تاثیر نامطلوب نابرابری توزیع زمین بر روی توزیع درآمدهادر كشورهای كمتر توسعه یافته
جای تعجب نیست که برخی کشاورزان بدهکار به دنیا می آیند ، با بدهی زندگی می کنند وبا قرض وبدهی هم می میرند. همه اینها می تواند بر ضرورت تغییرات زیاد درالگوی مالکیت واصلاحات ارضی دلالت داشته باشد.
دربیشتر کشورهای کمترتوسعه یافته ، زمین یکی از نهاده های مهم درتولید است.الگوی مالکیت زمین دربیشتر این کشورها به طریقی است که درصدبزرگی از زمین های به زیرکشت رفته درمالکیت تعداد نفرات محدودی است درحالی که اکثریت کشاورزان، صاحب درصد کوچکی ازکل زمین های به زیرکشت رفته می باشند.
با توجه به غالب بودن بخش کشاورزی دراقتصاد کشورهای کمترتوسعه یافته واین که زمین مهمترین دارائی برای نگهداری به ویژه درمناطق روستائی است می توان تاثیر نامطلوب نابرابری توزیع زمین را برروی توزیع درآمد به سادگی دریافت.
نظام مالکیت زمین بسیار پیچیده است.
(1) عده ای خودبرروی زمین خود کار می کنند.
(2) عده ای که درقبال کار درمحصول زمین شریک هستند.
(3) عده ای زمین هارا اجاره کرده اند.
(4) تعدادی ، کارگران کشاورزی می باشند که متناسب با نوسانات تولید محصول استخدام واخراج می شوند.
طبعا" گروههای 2و 3و4 انگیزه زیادی برای کارندارند درزمانی که بازده حاصل ازکارشان عموما" مقدارثابت یا کمی است ودرزمانی که آنان ازنظر قانونی مالک به حساب نمی آیند . عموما" زمینی که به قطعات کوچک تقسیم شده باشد ازنظر ساختار خاک ، حاصلخیزی وبهره وری تغییر می کند.صاحبان زمین های بزرگ بیشتر درشهرها زندگی می کنند وعلاقه کمی به سرمایه گذاری درزمین های خوددارند، به کارگران روی زمین دستمزدهای پایینی می پردازند وبه نوعی کارگران روی زمین را استثمار می کنند . دربیشتر کشورهای کمترتوسعه یافته مشکل است به توان سندها وقباله های قانونی برای زمین هارا بدست آورد . دربیشتر موارد از روشهای عقب مانده برای تولید محصول استفاده می شود لذا بازدهی زمین معمولا" پائین می باشد. با این وجود دهقانان دربرابر فرصت های اقتصادی عکس العمل نشان می دهند. فقدان نهاده های مناسب منجر به بازدهی پائین تر تولید می شود.
اما حتی اگر نهاده ها دردسترس باشند دراختیار عده خاصی ازمالکان زمین خواهد بود که منافع مشهودی برای توده وسیع کشاورزان نخواهد داشت .لذا بازار زمین بسیار دور از نوع بازار رقابتی می باشد . درصورتی که شرایط آب وهوائی نامساعد باشد معمولا" منجر به تعمیق فقر میان کارگران بدون زمین ومستاجرین می شود وحتی بخش کوچکی از آنها یا زمین خودرا می فروشند ویا بدهکار می شوند وزیر بار نزولخواران می روند. جای تعجب نیست که برخی کشاورزان بدهکار به دنیا می آیند ، با بدهی زندگی می کنند وبا قرض وبدهی هم می میرند. همه اینها می تواند بر ضرورت تغییرات زیاد درالگوی مالکیت واصلاحات ارضی دلالت داشته باشد.
برگرفته از: سایت eghtesadi.ir