زنانگی در تئاتر
محسن خسروجردی-روزنامه نگار
وقتی عنوان زنانگی در تئاتر را برای این نوشتار انتخاب میکردم، به این نکته توجه ویژه داشتم که زنانگی در تئاتر نباید به رویکردهای فمنیستی تعبیر شود. نمایش «خیالهای جاده جاجرود-تهران» یک نمایش زنانه است که با شوخیها و مسائل ریزی دست و پنجه نرم میکند که تنها برای زنها قابل درک است. مثل شوخیهایی که فروشنده لباس زیر میکند و حرفهای زنانهای که در طول اجرا بین شخصیتهای داستان رد و بدل میشود. با این حساب با یک تئاتر زنانه روبرو هستیم که با جستوجوی اینترنتی نتوانستم چیز خاصی از ماهیت و گذشته این نوع تئاتر پیدا کنم و هرچه بود از تئاتر فمنیستی مثال آورده شده بود. برای همین از ادبیات استفاده میکنم و شروع موفقیت آمیز این رویکرد را رمان با شکوه «سووشون» عنوان میکنم. بیشک سووشون شاهکار ادبیات زنانه است و میتوان نمایشهایی را به سمت زنانگی میروند با سووشون مقایسه کرد. نمایش دیگری که این روزها زنانگی در آن به وضوح قابل مشاهده است، نمایش «این تابستان فراموشت میکنم» است که چون این نمایش را ندیدهام صحبتی از آن به میان نخواهم آورد. کارگردان خیالهای... (غزاله معتمد) با قرار دادن چند شخصیت زن که گویی هر کدام نماینده نماد خاصی از جامعه زنانه هستند با روایتی خطی از عدهای که حین پنچرگیری اتوبوس در کافهای بین راهی دور هم جمع شدند سعی در واگویه کردن مواردی دارد که شاید بتوان به آن رویکردی انتقادی به زنانگی در جامعه بدون هیچ گونه نگاه و انگیزهای سیاسی نسبت داد.
اما داستان تک خطی این نمایش باعث شده است تا نویسنده به عناصر نمادین و تا حدودی بیش از حد کلیشه بپردازد. مثل زنی که چادر بر سر دارد (نسیم ادبی) و رفتاری مثل مسئولین حراست دانشگاهها یا زنان گشت ارشاد دارد. زنی که وقتی در لایههای شخصیتی او وارد میشویم، عقدهای شخصی از عشقی نافرجام را میبینیم. حرکات او با چادر باعث خنده تماشاگران میشود و ذهن مخاطب را به سوی عناصر نمادینی میبرد که دختران جوان بیشترین همذات پنداری را با آن میتوانند برقرار کنند. زنی که بهاره رهنما ایفای نقش آن را برعهده دارد، چهرهای عامیانه از زن طبقه متوسط را نشان میدهد که با توجه به شهری شدن جامعه خیال سفرهای دور و دراز با همسرش را در سر میپروراند. شخصیتی که شاید نمونههای آن در جامعه امروزی به وفور یافت شود. اما باز با تیپی روبرو هستیم که با استفاده از عناصر نمادین ساخته شده است. تیپی که در بازی دیگر بازیگران نیز به وضوح نمایان است، در بازی زن روشن فکری (رویا جاویدنیا) که در حال ظبط خاطرات است، دختر دزدی (الهام کردا) که از خانه فرار کرده است و پیرزنی (ناهیدمسلمی) که فروشندهای دور گرد است و از فرصت کافه نشین شدن زنان دیگر برای فروش اجناس خود استفاده میکند. این تیپ گرایی صرف شاید باعث وجدآمدگی تماشاگر و تشویق او شود اما کارکردی هنری و حتی کاربردی نیز ندارد. بازیگران در یک تئاتر محیطی در حالی دور تا دور آنها را مردم گرفتهاند کنار هم قرار داده شدند تا قسمتی از مشکلات جامعه زنانه امروز را واگویه کنند. اما وارد شدن به لایههای شخصیتی این آدمها با گفتوگوهای درونی آنها که تا حدودی کارکردی سینمایی هم دارد، کمی شخصیتها را زندهتر جلوه میدهد و باعث میشود در ذهن مخاطب تا حدودی شخصیت شکل بگیرد اما باز هم مشکل اصلی فقدان قصه و حتی مضمونی مشخص است که باعث بیهویت بودن نمایش شده است. از آنجا که نمایش خیالهای... در یک کافه بین راهی اتفاق میافتد اجرای محیطی آن نیز سادهتر میشود.
فضای کافه تریای چهارسو جای خوبی برای برگزاری این تئاتر محیطی بود. تئاتر محیطی که به نظر میرسد در ایران به دلیل کمبود امکانات و استفاده از قسمتهای مرده و غیرکاربردی تئاتر شهر ایجاد شده است راه خوبی را پیش میبرد و اگر توجه به آن بیشتر شود فرصت خوبی برای تازه کارها خواهد بود. خیلی از مردمی که برای تماشای خیالهای... آمده بودند، بابت ایستادن و فضای کم برای دیدن بازیگر مورد علاقه نسبت به مسئولین اجرا شکایت داشتند. با این حال حضور بازیگران و حس کردن آنها از فاصلهای نزدیک باعث شده بود تا خیلی نسبت به این موضوع دل آزرده نباشند. با اینکه این روزها روایات پست مدرن امان تئاتر کشور را بریده است و همگان دل به اجراهای تک خطی و غیر روایی بستهاند، اما با همه اینها نمایش خیالهای جاده جاجرود-تهران ارزش دیدن دارد. نمایشی زنانه که بازی زیبای بازیگران خوبی مثل ناهید مسلمی، بهاره رهنما، نسیم ادبی، الهام کردا و رویا جاوید نیا در آن خالی از لطف نیست.
منبع: www.khabardan.blogfa.com