داخلی / دفترفتح ا...زاده/ شب
فتح ا...زاده با استرس پشت مانیتور نشسته و طوری میخ مانیتور شده كه آدم یاد میخكوب شدن مردم جلو تلویزیون و برنامه های صداوسیما می افتد. ماجدی سرپرست استقلال كمی آن طرف تر جدول حل می كند
ماجدی: پایتخت ژاپن دو حرفی!
فتح ا...زاده : (هول می شود) بیا بیا یه ایمیل اومد ،این كدوم باشگاهه؟ آرمش چنگال داره
ماجدی: چنگال داره؟! (سریع به طرف مانیتور می آید) منچستر انگلیس!
فتح ا...زاده در ادامه زیر لب شعاری را زمزمه می كند!
ماجدی: روابط عمومی منچستر نوشته ببیند ما چه بدبخت شدیم شما از ما درخواست بازی دوستانه دارید!
فتح ا...زاده بلند می شود و به زبان آذری فحش می دهد
فتح ا...زاده : رویانیان خدا بگم چی كارت نكنه كه ما رو تو هچل انداختی .
ماجدی: آقا یه ایمیل دیگه اومد، تیم منتخب جهانه میگه خواهشن دست از سر ما بردارید همه تیم هاتون درخواست بازی دوستانه دارن. مگه ما چند نفریم.
فتح ا...زاده آهی خانمان سوز می كشد و آگهی روزنامه را ورق می زند
فتح ا...زاده : قهرمانی لیگ با یك تلفن تضمینی بدون درد و خونریزی!(مكث) موجی آگهی رو ، اینهمه رویانیان گفت تیم آوردم تیم آوردم ، نوشته تحویل تیم میلان درب منزل با مدیریت سوهان حاج عبدا.. و پسران!
فتح ا...زاده تلفن را دست می گیرد و مشغول شماره گرفتن می شود
ماجدی: كجا زنگ می زنی؟ میلانو كه پرسپولیس آورده
فتح ا...زاده : بابا طرفدارا شیشه های خونه مو آوردن پایین. برا اینا فرقی نمیكنه استقلال با كی بازی كنه
ماجدی: (داد می زند) پاشو بیا كه بارسلونا قبول كرد
فتح ا...زاده : راست می گی؟
فتح ا...زاده گوشی را پرت می كند و با خوشحالی دست می زند
فتح ا...زاده : فرهاد مجیدی برگرد به تیمت، آهای همه! فرهاد مجیدی برگرد.....
ماجدی: بگو برنگرده! تیم كشتی بارسلونا حاضر شده با تیم فوتبالومون بازی كنه!
فتح ا...زاده : كشتی! (باعصبانیت) ولش كن اینهمه پول رو بدیم خارجی ها بخورن ، مگه كم خوردن، اصلا با این پول پایه های استقلال رو قوی می كنم ، تیمی می سازم كه دنیا واسش درخواست بازی دوستانه بده
ماجدی: درستشم همینه، دكتر یكی دیگه جواب داده ، باورت نمیشه رئاله ، قبول كرده
فتح ا...زاده : ببین بین هنوز پایه رو درست نكردیم درخواست بازی ها اومد! دیگه نمی خوایم
ماجدی: رئاله ، تشتك سازی نیست ها. همین یه بار!
فتح ا...زاده : من تصمیمم شل نمیشه، بگو دویست هزار یورو می گیریم باهشون بازی می كنیم!
فتح ا...زاده بلند می شود و از اتاق خارج می شود
فتح ا...زاده : من تا برم یه بمب منفجر كنم ببین قبول می كنن یا نه؟!