• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن سياسي > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
سياسي (بازدید: 6377)
جمعه 14/5/1390 - 22:46 -0 تشکر 348420
گرایش حجتیه ، نو اخباریگری عوامانه

به نام خدا ویرایشگر پیشرفته بنده خراب است بنابراین اینگونه نوشته می شود ببخشید انجمن حجتیه و قیام برای حکومت اسلامی در نگاه امام خمینی برقراری حکومت اسلامی از باب مقدمه‌ی واجب (احکام اجتماعی و حکومتی اسلام) واجب است و طبق روایات، ولایت برای فقیه متعین است و هم چنین فقیه در مسائل اجتماعی حق سنجش اهمیت احکام و رفع تزاحم‌ها را در قالب حکم حکومتی دارد. [۲۰] امام معتقد بود که اگر ضروری اسلام تعطیل شد یا در خطر قرار گرفت در راه احیای آن تقیه حرام است و لو بلغ ما بلغ. [۲۱] انجمن حجتیه در زمان شاه با استناد به برخی روایات، هر قیامی علیه ظلم را قبل از ظهور بی‌حاصل و طاغوتی می‌دانست. هم چنین هر حکومت پیش از ظهور را طاغوت و باطل و همکاری با آن‌ها تنها برای حفظ منافع شیعیان تا آن‌جا که پا از دایره احکام اسلام فراتر نرود مجاز می‌شمرد. انجمن معتقد بود اگر عده‌ی قابل توجهی شیعه‌ی مخلص به وجود بیایند حضرت حجت ظهور خواهد کرد و فرض حکومت دینی بر دینداران فرض درستی نیست.[۲۲] امام خمینی می‌فرمود: «‌این‌هایى که می‌گویند که هر علمى بلند بشود و هر حکومتى، خیال کردند که هر حکومتى باشد این برخلاف انتظار فرج است. اینها نمی‌فهمند چى دارند می‌گویند. اینها تزریق کرده‏‌اند بهشان که این حرف‌ها را بزنند. نمی‌دانند دارند چى چى می‌‏گویند. حکومت نبودن، یعنى این‌که همه مردم به جان هم بریزند، بکشند هم را، بزنند هم را، از بین ببرند، برخلاف نص آیات الهى رفتار بکنند. ما اگر فرض می‌کردیم دویست تا روایت هم در این باب داشتند، همه را به دیوار می‌زدیم؛ براى این‌که خلاف آیات قرآن است. اگر هر روایتى بیاید که نهى از منکر را بگوید نباید کرد، این را باید به دیوار زد. این گونه روایت قابل عمل نیست.» [۲۳]

http://rahpoyvesal.blogfa.com
جمعه 14/5/1390 - 22:47 - 0 تشکر 348421

انجمن حجتیه به مثابه نواخباریگری بازاری

می‌توان دین داری انجمن حجتیه را نوعی نواخباری‌گری عوامانه دانست. توضیح آن‌که گرایش اخباری‌گری (هم ارز سلفی‌گری ابن تیمیه در اهل سنت) چند صد سال قبل در ایران به وجود آمد و مدعایش رجوع به حدیث و لا غیر بود. اصول اخباری گری را می‌توان این گونه خلاصه کرد: اولاً ظاهر قرآن اعتباری ندارد زیرا قرآن تنها برای معصوم قابل فهم است، ثانیاً تقسیم احادیث از لحاظ اعتبار نادرست و توهین به کلام معصوم است، ثالثاً در عقاید و احکام استفاده از غیر حدیث بدعت است به این معنا که بررسی فلسفی عقاید اسلامی و یا اجتهاد برای استخراج احکام از منابع آن مردود است. [۲۸] اگر از مخالفت با اجتهاد صرف نظر کنیم برداست عوامانه‌ای از همه دیگر اصول تفکر اخباری را در آراء انجمن حجتیه می‌بینیم.

