• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن معارف > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
معارف (بازدید: 10485)
سه شنبه 7/8/1387 - 12:42 -0 تشکر 67873
كمال ما انسانها در چیست ؟؟

بسم الله الرحمن الرحیم

در گفته های ما خیلی زیاد از كمال و رسیدن به آن صحبت می شود به نظر شما كمال انسان در چیست و انسان بی كمال چه انسانی می باشد ؟

و آیا اصلاً ممكن است كه ما بدون اینكه بدانیم كه چه چیزی ما را به كمال می رساند و چه چیزی ما را از آن باز می دارد و اینكه  كمال ما در چیست ، به آن برسیم؟؟

 

سه شنبه 7/8/1387 - 22:49 - 0 تشکر 67992

آنچه از آیات قرآنی برداشت می شود کمال انسان در قرب الهی است. باید به این موضوع اندیشید که انسان به چه جهت آفریده شده است . ما خلقت الانسان لیعبدون "خلق نکردیم انسان را جز برای عبادت". عبادت در واقع راهی است که ما را به سرمنزل نهایی می رساند که همانا قرب الهی و مقام رضاست است. البته انسانها در رسیدن به این نقطه اکثرا موفق نیستند . بنابراین مقام رضا جایگاهیست برای اولیاء الله و هر کس به این مقام نایل آید کمال یافته است.

اما در هر صورت درجات پایین تری نیز وجود دارد . مثل نردبانی می ماند که باید از آن بالا برویم و آخرین پله ی آن همان مقام قرب الهی است اما هر پله از آن درجه ای از کمال خواهد بود.

جهالت امری است که ما را در تحقق هدف خلقت سست کرده و به قهقرا می برد. کسی که منظور از خلقت خویش را نمی داند در سرگشتگی غرق شده و مسخ می شود. اما انسان در فطرت خود از حقیقت آفرینش آگاهست اما بی توجهی به آن موجب غفلت و جهالت می شود. 

يکشنبه 19/8/1387 - 4:15 - 0 تشکر 69664

بسم رب المهدی


سلام خدمت دوستان گلم . جناب مای میل گفتند قرب الهی و رسیدن به مرحله رضا !
خب این سوال میشه برای من که از کجا متوجه شدید که قرب الهی یعنی رسیدن به کمال ؟! یا از کجا یقین به آیه ای پیدا کردید که بیان کننده ایمان و عبادت به خدا باشه ؟ فرض بگیریم من هیچ گونه این مسائل رو قبول ندارم و اعتنایی هم نمیکنم بهشون !! ایا برای من کمالی وجود ندارد ؟ آیا نمیشه کمالی رو پیدا کنم یا چیزی رو از ابتدا برای خود منظور کنم ؟

آقا جان اگر قرار باشد من هم مثل ژول ورن دور دنيا را درهشتاد روز بچرخم ،
ترجيح ميدهم دور تو بچرخم
چون تو هم دنياي مني هم عقبي مني
سه شنبه 21/8/1387 - 15:4 - 0 تشکر 70108

با سلام و آرزوی موفقیت برای شما عزیزان

آنچه كه همه ما انسانها به دنبال آنیم در حقیقت همان كمال است  اما نكته اینجاست كه ما اغلباً نمی دانیم كمال حقیق در چیست .

گاهی اوقات اموری را برای خود كمال فرض می كنیم كه آنها محدود به همین عالم می شود و با زوال این عالم هم از بین می روند و گاهی هم در شناخت كمال واقعی به بیراهه كشیده می شویم .

اما آنجه كه مسلم است كه بنابر بر طبع انسان همه ما خواستار كمال و رسیدن به آن هستیم حتی كسانی هم كه همت خود را پایین آورده و اموری پست را برمی گزینند كمال خود را در آن می دانند .

با این اوصاف و با توحه به مدت زمان كم عمر بشر شناخت كمال حقیقی و نیل به آن بسیار مهم است .

