواهى و به نام هوا داران از خاندان رسول خدا (ص) دست به قیام زدند. آرى ، اگر حسین بن على (ع) پیش از نهضت مردانهاش به عنوان امام وقت و سبط پیغمبر و فرزند على و فاطمه، و بزرگترین شخصیت از خاندان وحى شناخته مىشد، پس از قیام با حفظ مقامات سابق، به نام عالیترین و كاملترین نمونه مردانگى و مجاهدت و فداكارى در راه خدا و حقیقت شناخته شد. «مسیوماربین آلمانى» در این خصوص مىنویسد: «مهمترین اثر این نهضت این بود كه ریاست روحانى كه در عوالم سیاست اهمیت شایانى داشت، مجدداً به دست بنىهاشم افتاد، و به ویژه در بازماندگان حسین (ع) مسلم گردید، و چندى طول نكشید كه (حكومت) ظلم و جور معاویه و جانشیان او منهدم شد و در كمتر از یك قرن قدرت از بنى امیه سلب گردید. منهدم شدن (قدرت) بنى امیه به قسمى شد كه امروز نام و نشانى از آنها نمودار نیست و اگر در متن كتب تاریخى نامى از این قوم ذكر شده در تعقیب آن هزاران نفرین و ناسزا هم نوشته شده است، واین نیست مگر به واسطه قیام امام حسین (ع) و یاران با وفاى او »
منبع خبری :www.niazeemrooz.ir
خوشا به حال کسانی که از واقعه کربلا بی نصیب نماندند و فرهنگ عاشورا رو سرلوحه رفتار در زندگی خودشون قرار دادند