انجمن حجتیه با فلسفه و عرفان و هر چه به سنت و قول امامان برنگردد بسیار مخالف است و الهیات مبتنی بر این دو را تا حد شرک رد می‌کند. از نگاه انجمن حجتیه هرچه برای هدایت لازم است در کلام معصوم هست و هرچیز فرای آن، گمراهی است. البته این که هدایت الهی با ائمه کامل می‌شود صحیح است ولی این که کلام خدا و عقل و شهود امکان هدایتگری (بإذن الله) ندارند قابل قبول نیست. [۲۹]

نگاه انجمن حجتیه به قرآن نگاهی باطنی و رمزی است، به این معنا که غالب انجمنی‌ها قرآن را کتابی می‌دانند که برای معصوم آمده است و اوست که آن را می‌فهمد و به ما می‌فهماند. فلذا فهمی از قرآن که مبتنی بر حدیث نباشد (حتی اگر فقط مبتنی بر ادبیات عرب باشد) را نمی‌پذیرند، به همین دلیل تنها به تفسیرهای حدیثی چون «مجمع البیان» ارادت دارند و به امثال «تفسیر المیزان» بدبین‌اند. [۳۰]

در جلسات انجمن حجتیه کرامات فرابشری ائمه زیاد سخن به میان می‌آید. فرا بشری معرفی کردن ائمه عاملی است برای دور شدن از سیره‌ی آن‌ها و موجه جلوه دادن این که اگر امام فلان کار را کرد چون امام بود! ما نمی‌توانیم چنان کنیم و تنها باید دعا کنیم تا امام غایب بیاید و دوباره چنان کند. البته سخن در انکار کرامات ائمه نیست بلکه سخن در لزوم پرداختن به سیره‌ی اجتماعی سیاسی ائمه و الگوگیری از آن است. مثلاً قیام امام حسین را می‌توان تنها وظیفه خاص امام حسین دید و با روایتی توجیه کرد که پیامبر در خواب به امام حسین گفت خدا می‌خواهد تو را کشته و خانواده‌ات را اسیر ببیند و آن‌گاه تنها از مصائب روز عاشورا به عنوان نوعی ریاضت کشی برای خواست خدا صحبت کرد و در اطراف و اکنافش داستان‌های خرافی گفت، یا این که ضمن پذیرش کرامات امام حسین و عبودیتش بر آستان الهی، قیام عاشورا را به عنوانی که خود امام نامید (=اصلاح در امت، امربه معروف و نهی از منکر) به عنوان یک وظیفه اجتماعی شناخت و به کار بست. [۳۱] واضح است که اثر اجتماعی این دو نگاه به دین چه اندازه متفاوت است.

این موضوع به اضافه ی حکایت‌های مرسومشان از خواب ها و راهیابی‌ها به حضور ولی عصر در مجالس و هیئات و مکتوباتشان [۳۲] و دیدگاه خاص آن‌ها به قرآن، نشان دهنده‌ی باطنی‌گری عمیق این جریان و دوری آن‌ها از اسلام فقاهتی است و عاملی است برای عامیانه شدن دین و مفاهیم دینی.

توضیح این که غالب اساتید انجمنی‌ها را بازاریان یا دیگر افراد غیر روحانی تشکیل می‌دادند و می‌دهند [۳۳]، و واضح است که برداشت چنین اشخاصی از دین، برداشتی عوامانه است و این برداشت عوامانه با جذب عوام و ترویج دیدگاه خود جریانی به وجود می‌آورد که دین را عامیانه به جامعه معرفی خواهد کرد و این به نوبه خود دین ستیزی را در قشر متفکر جامعه به وجود می‌آورد. حکایت این که بسیاری از فارغ‌التحصیلان مدرسه علوی (که از کانون های فرهنگی مهم انجمن حجتیه است) در دهه شصت به گروه های مارکسیستی و التقاطی پیوستند را باید در همین جا ریشه یابی کرد.

از طرف دیگر بسیاری دیگر از اساتید متاخر انجمن حجتیه هم از دانشگاهیان (فنی یا پزشکی) بوده و هستند و رگه هایی از گرایش تفسیر و توجیه علمی از دین و مفاهیم دینی (روش مرحوم بازرگان) در جلساتشان دیده می شود. [۳۴] این نیز به گونه ای دین را به سمت عوامانه شدن و برداشت های سلیقه ای و بی مبنا سوق می دهد.