با توحه به آیات و روایات و برهان عقلی كمال انسان در به كار گیری قوه عاقلع یا همان اندیشیده است كه ان شاء الله در این مورد بیشتر بحث می كنیم.

ادامه دارد...

پنج شنبه 24/11/1387 - 21:31 - 0 تشکر 90027

من عرف نفسه فقد عرف ربه علی (ع)

هرکه خود را بشناسد پس بتحقیق خدایش را شناخته

یا علی

sajadaf

http://g-entezar.persianblog.ir

پنج شنبه 1/12/1387 - 15:23 - 0 تشکر 91961

منظور از تربيت انسان، به فعليت رسانيدن استعدادهاى بالقوه او است.و چون كمال هر موجودى در شكوفايى و به فعليت رسيدن استعدادهاى بالقوه اوست، لذا در صورتى كه انسان به صورت صحيح و در يك نظام تربيتى همه جانبه پرورش يابد، به كمال نوعى خود خواهد رسيد.از اينجا مى‏توان دريافت كه هدف نهايى از تربيت انسان نيز نبايد چيزى جز كمال نهايى او باشد.حال جاى اين سؤال است كه كمال حقيقى و نهايى انسان چيست؟ كدام مقصد است كه اگر انسان به آن جا برسد به سعادت حقيقى خود نايل آمده است؟ و كدام هدف است كه تمام مساعى تربيتى بايد به سوى آن جهت گيرى شوند و تمامى قوا و استعدادهاى انسان در ارتباط با آن و در محدوده آن رشد و پرورش يابند؟

قبل از اين كه به بحث درباره كمال نهايى انسان بپردازيم، نخست براى روشنتر شدن مفهوم كمال بايد به اين نكته اشاره كنيم كه كمال انسان چيزى نيست كه بستگى به‏قرارداد يا اعتبار افراد داشته و با تغيير اعتبار، تغيير كند.البته ممكن است از ديدگاه افراد مختلف كمال، نمونه‏هاى متنوعى داشته باشد به طورى كه حتى چيزى كه از نظر فردى كمال تلقى مى‏شود، از ديدگاه فرد يا مكتب ديگر نقص تلقى گردد.اما اين اختلاف در برداشتها به اين معنى نيست كه واقعا كمال انسان امرى قراردادى است و بستگى به نظر اشخاص يا مكتب‏ها دارد.اختلاف موجود در اين زمينه در ميان مكتبهاى مختلف ناشى از ناتوانى آنها از شناخت كمال حقيقى انسان است به طورى كه اگر همه آنها به شناخت انسان و كمال او نايل آيند، در اين صورت «اختلاف از گفتشان بيرون شدى.»

كمال انسان (و هر موجود ديگر) يك امر واقعى و يك صفت وجودى است كه انسان در صورت طى مراحل لازم، در واقع و در حقيقت واجد آن صفت و مرتبت مى‏شود به طورى كه در هر مرتبه از كمال كارى از او ساخته است كه اگر به آن مرتبه نرسد، چنان كارى از او ساخته نيست .

كمال نهايى انسان

حال كه مفهوم كمال روشن شد، جاى اين سؤال است كه كمال نهايى انسان چيست.آنچه ابتدا از عنوان «كمال نهايى» فهميده مى‏شود اين است كه كمالات غير نهايى نيز براى انسان وجود دارد.يعنى چه بسا كمالاتى جنبه مقدمى و آلى داشته، زمينه را براى رسيدن به كمال نهايى فراهم مى‏آورند.و لذا بايد كمال نهايى را از كمالات مقدمى و فرعى بازشناخت تا هدف اصلى و نهايى از اهداف متوسط و ضمنى بازشناخته شود.

آنچه ميزان رشد و كمال و محدوده فعاليت هر يك از قواى انسان را تعيين مى‏كند، توجه به كمال نهايى انسان و مقتضيات آن است يعنى رشد و كمال هر يك از قواى انسانى تا آن جا كه مناسبت با كمال نهايى انسان داشته و مقدمه‏اى لازم براى حصول آن باشد، مطلوب است، در غير اين صورت، به جهت تعارض با كمال نهايى، نامطلوب خواهد بود.

