با سلام
بحث خوبی است مطلب تلخ ولی آموزنده ای بود
بابا شنگول بود مامان منگول بود و دختر حبه انگور
نشان از یک واقعیت تلخ اجتماعی داشت که ریشه های متعددی می تواند داشته باشد که دربعضی از جاهای این انشا به گوشه هایی از آن اشاره شده بود .
یکی از مشکلاتی که در جامعه وجود دارد و تشدید شده ربخته شدن قبح گناهان بزرگ است که باعث شده گاهی مواقع گناه به شکل ارزش خودشو نشون بده .
بعضی از نکاتی که از داخل این انشاء در میومد این بود :
1 - مادر دختر برای پدر خودش رو آراسته نمی کرد و مرتب نبود ولی آن زن فاحشه بسیار تمیز بود چون می دانست چه کار می خواهد بکند چون می دانست باید مرتب باشد تا مردان به او توجه کنند اما زن خانه یا متوجه این مطلب نبوده که باید مرد خود را جذب کند یا به هر دلیل دیگری چنین کاری نمی کرده .
2- پدر به مادر احترام نمی گذارد ولی به زن همسایه احترام می گذارد یک دلیل آن می تواند این باشد که پدر انسان بی شخصیت هوس بازی است خب این هست اما دلایل دیگری هم می تواند داشته باشد و آن اینکه آن زن نیاز این مرد را بیشتر از همسر برآورده می کند و یا حداقل چون همیشه در کنار او نیست برایش تازگی دارد و از حالت یکنواخت خارج می شود پس باید زن خانه هم این مطلب را درک کند که نباید همیشه برای شوهر یکنواخت باشد .
3- یکی از مسائلی که خیلی ذکر نمی شود اما ریشه بسیاری از مشکلات خانوادگی است همین مسائل است زن وقتی به خودش نگاه می کند می بیند بیشتر به حس محبت و اینکه کسی به او محبت کند و حرفهای عاشقانه بزند احتیاج دارد اما مرد بیشترین نیاز خود را در مسائل زناشویی می بیند و این درک دو طرفه باشد یعنی هم مرد باید زن را درک کند و هم زن باید مرد را درک کند و شما می بینید در این انشاء نه مرد به زن توجه می کند و محبت می کند و نه زن نیاز جنسی مرد را برآورده می کند .
4-باید دقت داشت که این فرزند چقدر روی حرکات والدین حساس بوده و این در همه بچه ها هست بخاطر همین والدین اگر خودشان رفتار خوبی نداشته باشند نمی توانند فرزند خوبی تربیت کنند و شما می بینید فرزند بیشتر از اینکه از گفتار والدین شخصیت بگیرد و به چیزی علاقمند شود دقیقا از رفتارشان تاثیر پذیرفته و این خیلی مهم است .