یکی از اثرات همین نگاه اخباری گرایانه به دین و نگاه فرابشری به ائمه این است که جهاد و حکومت و حدود را در انحصار معصوم بدانند و به زمان حضور معصوم موکول کنند و در زمان غیبت بر زمین ماندن احکام الهی و ذلت شیعیان در سایه ترک جهاد و حکومت را به بهانه آخرالزمان بپذیرند.

http://rahpoyvesal.blogfa.com
جمعه 14/5/1390 - 22:48 - 0 تشکر 348422

حمله ی شدیدالحن امام به حجتیه‌ای‌ها

امام بعدها نیز در پیام «منشور روحانیت» به صراحت در مورد گرایش انجمنی در بین دسته ای از روحانیون، سخن به میان آوردند. ایشان فرمودند: «دسته ای دیگر از روحانی نمایانی که قبل از انقلاب دین را از سیاست جدا می دانستند و سر به آستانه دربار می ساییدند، یک مرتبه متدین شده و به روحانیون عزیز و شریفی که برای اسلام آن همه زجر و آوارگی و زندان و تبعید کشیدند، تهمت وهابیت و بدتر از وهابیت زدند. دیروز مقدس نماهای بی شعور می گفتند دین از سیاست جداست و مبارزه با شاه حرام است؛ امروز می گویند مسئولین نظام کمونیست شده اند! تا دیروز مشروب فروشی و فساد و فحشا و فسق و حکومت ظالمان برای ظهور امام زمان ارواحنا فداه را مفید و راهگشا می دانستند، امروز از این که در گوشه ای خلاف شرعی که هرگز خواست مسئولین نیست رخ می دهد، فریاد وااسلاما سر می دهند! دیروز حجتیه ای ها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانی نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابی تر از انقلابیون شده اند! ولایتی های دیروز که در سکوت و تحجر خود آبروی اسلام و مسلمین را ریخته اند در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت را شکسته اند و عنوان ولایت بر ایشان جز تکسب و تعیش نبوده است، امروز خود را بانی و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را می خورند! راستی اتهام آمریکایی و روسی و التقاطی، اتهام حلال کردن حرام ها و حرام کردن حلال ها، اتهام کشتن زنان آبستن و حلیت قمار و موسیقی از چه کسانی صادر می شود؟ از آدم های لا مذهب یا از مقدس نماهای متحجر و بی شعور؟ فریاد تحریم نبرد با دشمنان خدا و به مسخره گرفتن فرهنگ شهادت و شهیدان و اظهار طعن ها و کنایه ها نسبت به مشروعیت نظام کار کیست؟ عوام یا خواص؟ خواص از چه گروهی؟ از به ظاهر معممین یا غیر آن؟ بگذریم که حرف بسیار است. همه اینها نتیجه نفوذ بیگانگان در جایگاه و در فرهنگ حوزه هاست و برخورد واقعی هم با این خطرات بسیار مشکل و پیچیده است. از یک طرف وظیفه تبیین حقایق و واقعیات و اجرای حق و عدالت در حد توان و از طرف دیگر مراقبت از نیفتادن سوژه ای به دست دشمنان کار آسانی نیست. با این که در کشور ما در اجرای عدالت بین روحانی و غیر آن امتیازی نیست، ولی وقتی با متخلفی از روحانیت خوش سابقه یا بدسابقه برخورد شرعی و قانونی و جدی می شود، فورا باندها فریاد می زنند که چه نشسته اید جمهوری اسلامی می خواهد آبروی روحانیت را ببرد.» [۳۵]