شناخت كمال نهايى

چگونه و از چه راهى مى‏توان كمال نهايى انسان را شناخت؟ آيا عقل يا تجربه قادر به‏شناخت آن هستند؟ و اصولا ميزان كارآيى هر يك از آنها در اين زمينه چقدر است؟

ترديدى نيست كه كمال نهايى انسان مربوط به روح او بوده، جنبه جسمانى ندارد.زيرا به طورى كه مى‏دانيم حقيقت انسان روح اوست و تكامل انسانى او در گرو تكامل استعدادهاى روحى او مى‏باشد و رشد جسمانى او تا اندازه‏اى كه لازمه تكامل روحى اوست، ارزش دارد و به هيچ عنوان كمال نهايى او محسوب نمى‏شود.از اين جا روشن مى‏شود كه كمال نهايى انسان مقوله‏اى نيست كه بتوان از راه تجربه آن را شناخت.كمالات روحى زمانى قابل شناخت هستند كه شخص خود واجد آنها شود و با تجربه درونى و شهودى آنها را دريابد.و لذا شناخت آنها براى كسانى كه خود به اين كمالات دست نيافته‏اند از طريق تجربى امكان پذير نيست.اگر گفته شود با مطالعه در احوال و آثار شخصيتهاى تكامل يافته مى‏توان پى به كمال انسان برد، در پاسخ گوييم كه اين امر مستلزم دور است زيرا لازمه شناخت انسانهاى به كمال پيوسته اين است كه از قبل كمال را شناخته باشيم.بنابر اين، در اين عرصه كارى از دست تجربه ساخته نيست .

در مورد عقل نيز هم چنان كه تاريخ انديشه بشرى به ثبوت رسانده است، بايد گفت كه به تنهايى، و بى آن كه نورى از جانب وحى بر موضوع بتابد، عقل قادر به انجام اين مهم نخواهد بود .

اين مطلب نه تنها در اين مورد، بلكه در بسيارى موارد ديگر، به خصوص در امور مربوط به ماوراء طبيعت و حقايق والاى روحى و معنوى نيز صادق است.يعنى عقل مستقلا و به خودى خود، در اين گونه امور، جز استنباطاتى كلى و مبهم را ارائه نمى‏دهد اما بعد از اين كه از زبان وحى حقيقت بر او عرضه شد، مى‏تواند آن را دريابد و بر آن استدلال كند.از همين روست كه تكامل فلسفه در اثر تعاليم بر گرفته از وحى سرعت گرفته و جهشهاى عظيمى در سير و حركت آن ايجاد شده است كه نمونه اعلاى آن را مى‏توان در فلسفه اسلامى مشاهده كرد.

بنابر اين، براى شناخت كمال حقيقى و نهايى انسان بايد گوش به نداى وحى داد و گره اين معما را به انگشت تدبير كسانى گشود كه اتصال به خالق انسان دارند.

ما نخست بحث خود را از ديدگاه وحى و سپس از افق عقل مورد مطالعه قرارمى‏دهيم.

1.كمال نهايى انسان از ديدگاه وحى

از ديدگاه وحى، انسان حقيقتى است مركب از دو بعد جسم و روح.جسم انسان با مرگ او متلاشى شده از بين مى‏رود اما روح او كه جوهر اصلى وجود او را تشكيل مى‏دهد، باقى مى‏ماند و به حيات ابدى خود در جهان ديگر ادامه مى‏دهد.بنابر اين، كمال نهايى انسان نيز كه مربوط به روح اوست بايد امرى فناناپذير و جاودانه باشد.

از سوى ديگر، كمال حقيقى انسان نتيجه يك سير آگاهانه و اختيارى است يعنى آنچه كه او را مستعد برخورداريهاى اخروى مى‏گرداند، نتيجه سير و حركت اختيارى و آزادانه اوست و جنبه جبرى يا ناآگاهانه ندارد.

