یادداشتی درباره فیلم نیمه شب در پاریس ساخته وودی آلن
پاریس، یک روز بارانی
محسن خسروجردی|روزنامه نگار
شهر پاریس برای هر هنردوستی پر از خاطرههایی است که از گذشته او نمیآیند بلکه خیالاتی هستند که دوست دارد روزی ممکن شوند. وودی آلن نیز یکی از همان هنردوستان و هنرمندان است که با رویایی در نیمه شب پاریس خاطراتی خیالی برای نویسنده جوان «گیل» با بازی اون ویلسن میآفریند. جنس فیلم وودی آلنی است و آدمهای قصههای او نیز همیشه وودی آلنی هستند مخصوصا اگر کار کمدی رومانتیک باشد. با این حساب نباید خیلی تعجب کرد که بازی ویلسن تماما یاد آور بازیهای زیبای وودی آلن در فیلمهای منهتن و آنی هال شده است. این یاد آوری در طول فیلم بیشتر باعث میشود تا حسرت پیر شدن وودی آلن را بخوریم و بگوییم که اگر او بود چه فیلم محشری میشد. شاید بتوان گفت بزرگترین مشکل وودی آلن، وودی آلنی بودن فیلمهایش است که البته بزرگترین حسن سینمای او نیز به حساب میآید. سینمای وودی آلن و به خصوص فیلم نیمه شب در پاریس سینمای مخاطب خاص است و این سینما حتی در کمدی رومانتیکهای قبلی این بازیگر نیز به وضوح قابل مشاهده است. اما وودی آلن در فیلم نیمه شب در پاریس پا را فراتر گذاشته است و فیلمی سخت از لحاظ درک مفهوم به نسبت فیلم های قبلی، اما مثل همیشه شیرین و مخاطب پسند ساخته است. تنها در صورتی میتوان از فیلم بیشترین لذت را برد که دغدغهها با دغدغههای وودی آلن تنظیم شوند. برای این کار ماهنامه ۲۴ لیستی از هنرمندانی منتشر کرده است که در فیلم شخصیت اصلی با آنها روبرو میشود، شاید مطالعه این لیست برای درک موقعیتهای کمیک فیلم کمک بزرگی باشد. یکی از مهمترین نکات فیلم اخیر وودی آلن فیلم نامه منحصر به فرد و وفادار به شیوههای کلاسیک فیلم نامه نویسی است. در طول فیلم شخصیتهای زمان حال معرفی میشوند و تا حدودی روابط انسانی و زناشویی که تم اصلی کارهای وودی آلن است به تماشاچی نمایش داده میشوند. مدت زمان پرده معرفی کاراکترها که میگذرد ماشین زمان میآید تا شخصیت اصلی فیلم با سوار شدن بر این ماشین به دنیای آنتیک ه آدمهای رویایی فرانسه برود. هر چه قدر در دنیای حال شخصیتها کاراکترهایی باور پذیر بودند، در دنیای گذشته شخصیتها غیرواقعی و شاید کاریکاتور مانند و تیپهای اغراق شدهای هستند که انگار همان هنرمندان مرده هستند و حال زنده شدهاند تا در رویای عجیب این مرد حاضر شوند. از این رو قسمتهای گذشته میتوانند نمای ذهنی شخصیت گیل باشند. در فیلم نیمه شب در پاریس تمامی داستان غلتکی میشود برای تم اصلی کارهای وودی آلن، چالش روابط زن و شوهر و روانشناسی این کارگردان که حرف مهم آن ادامه ندادن یک زندگی اشتباه است. در این فیلم نیز مرد قصه در طول سفرهای پیاپی در بین زمان ها و آشنایی با زنهایی که توجه بیشتری به او میکنند و حرفش را بهتر میفهمند ترجیح میدهد از حال خودش فرار کند و در آخر یا گذشته را انتخاب می کند یا حالی را که گذشته را باور دارد.
توضیح: عنوان تیتر برگرفته از نقاشی معروف گوستاو کایبوت «پاریس، یک روز بارانی» است. داستان وودی آلن در نیمه شبی در پاریس اتفاق میافتد که رویاهای غیر واقعی شخصیت اصلی فیلم هستند. اما رویای واقعی شخصیت اصلی فیلم پاریس، یک روز بارانی است که همسرش چتر باز نکند و همراه او خیابانها را قدم بزند.
عکس قرار داده شده، تصویر نقاشی معروف گوستاو کایبوت «پاریس، یک روز بارانی» است.