در واقع امام خمینی به یکی از اصلی ترین مشکلات جهت گیری های سیاسی-اجتماعی گرایش حجتیه اشاره می کند و آن نفهمیدن اولویت ها و دشمن شناسی معیوب است. همین دشمن شناسی معیوب در زمان شاه بهائیت را به جای رژیم فاسد پهلوی (که خود پدر بهائیت بود) هدف قرار داده بود و در دهه ی شصت مارکسیسم را به جای آمریکا؛ در صورتی که انقلاب، دست امریکا را از ایران کوتاه کرده بود و در کوتاه مدت و دراز مدت خطر آمریکا بسیار بیش از شوروی بود. حتی امام خطر گروهک های مارکسیست را هم خطر مارکسیسم و شوروی نمی دانست و با بیانی آینده نگرانه از آن ها با عنوان «مارکسیست های امریکایی» نام می برد [۳۶]. اصطلاحی که هم اکنون که آن گروه های چپ (مجاهدین خلق، چریک های فدایی خلق، پیکار و… ) به دامان غرب و آمریکا و لیبرالیسم پناهنده شده اند روشنی بیشتری دارد.

http://rahpoyvesal.blogfa.com
جمعه 14/5/1390 - 22:48 - 0 تشکر 348423

[۲۰] ر.ک. ولایت فقیه، امام خمینی، تهران، مؤسسه چاپ و نشر عروج. هم چنین صحیفه امام، ج۲۰، ص۴۵۲ (نامه به آقای خامنه ای).

[۲۱] ر.ک. صحیفه امام، ج۸، ص۱۱ (فلسفه قیام عاشورا).

[۲۲] انجمن حجتیه چونان یک فرقه گنوسی، حسن مانی، سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کد مطلب:۴۸۷۹٫

[۲۳] صحیفه امام، ج‏۲۱، ص۱۶

[۲۴] جزوه ی «به سوی نور» از انجمن حجتیه؛ به نقل از در شناخت حزب قاعدین زمان، عماد الدین باقی، قم، نشر دانش اسلامی، ۱۳۶۲، ص۱۱۱٫

[۲۵] خاطرات مرحوم سید منیرالدین حسینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص۲۴۸٫

[۲۶] انجمن حجتیه و ولایت فقیه، تاج الدین محرابی، سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کدمطلب:۵۰۷۹٫

[۲۷] در شناخت حزب قاعدین زمان، ص۷۳٫

[۲۸] اسلام و نیازهای زمان، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، ،ج۱، صص.

[۲۹] انجمن حجتیه چونان یک فرقه گنوسی.

[۳۰] ر.ک. از انجمن پیروان قرآن تا انجمن حجتیه، حیدر رحیم پور ازغدی، طرح فردا.

[۳۱] ر.ک. حماسه حسینی، مرتضی مطهری، ج۱٫

[۳۲] برای مثال می توان به برخی آثار انتشارات «مسجد مقدس جمکران» که متأثر از نگاه فرهنگی نئوحجتیه است اشاره کرد.

[۳۳] کاش حجتیه یک جریان فکری بود، مصاحبه با سیدعباس نبوی، نشریه سوره، شماره۴٫

[۳۴] همان.

[۳۵] صحیفه امام، ج۲۱، ص۲۸۱ (پیام منشور روحانیت).

[۳۶] صحیفه امام، ج۲۱، ص۴۳۹ (وصیتنامه سیاسی-الهی).

http://rahpoyvesal.blogfa.com
شنبه 15/5/1390 - 0:19 - 0 تشکر 348468

سلام.

مقاله تو من می ذارم.

 انجمن حجتیه

شنبه 15/5/1390 - 7:56 - 0 تشکر 348493

به نام خدا
سلام
ممنون از سهای عزیز
عزیزان در صورت امكان مقاله ای را كه جناب سها قرار دادن را دانلود كنید .
باتشكر

http://rahpoyvesal.blogfa.com
شنبه 15/5/1390 - 23:54 - 0 تشکر 348844

شبکه ایران- شهید حجت الاسلام و المسلمین سید عبدالکریم هاشمی نژاد از جمله شخصیت های انقلاب است که به تحلیل درست از مسائل سیاسی و دقت در جریان شناسی شهره بود. ایشان به دلیل داشتن سابقه طولانی در مبارزه از سویی و تلاش وافر در کسب علوم اسلامی از سوی دیگر، دشمن شناس ماهری شده بود که بصیرت، شجاعت و صراحتش در بیان نیز مزید بر علت می شد تا معاندان نهضت امام خمینی در قبل و بعد از انقلاب، وی را از اصلی ترین موانع نیل به اهداف رنگارنگ و متنوع خود بدانند.