مطالعه در آيات قرآنى اين حقيقت را به وضوح روشن مى‏كند كه از ديدگاه اسلام كمال نهايى انسان تعلق به دنيا و طبيعت نداشته، متعلق به جهان ابدى است، يعنى گرچه كمال امرى است كه بايد در اين عالم كسب شود، ولى ظهور اين كمال به صورت مقصد نهايى حيات انسان، در عالم آخرت است.و دنيا را با تمام وسعت و گستردگى خود ظرفيت ظهور كمال نهايى انسان را ندارد.

از اين رو، جهان ديگرى در پى اين جهان هست كه از محدوديتهاى اين عالم منزه و از حجابهاى فراوان موجود در آن مبراست و لذا ظرفيت ظهور كمال نهايى انسان را داراست.

مقصد نهايى حيات انسان آن چنان كه از آيات قرآنى دريافت مى‏شود مقام و مرتبتى است كه از آن به «نزد خدا» تعبير مى‏شود، يعنى انسان در نقطه نهايى سير استكمالى خويش به جايگاهى مى‏رسد كه آن جا، نزد خدا و جوار رحمت اوست.

خداوند در قرآن در مورد سرنوشت نهايى متقين مى‏فرمايد:

ان المتقين فى جنات و نهر فى مقعد صدق عند مليك مقتدر (1) .

به تحقيق پرهيزگاران در باغها و نهرها (ى بهشت جاودانى) منزل خواهند گزيد.در جايگاهى راستين «نزد» خداوند سلطنت و عزت متنعمند.

اين آيه، جايگاه متقين را در نزد پروردگارشان معرفى كرده، آن را جايگاه واقعى آنان مى‏شمارد؛ جايگاهى كه در حقيقت شايستگى اقامت پرهيزگاران را دارد.در جاى ديگر، قرآن دعا و تقاضاى همسر فرعون را بيان مى‏كند كه از خداوند در خواست مى‏كند:

رب ابن لى عندك بيتا فى الجنة (2)

پروردگارا! براى من خانه‏اى در «نزد» خود در بهشت بنا كن.

ويژگى بهشت، به عنوان منزلگاه انسان، اين است كه در نزد خدا و در جوار قدس اوست.نبايد تصور كرد كه بهشت اخروى عينا از نوع باغهاى دنيوى است بلكه اين بهشت اصولا متعلق به عالم ديگرى است كه تفاوتهاى بنيادى با اين عالم دارد.بهشت به معنى سفره كرامت الهى است كه براى بندگان صالح خدا گسترده شده است و بهشتيان در جوار قرب ربوبى و بر سر سفره عنايات الهى هستند و از دست رحمت او انواع نعمات را دريافت مى‏دارند.

جايى كه مطلوب نهايى و حقيقى انسان نيز جز رسيدن به آن نيست.انسان اگر از چيزهاى ديگر خسته و دلزده مى‏شود و براى هميشه نمى‏تواند خود را با آنها راضى كند، به خاطر آن است كه روح او در جستجوى همان منزلگاه حقيقى است و تا به آنجا نرسد و رحل اقامت در كوى محبوب ازلى نيفكند، آرام و قرار نمى‏گيرد.از اين رو تمام مساعى تربيتى بايد در جهت كسب شايستگى براى رسيدن به حضور خدا باشد.و اين كمال جز در سايه پرستش خدا حاصل نمى‏شود (3) ، در برخى از آيات هدف از آفرينش، پرستش خدا شمرده شده است (4) .از سوى ديگر، پرستش خدا نيز بايد بر اساس اختيار و داشتن آزادى درانتخاب باشد تا موجب كمال آدمى شود و لازمه آن، وجود زمينه براى آزمايش انسان است، تا در مواجهه با عوامل مخالف و موافق و بر سر چند راهيها از روى اختيار و به انتخاب خويش، سرنوشت خود را رقم زند، از اين رو، در آيات ديگرى، هدف از آفرينش انسان، آزمايش او شمرده شده است. (5)

با توضيحى كه داده شد معلوم مى‏شود اين نوع اهداف، همگى جزو اهداف متوسط هستند و هدف نهايى چيزى جز رسيدن به نزد خدا و برخوردارى از لذت وصل او نيست. (6)

بديهى است كه هر چه نزديكى انسان به خداوند متعال بيشتر باشد به همان اندازه از رحمت نامتناهى او بهره بيشترى مى‏برد.بنابر اين، مقصد نهايى حيات انسان يك نقطه واحد نيست بلكه يك حقيقت داراى مراتب است.