یکی از جریاناتی که شهید هاشمی نژاد از اولین افشاگران و مخالفان آن محسوب می شد، انجمن حجتیه بود. در این مقاله چند قسمتی، به اجمال نگاهی خواهیم داشت بر سیر مواضع این شهید بصیر، علیه انجمن حجتیه. قسمت اول را هم اختصاص داده ایم به موضوع شخصی که گرچه رابطه سببی بسیار نزدیکی با شهید هاشمی نژاد داشت، ولی این امر موجب غفلت و عدم موضع گیری شهید هاشمی نژاد علیه مواضع غلط او نمی شد.

http://rahpoyvesal.blogfa.com
شنبه 15/5/1390 - 23:55 - 0 تشکر 348846

سابقه آشنایی شهید هاشمی نژاد با سید حسن ابطحی
شاید بتوان اولین مخالفت های علنی شهید هاشمی نژاد با انجمن را از سال هایی دانست که وی متوجه تشابه افکار دوست قدیمی اش (سید حسن ابطحی) با انجمن حجتیه شد. سید حسن ابطحی طلبه ای بود که از دیرباز با شهید هاشمی نژاد آشنایی داشت و ارتباط میان آن دو از درس و بحث طلبگی آغاز شده بود. به مرور زمان، این ارتباط به رفاقتی نزدیک مبدل گشت، تا آن جا که به نسبت فامیلی انجامید و هر یک از این دو طلبه با خواهر دیگری ازدواج نمودند.
با گذشت ایام، به دلیل نیاز مبرم نسل جوان به آشنایی با مسائل دینی و پاسخ به ابهامات آنان، در سال 1343 کانون بحث و انتقاد دینی توسط این دو نفر تأسیس گشت. البته در اساسنامه کانون، نام سید حسن ابطحی به عنوان مؤسس ذکر گشته و به شهید هاشمی نژاد بیشتر با دید سخنگوی این کانون نگریسته می شد.

http://rahpoyvesal.blogfa.com
شنبه 15/5/1390 - 23:56 - 0 تشکر 348847

ابطحی از سال 43 بوی انجمن می داد
نخستین گزارش ساواک درباره این کانون مربوط به 6 شهریور 1343 است. در این گزارش رشحات مبارزه با بهاییت که (ظاهراً اصلی ترین هدف انجمن حجتیه در آن زمان بود)، درباره سید حسن ابطحی نیز مشهود است: «در ساعت 5:45 بعدازظهر و 08:15 صبح کانون بحث و انتقاد شروع گردید. این کانون یا شعبه اش تا به حال به طور مخفی برگزار می گردیده ولی در آتیه قرار است رسماً از مردم دعوت به عمل آورند. بانیان این مجلس دانش آموزان حقیقی و تقی زاده می باشند و در جلسات صبح ها آقای هاشمی نژاد و در جلسات بعد از ظهر آقای عبدهی [ابطحی] سخن می گویند درباره بهائیت، مسیحی شدن بعضی از جوانان، ‌بحث های اجتماعی، بحث راجع به سیاست. بحث امروز به پیدایش بشر و به وجود آمدن او و بحث درباره بهائیت بود که توسط آقای عبدهی اداره می‌شد.» (یاران امام به روایت اسناد ساواک، جلد5)
البته این کانون یکی از موثرترین و فعالترین کانون هایی به شمار می آمد که در مشهد و اطراف آن توانسته بود جوانان زیادی را جذب و هدایت کند. شهید هاشمی نژاد نیز از این فرصت جهت ارتقای سطح آگاهی های سیاسی مردم استفاده می نمود و درباره رژیم ستمشاهی به روشنگری می پرداخت. ساواک نیز کاملاً فعالیت های این کانون را زیر نظر داشته و با بررسی اسناد کاملاً مشهود است که از نظر آنان اصلی ترین و خطرناک ترین سخنران این جلسات شهید هاشمی نژاد است.

http://rahpoyvesal.blogfa.com
شنبه 15/5/1390 - 23:56 - 0 تشکر 348848

ساواک:ابطحی فردی سالم وآرام؛ هاشمی نژاد فردی ناراحت!
در یکی از این اسناد که به تاریخ 21 آبان 1348 باز می گردد، رهبر عملیات ساواک در پایان گزارش مأمور ساواک و به عنوان نظر کارشناسی خود برای مقامات مافوق، این چنین نوشته است: «سید حسن ابطحی مؤسس کانون بحث و انتقاد دینی است که این کانون در سال 41 شروع به کار کرد. بدو امر سید عبدالکریم هاشمی نژاد که سخنگوی این کانون بود مطالبی بر علیه مصالح کشور ایراد در چند جلسه نوار خمینی را گذاشته بود که از تشکیل مجدد جلسات آن جلوگیری شد. تا اینکه حسن ابطحی شخصاً تعهد نمود که در جلسات کانون اصولاً بحث های سیاسی مطرح نخواهد شد. با اینکه کانون رسمیت ندارد ولی جلسات آن بطور پراکنده در مسجد صاحب الزمان که خود سید حسن ابطحی پیشنماز آن است تشکیل می گرد. در ظاهر امر سید حسن ابطحی فردی سالم و آرامی است و طرفدار آیت الهک شریعتمداری می باشد منتها برای اینکه در مظانّ اتهام نباشد با آیت الله میلانی هم مراوده دارد [آیت الله العظمی میلانی در آن زمان و پس از امام جزو مراجع پیشرو در مخالفت با رژیم محسوب می شدند] ولی سید عبدالکریم هاشمی نژاد فرد ناراحتی است. در سال 41 بر اثر سخنرانی تحریک آمیز در مسجد فیل در مشهد در حالیکه پلیس می خواست وی را دستگیر کند مردم مداخله کردند در نتیجه پلیس ناچار به تیراندازی و بالاخره دو نفر به قتل رسیدند. این شخص دارای افکار سیاسی مخالف است ولی تظاهر به آن نمی‌کند و با اینکه مجال فعالیت ندارد در بعضی سخنرانیها بیشتر به کشورهای غربی بخصوص آمریکا حمله می کند.» (همان)

http://rahpoyvesal.blogfa.com
شنبه 15/5/1390 - 23:58 - 0 تشکر 348849

بروز اختلاف بین شهید هاشمی نژاد و ابطحی
اما شهید هاشمی نژاد حتی پس از تعهد دادن ابطحی نیز به سخنان و فعالیت های سیاسی اش ادامه می داد. گرایش شدید سید حسن ابطحی به فعالیت صرفاً مذهبی، به خصوص مبارزه با بهاییت، تبلیغ ایده ظهور صغری و ارتباط و ملاقات با امام زمان (علیه السلام)، عدم دخالت در مسایل سیاسی و در نتیجه، شائبه گرایش به تفکرات انجمن حجتیه، سبب اوج گرفتن اختلاف شهید هاشمی نژاد با وی شد که این اختلاف از سال 1350 تا شهادت شهید هاشمی نژاد در سال 60 ادامه داشت.
این اختلافات، به ضمیمه محدودیت های ساواک و ارتباط ابطحی با مهندس سالور (که در دستگاه طاغوت و واسطه بین دستگاه و آیت الله شریعتمداری بود) باعث شد تا شهید هاشمی نژاد از ادامه همکاری با دوست دیرینه اش در کانون، منصرف شود چرا که بیش از هر گونه سابقه رفاقت و فامیلی، برای شخصیتی چون شهید هاشمی نژاد خطوط و مرزبندی های اصولی با منحرفین مطرح بود.

http://rahpoyvesal.blogfa.com
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.