2.جهت گيرى اميال فطرى

حال كه كمال نهايى انسان از ديدگاه وحى روشن شد، بايد ديد آيا مطالعه در ساختمان وجودى انسان نيز ما را به همين نتيجه مى‏رساند يا نه؟ به تعبير ديگر، راهنمايى عقل در اين زمينه چيست؟

آنچه مسلم است اين است كه در ساختمان وجودى انسان هيچ ميل اصيل به گزاف نهاده نشده است و همواره بين اميال و كششهاى فطرى انسان و واقعيات جهان هستى هماهنگى كامل وجود دارد .اگر بنا باشد انسان واجد يك يا چند ميل و كشش فطرى و اصيل باشد و امكان ارضاى آن ميل براى او نباشد، در اين صورت بايد معتقد شد كه در كار خلقت فريبكارى و گزاف وجود داشته است، حال آن كه با مطالعه در جهان خلقت‏اين مطلب به وضوح اثبات مى‏شود كه همه امور، از كوچكترين آنها تا بزرگترينشان، بر اساس طرحى دقيق و هدفى كاملا حساب شده خلق شده‏اند .

بنابر اين، مطالعه در اميال فطرى انسان و جهت گيرى كلى آنها مى‏تواند ما را در شناخت كمال وجودى انسان يارى رساند.

آنچه درباره انسان از حقايق انكار ناپذير است، اين است كه شعاع اميال فطرى او از قبيل حقيقت جويى، زيبايى دوستى و قدرت طلبى تا بى نهايت امتداد دارد و هيچكدام از آنها اقتضاى محدوديت و توقف در مرتبه معينى را ندارند.اين از خصايص بارز انسان است كه داراى خواسته‏هاى نامحدود است و به كاميابيهاى موقت و محدود قانع نمى‏شود.بى نهايت بودن خواستهاى فطرى انسان حتى از نظر فيلسوفان غير الهى نيز قابل انكار نيست بلكه از مهمترين اختلافات اساسى انسان و حيوان به شمار مى‏رود.

اميال فطرى انسان با اين كه به امور مختلفى تعلق مى‏گيرند، سرانجام همه به هم مى‏پيوندند و ارضاى كامل و نهايى آنها در يك چيز خلاصه مى‏شود و آن ارتباط با سرچشمه علم، قدرت، جمال و كمال است و اين، جز در سايه پيوند با بارگاه الهى و تقرب و نزديكى به خدا امكان پذير نيست.تنها در نزديكى به خدا و اتصال به معدن جمال و كمال است كه تمامى خواسته‏هاى فطرى انسان ارضا و انسان به مطلوب نهايى خود نايل مى‏شود.جز پيوند با خدا، هر هدف و مقصد ديگرى براى انسان، از آفت نقص و محدوديت مبرا نيست و به همين جهت پاسخگوى فطرت بى نهايت طلب او نخواهد بود.

 

 

خدایا ریشه ی شادی های مرا در غم دیگران قرار مده... 

 

پنج شنبه 1/12/1387 - 15:39 - 0 تشکر 91964

براى مطالعه تفصیلى درباره كمال انسان مراجعه كنید به كتاب «خودشناسى براى خودسازى» و مباحث «انسان شناسى» از سلسله درسهاى «معارف قرآن» از استاد مصباح یزدى.

 

 

خدایا ریشه ی شادی های مرا در غم دیگران قرار مده... 

 

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.